13 مثل چهار نوع زمین؛ مثل خمیر مایه

ترجمه شریف گویا

ترجمه شریف انجیل متی

مثل برزگر
«همچنین در مرقس 4 : 1ـ9 و لوقا 8: 4 ـ8 »

1. در همان روز عیسی از خانه خارج شد و به کنار دریا رفت و در آنجا نشست .
2.جمعیت زیادی به دور او جمع شد بطوریکه او مجبور گردید سوار قایقی شده در آن بنشیند در حالی که مردم در ساحل دریا ایستاده بودند.
3. عیسی مطالب بسیاری را با مثل به آنها گفت. او فرمود: « برزگری برای پاشیدن بذر به مزرعه رفت.
4. وقتی مشغول پاشیدن بذر در مزرعه بود بعضی از دانه ها در وسط راه افتادند و پرندگان آمده آنها را خوردند.
5. بعضی از دانه ها روی سنگلاخ افتادند و چون زمین عمقی نداشت زود سبز شدند.
6. اما وقتی خورشید بر آنها تابید همه سوختند و چون ریشه نداشتند خشک شدند .
7. بعضی از دانه ها به داخل خارها افتادند و خارها رشد کرده آنها را خفه کردند.
8. بعضی از دانه ها در خاک خوب افتادند و از هر دانه صد یا شصت یا سی دانه به دست آمد .
9. هر که گوش شنوا دارد بشنود.»

مقصود مثل

«همچنین در مرقس 4: 10 ـ 12 و لوقا 8 :9 ـ10 »

10. پس از آن شاگردان نزد عیسی آمده از او پرسیدند: « چرا به صورت مثل برای آنها صحبت میکنی؟
11. عیسی در جواب فرمود: « قدرت درک اسرار پادشاهی خدا به شما عطا شده اما به آنها عطا نشده است
12. زیرا به شخصی که دارد بیشتر داده خواهد شد تا به اندازه کافی و فراوان داشته باشد، و از آن کس که ندارد حتی آنچه را هم که دارد گرفته میشود.
13. بنابر این من برای آنان در قالب مثل ها صحبت میکنم، زیرا آنان نگاه میکنند ولی نمی بینند و گوش میدهند ولی نمی شنوند و نمی فهمند.
14. پیشگوئی اشعیاء در باره آنان تحقق یافته است که می گوید: « پیوسته گوش می دهید ولی نمی فهمید، پیوسته نگاه می کنید ولی نمی بینید
15. زیرا ذهن این مردم کند گشته، گوشهایشان سنگین شده و چشمانشان بسته است والا چشمانشان می دید و گوشهایشان می شنید و می فهمیدند و بازگشت می کردند و من آنان را شفا میدادم.»
16. اما خوشا بحال شما که چشمانتان می بیند و گوشهایتان می شنود.
17. بدانید که پیامبران و نیکمردان بسیاری آرزو داشتند که آنچه را شما اکنون می بینید ببینند و ندیدند و آنچه را شما می شنوید بشنوند و نشنیدند.»

تفسیر مثل برزگر
«همچنین در مرقس 4 : 13 ـ20 ولوقا 8 : 11 ـ 15 »

18. « پس معنی مثل برزگر را بشنوید:
19. وقتی شخصی مژده پادشاهی خدا را می شنود ولی آن را نمی فهمد شیطان می آید و آنچه را که در دل او کاشته شده می رباید. این بذری است که در وسط راه افتاده بود.
20. دانه ای که در سنگلاخ می افتد مانند کسی است که تا پیام را می شنود با شادی می پذیرد،
21. ولی در او ریشه نمی گیرد و دوام نمی آورد. پس وقتی به سبب آن مژده زحمت و آزاری به او برسد فورأ دلسرد می شود.
22. دانه ای که به داخل خارها افتاد مانند کسی است که پیام را می شنود اما نگرانیهای زندگی و عشق به پول آ ن پیام را خفه می کند و ثمر نمی آورد
23. و دانه کاشته شده در زمین خوب به کسی می ماند که پیام را می شنود و آن را می فهمد و صد یا شصت و یا سی برابر ثمر ببار می اورد.»

