ترجمه قدیمی گویا
|
اعتراف به گناه
قصيدة داود
خوشابحال كسي كه عصيان او آمرزيده شد و گناه وي مستور گرديد. 2 خوشابحال كسي كه خداوند به وي جرمي در حساب نياوَرَد و در روح او حيلهاي نميباشد.
3 هنگامي كه خاموش ميبودم، استخوانهايم پوسيده ميشـد از نعـرهاي كه تمامـي روز ميزدم. 4 چونكه دست تو روز و شب بر من سنگين ميبـود. رطوبتـم به خشكيِ تابستـان مبـدل گرديـد، سـلاه. 5 به گناه خود نزد تو اعتراف كردم و جرم خود را مخفي نداشتـم. گفتـم: عصيـان خـود را نـزد خداوند اقـرار ميكنم. پس تو آلايش گناهم را عفو كردي، سلاه. 6 از اين رو هر مقدّسي در وقت اجابت نزد تـو دعـا خواهـد كـرد. وقتـي كه آبهاي بسيار به سَيَلان آيد، هرگز بدو نخواهد رسيد. 7 تو ملجـاي من هستي مرا از تنگي حفظ خواهي كرد. مرا به سرودهاي نجات احاطه خواهي نمود، سلاه.
8 تو را حكمت خواهم آموخت و به راهي كه بايد رفت ارشاد خواهم نمود و تو را به چشم خود كه بر تو است نصيحت خواهم فرمود. 9 مثل اسب و قاطر بيفهم مباشيد كه آنها را براي بستن به دهنه و لگام زينت ميدهند، والاّ نزديك تو نخواهند آمد.
10 غمهاي شرير بسيار ميباشد، امّا هر كه بر خداوند توكـل دارد رحمـت او را احاطـه خواهـد كرد. 11 اي صالحـان در خداونـد شادي و وجـد كنيـد و اي همـة راستدلان ترنّـم نماييـد.
اعتراف و بخشش
خوشابحال كسي كه گناهانش آمرزيده شـده و خطاهايش بخشيده شده است! 2 خوشابحال كسي كه خداوند او را مجرم نميشناسد و حيله و تزويري در وجودش نيست.
3 گناهم وقتي آن را اعتراف نميكنم، وجود مرا مثل خوره ميخورد و تمام شب غصه و گريه امانم نميدهد! 4 تو، اي خداوند، شب و روز مرا تنبيه ميكني، بطوري كه طراوات و شادابي خود را از دست ميدهم و خرد ميشوم. 5 اما وقتي در حضور تو به گناه خود اعتراف ميكنم و از پوشاندن جرممخودداري نمينمايم و به خود ميگويم: «بايد گناه خود را نزد خداوند اقرار كنم»، تو نيز گناه مرا ميآمرزي. 6 بنابراين، هر شخص با ايماني بمحض آگاه شدن از گناه خود، بايد تا فرصت باقي است آن را در حضور تو اعتراف كند. طوفان حوادث هرگز به چنين شخصي آسيب نخواهد رساند.
7 تو پناهگاه من هستي و مرا از بلا حفظ خواهي كرد. دل مرا با سرودهاي پيروزي و رهايي شاد خواهي ساخت!
8 خداوند ميفرمايد: «تو را هدايت خواهم نمود و راهي را كه بايد بروي به تو تعليم خواهم داد؛ تو را نصيحت خواهم كرد و چشم از تو برنخواهم داشت! 9 پس، مانند اسب و قاطر نباش كه با لگام و افسار هدايت و رام ميشوند و از خود فهم و شعوري ندارند!»
راهنما
مزمور 32 . مزموري در باب توبه وانابت
اين مزمور بدون شك در رابطه با گناه داود با بتشبع ميباشد (دوم سموئيل بابهاي 11 و 12). او نميتواند كلماتي بيابد تا شرمساري و حقارت خود را بيان كند. لازم به يادآوري است كه اين همان داودي است كه عدالت خود را دايماً متذكر ميشد (مزامير 7 : 3 و 8 ؛ 17 : 1 - 5 ؛ 18 : 20 - 24 ؛ 26 : 1 - 14).
چگونه ميتوان اين تناقض و تضاد زندگي داود را توجيه كرد؟ اولاً امكان دارد اظهارات داود مبني بر دفاع از كامليت خود پيش از ارتكاب اين گناه مهيب بوده باشد. ثانياً داود حقيقتاً در بسياري از موارد شخص عادل و درستكاري بود. ثالثاً بين گناهي كه شخص در اثر ضعف مرتكب ميشود و گناه عمدي كه از روي عادت انجام ميدهد، تمايز وجود دارد. امكان دارد انسان عادلي نيز مرتكب گناه شود و كماكان مرد خوبي باقي بماند. پشيماني و توبة داود نشان داد كه او چنين شخصي است. اين مسئله درمورد كسي كه مرد شريري است و عمداً و آگاهانه از روي عادت به كل شريعت خدا بياحترامي ميكند، كاملاً فرق دارد (رجوع كنيد به دوم سموئيل 11).