مثل تلخه ها

24. پس از آن عیسی مثل دیگری نیز برای آنان آورده گفت: « پادشاهی آسمانی مانند این است که شخصی در مزرعه خود بذر خوب کاشت
25. اما وقتی همه در خواب بودند دشمن او آمده در میان گندم تلخه پاشید و رفت.
26. هنگامیکه دانه ها سبز شدند و شروع به رشد و نمو کردند تلخه ها نیز در میان آنها پیدا شد.
27. دهقانان پیش ارباب خود آمده گفتند: « ای آقا، مگر بذری که تو در مزرعه خود کاشتی خوب نبود؟ پس این تلخه ها از کجا آمده اند؟ »
28. او در جواب گفت: « این کار، کار دشمن است. » دهقانان به او گفتند: « پس اجازه میدهی ما برویم و تلخه ها را جمع کنیم ؟ »
29. او گفت « خیر، چون ممکن است در موقع جمع کردن آنها گندمها را نیز از ریشه بکنید.
30. بگذارید تا موسم درو هردوی آنها با هم رشد کنند، در آن وقت به دروگران خواهم گفت که تلخه ها را جمع کنند و آنها را برای سوخت ببندند و گندم را نیز جمع کرده در انبار من ذخیره کنند.»

مثل دانه خردل
« همچنین در مرقس 4: 30 ـ32 و لوقا 13: 18 ـ19 »

31. عیسی یک مثل دیگر نیز برای آنان آورده گفت: « پادشاهی آسمانی مانند دانه خردلی است که شخصی آنرا می گیرد و در مزرعه خود می کارد.
32. دانه خردل که کوچکترین دانه ها است پس از آنکه رشد و نمو کند از بوته های دیگر بزرگتر شده به اندازه یک درخت می شود و آنقدر بزرگ است که پرندگان می آیند و در میان شاخه هایش آشیانه می سازند.»

مثل خمیر مایه
«همچنین در لوقا 13 : 20 ـ 21 »

33. عیسی برای آنان مثل دیگری آورده گفت: « پادشاهی آسمانی مانند خمیر مایه ای است که زنی برمیدارد و با سه پیمانه آرد مخلوط می کند تا تمام خمیر ور بیآید.»

تعلیم با مثل
«همچنین در مرقس 4: 33 ـ34 »

34. عیسی تمام این مطالب را برای جمعیت با مثل بیان می کرد و بدون مثل چیزی به آنها نمی گفت
35. تا پیشگوئی نبی تحقق یابد که فرموده است: « من دهان خود را خواهم گشود و با مثلها سخن خواهم گفت و چیزهائی را بیان خواهم نمود که از بدو خلقت عالم پوشیده مانده است.»

تفسیر مثل تلخه ها

36. پس از آن عیسی مردم را مرخص کرد و خودش نیز به منزل رفت. شاگردان عیسی پیش او آمده گفتند: « معنی مثل تلخه های مزرعه را برای ما شرح بده.»
37. عیسی در جواب گفت: « کسی که بذر نیکو میکارد پسر انسان است.
38. مزرعه، این جهان است و بذر نیکو تابعین پادشاهی خدا هستند و تخم های تلخه پیروان شیطان می باشند.
39. آن دشمنی که تخم های تلخه را کاشت ابلیس است و موسم درو آخر این دنیا می باشد و دروگران فرشتگان هستند.
40. همانطوریکه دروگران تلخه را جمع میکنند و می سوزانند در پایان این جهان هم همینطور خواهد شد.
41. پسر انسان فرشتگان خود را خواهد فرستاد و آنها هر کس را که در پادشاهی او باعث لغزش شود و همچنین همه بدکاران را جمع می کنند
42. و در کوره ای مشتعل خواهند افکند، جائیکه اشک می ریزند و دندان بر دندان می فشارند.
43. در آن زمان نیکان در پادشاهی پدر خود مانند خورشید خواهند درخشید. هر که گوش شنوا دارد بشنود.»

مثل گنج پنهان شده

44. « پادشاهی آسمانی مانند گنجی است که در مزرعه ای پنهان شده باشد و شخصی تصادفأ آنرا پیدا کند. او دوباره آنرا پنهان می کند و از خوشحالی می رود، تمام اموال خود را می فروشد و برگشته آن مزرعه را می خرد.»

مثل مروارید

45.« پادشاهی آسمانی همچنین مانند بازرگانی است که در جستجوی مرواریدها ی زیبا بود
46. وقتیکه مروارید بسیار گرانبهائی پیدا کرد رفته تمام دارائی خود را فروخت و آن را خرید.»

مثل تور ماهیگیری

47. و نیز پادشاهی آسمانی مانند توری است که ماهیگیری آنرا در دریا انداخت و از انواع ماهی های مختلف صید نمود.
48. وقتیکه تور از ماهی پر شد ماهی گیران آن را به ساحل کشیدند و آنوقت نشسته ماهی های خوب را در زنبیل جمع کردند و ماهی های بی مصرف را دور ریختند.
49. در پایان این جهان نیز چنین خواهد بود. فرشتگان می آیند و بدکاران را از میان نیکان جدا ساخته
50.آنها را در کوره ای مشتعل می اندازند، جائیکه گریه و دندان بر دندان فشردن وجود دارد.»

حقایق تازه و کهنه

51. عیسی از آنها پرسید « آیا همه این چیزها را فهمیدید؟ » شاگردان پاسخ دادند « آر»
52. عیسی به آنان فرمود: « پس هر گاه یک معلم شریعت ، در مکتب پادشاهی آسمانی تعلیم بگیرد مانند صاحب خانه ای است که از گنجینه خود چیزهای تازه و کهنه بیرون میآورد.»
ناصره عیسی را نمی پذیرد
«همچنین در مرقس 6 : 1 ـ 6 و لوقا 4 : 16 ـ 30 »

53. وقتی عیسی این مثلها را بپایان رسانید، آنجا را ترک کرد
54. و به شهر خود آمد و در کنیسه آنجا طوری به مردم تعلیم داد که همه با تعجب می پرسیدند: « این مرد از کجا این حکمت و قدرت انجام معجزات را بدست آورده است؟
55. مگر او پسر یک نجار نیست؟ مگر نام مادرش مریم نمی باشد؟ آیا یعقوب و یوسف و شمعون و یهودا برادران او نیستند؟
56. و مگر همه خواهران او در اینجا با ما نمی باشند؟ پس او همه این چیزها را از کجا کسب کرده است؟
57. پس آنها او را رد کردند. عیسی به آنها گفت :« یک پیامبر در همه جا مورد احترام است جز در وطن خود و در میان خانواده خویش.»
58. عیسی بعلت بی ایمانی آنها معجزات زیادی در آنجا بعمل نیاورد.

ترجمه قدیمی(انجیل متی)



مثل‌ چهار نوع‌ زمين‌
(مرقس‌ 4:1-9، لوقا 8:4-8)
و در همان‌ روز، عيسي‌ از خانه‌ بيرون‌آمده‌، به‌ كنارة‌ دريا نشست‌ 2 و گروهي‌ بسيار بر وي‌ جمع‌ آمدند، بقسمي‌ كه‌ او به‌ كشتي‌ سوار شده‌، قرار گرفت‌ و تمامي‌ آن‌ گروه‌ بر ساحل‌ ايستادند؛ 3 و معاني‌ بسيار به‌ مَثَلها براي‌ ايشان‌ گفت‌:
«وقتي‌ برزگري‌ بجهت‌ پاشيدنِ تخم‌ بيرون‌ شد. 4 و چون‌ تخم‌ مي‌پاشيد، قدري‌ در راه‌ افتاد و مُرغان‌ آمده‌، آن‌ را خوردند. 5 و بعضي‌ بر سنگلاخ‌ جايي‌ كه‌ خاك‌ زياد نداشت‌ افتاده‌، بزودي‌ سبز شد، چونكه‌ زمين‌ عمق‌ نداشت‌، 6 و چون‌ آفتاب‌ برآمد بسوخت‌ و چون‌ ريشه‌ نداشت‌ خشكيد. 7 و بعضي‌ در ميان‌ خارها ريخته‌ شد و خارها نمّو كرده‌، آن‌ را خفه‌ نمود. 8 و برخي‌ در زمين‌ نيكو كاشته‌ شده‌، بار آورد، بعضي‌ صد و بعضي‌ شصت‌ و بعضي‌ سي‌. 9 هر كه‌ گوش‌ شنوا دارد بشنود.»
تشريح‌ حكايت‌ چهار نوع‌ زمين‌
(مرقس‌ 4:10-25، لوقا 8:9-18)
10 آنگاه‌ شاگردانش‌ آمده‌، به‌ وي‌ گفتند: «از چه‌ جهت‌ با اينها به‌ مَثَلها سخن‌ مي‌راني‌؟» 11 در جواب‌ ايشان‌ گفت‌: «دانستن‌ اَسرار ملكوت‌ آسمان‌ به‌ شما عطا شده‌ است‌، ليكن‌ بديشان‌ عطا نشده‌، 12 زيرا هر كه‌ دارد بدو داده‌ شود و افزوني‌ يابد. امّا كسي‌ كه‌ ندارد آنچه‌ دارد هم‌ از او گرفته‌ خواهد شد. 13 از اين‌ جهت‌ با اينها به‌ مَثَلها سخن‌مي‌گويم‌ كه‌ نگرانند و نمي‌بينند و شنوا هستند و نمي‌شنوند و نمي‌فهمند. 14 و در حقّ ايشان‌ نبوّت‌ اشعيا تمام‌ مي‌شود كه‌ مي‌گويد: "به‌ سمع‌ خواهيد شنيد و نخواهيد فهميد و نظر كرده‌، خواهيد نگريست‌ و نخواهيد ديد. 15 زيرا قلب‌ اين‌ قوم‌ سنگين‌ شده‌ و به‌ گوشها به‌ سنگيني‌ شنيده‌اند و چشمان‌ خود را بر هم‌ نهاده‌اند، مبادا به‌ چشمها ببينند و به‌ گوشها بشنوند و به‌ دلها بفهمند و بازگشت‌ كنند و من‌ ايشان‌ را شفا دهم‌." 16 ليكن‌ خوشابحال‌ چشمان‌ شما زيرا كه‌ مي‌بينند و گوشهاي‌ شما زيرا كه‌ مي‌شنوند 17 زيرا هرآينه‌ به‌ شما مي‌گويم‌ بسـا انبيـا و عادلان‌ خواستند كه‌ آنچه‌ شمـا مي‌بينيـد، ببيننـد و نديدنـد و آنچـه‌ مي‌شنويـد، بشنونـد و نشنيدنـد.
18 «پس‌ شما مَثَل‌ برزگر را بشنويد. 19 كسي‌ كه‌ كلمه‌ ملكوت‌ را شنيده‌، آن‌ را نفهميد، شرير مي‌آيد و آنچه‌ در دل‌ او كاشته‌ شده‌ است‌ مي‌ربايد، همان‌ است‌ آنكه‌ در راه‌ كاشته‌ شده‌ است‌. 20 و آنكه‌ بر سنگلاخ‌ ريخته‌ شد، اوست‌ كه‌ كلام‌ را شنيده‌، في‌الفور به‌ خشنودي‌ قبول‌ مي‌كند، 21 و ل'كن‌ ريشه‌اي‌ در خود ندارد، بلكه‌ فاني‌ است‌ و هرگاه‌ سختي‌ يا صدمه‌اي‌ به‌سبب‌ كلام‌ بر او وارد آيد، در ساعت‌ لغزش‌ مي‌خورد. 22 و آنكه‌ در ميان‌ خارها ريخته‌ شد، آن‌ است‌ كه‌ كلام‌ را بشنود وانديشه‌ اين‌ جهان‌ و غرور دولت‌، كلام‌ را خفه‌ كند و بي‌ثمر گردد. 23 و آنكه‌ در زمين‌ نيكو كاشته‌ شد، آن‌ است‌ كه‌ كلام‌ را شنيده‌، آن‌ را مي‌فهمد و بارآور شده‌، بعضي‌ صد و بعضي‌شصت‌ و بعضي‌ سي‌ ثمر مي‌آورد.»
مثل‌ كركاس‌
24 و مَثَلي‌ ديگر بجهت‌ ايشان‌ آورده‌، گفت‌: «ملكوت‌ آسمان‌ مردي‌ را ماند كه‌ تخم‌ نيكو در زمين‌ خود كاشت‌: 25 و چون‌ مردم‌ در خواب‌ بودند دشمنش‌ آمده‌، در ميان‌ گندم‌، كركاس‌ ريخته‌، برفت‌. 26 و وقتي‌ كه‌ گندم‌ روييد و خوشه‌ برآورد، كركاس‌ نيز ظاهر شد. 27 پس‌ نوكران‌ صاحب‌ خانه‌ آمده‌، به‌ وي‌ عرض‌ كردند: "اي‌ آقا مگر تخم‌ نيكو در زمين‌ خويش‌ نكاشته‌اي‌؟ پس‌ از كجا كركاس‌ بهم‌ رسانيد؟" 28 ايشان‌ را فرمود: "اين‌ كار دشمن‌ است‌." عرض‌ كردند: "آيا مي‌خواهي‌ برويم‌ آنها را جمع‌ كنيم‌؟" 29 فرمود: "ني‌، مبادا وقت‌ جمع‌ كردن‌ كركاس‌، گندم‌ را با آنها بَركَنيد. 30 بگذاريد كه‌ هر دو تا وقت‌ حصاد با هم‌ نمّو كنند و در موسم‌ حصاد، دروگران‌ را خواهم‌ گفت‌ كه‌ اوّل‌ كركاسها را جمع‌ كرده‌، آنها را براي‌ سوختن‌ بافه‌ها ببنديد اما گندم‌ را در انبار من‌ ذخيره‌ كنيد."»
مثل‌ دانه‌ خردل‌
(مرقس‌ 4:30-34)
31 بار ديگر مَثَلي‌ براي‌ ايشان‌ زده‌، گفت‌: «ملكوت‌ آسمان‌ مثل‌ دانه‌ خردلي‌ است‌ كه‌ شخصي‌ گرفته‌، در مزرعه‌ خويش‌ كاشت‌. 32 و هرچند از ساير دانه‌ها كوچكتر است‌، ولي‌ چون‌ نمّو كند بزرگترين‌ بقول‌ است‌ و درختي‌ مي‌شود چنانكه‌ مرغان‌ هوا آمده‌ در شاخه‌هايش‌ آشيانه‌مي‌گيرند.»
مثل‌ خميرمايه‌
33 و مثلي‌ ديگر براي‌ ايشان‌ گفت‌ كه‌ ملكوت‌ آسمان‌ خميرمايه‌اي‌ را ماند كه‌ زني‌ آن‌ را گرفته‌، در سه‌ كيل‌ خمير پنهان‌ كرد تا تمام‌، مخمّر گشت‌. 34 همه‌ اين‌ معاني‌ را عيسي‌ با آن‌ گروه‌ به‌ مثلها گفت‌ و بدون‌ مثل‌ بديشان‌ هيچ‌ نگفت‌، 35 تا تمام‌ گردد كلامي‌ كه‌ به‌ زبان‌ نبي‌ گفته‌ شد: «دهان‌ خود را به‌ مثلها باز مي‌كنم‌ و به‌ چيزهاي‌ مخفي‌ شدة‌ از بناي‌ عالم‌ تَنَطُّق‌ خواهم‌ كرد.»
تشريح‌ مثل‌ كركاس‌
36 آنگاه‌ عيسي‌ آن‌ گروه‌ را مرخّص‌ كرده‌، داخل‌ خانه‌ گشت‌ و شاگردانش‌ نزد وي‌ آمده‌، گفتند: «مَثَلِ كركاسِ مزرعه‌ را بجهت‌ ما شرح‌ فرما.» 37 در جواب‌ ايشان‌ گفت‌: «آنكه‌ بذر نيكو مي‌كارد پسر انسان‌ است‌، 38 و مزرعه‌، اين‌ جهان‌ است‌ و تخم‌ نيكو ابناي‌ ملكوت‌ و كركاسها، پسران‌ شريرند. 39 و دشمني‌ كه‌ آنها را كاشت‌، ابليس‌ است‌ و موسم‌ حصاد، عاقبت‌ اين‌ عالم‌ و دروندگان‌، فرشتگانند. 40 پس‌ همچنان‌ كه‌ كركاسها را جمع‌ كرده‌، در آتش‌ مي‌سوزانند، همانطور در عاقبت‌ اين‌ عالم‌ خواهد شد، 41 كه‌ پسر انسان‌ ملائكه‌ خود را فرستاده‌، همه‌ لغزش‌دهندگان‌ و بدكاران‌ را جمع‌ خواهند كرد، 42 و ايشان‌ را به‌ تنور آتش‌ خواهند انداخت‌، جايي‌ كه‌ گريه‌ و فشار دندان‌ بُوَد. 43 آنگاه‌ عادلان‌ در ملكوت‌ پدر خود مثل‌ آفتاب‌، درخشان‌خواهند شد. هر كه‌ گوش‌ شنوا دارد بشنود.
مثل‌ گنج‌ پنهان‌
44 «و ملكوت‌ آسمان‌ گنجي‌ را ماند، مخفي‌ شدة‌ در زمين‌ كه‌ شخصي‌ آن‌ را يافته‌، پنهان‌ نمود و از خوشي‌ آن‌ رفته‌، آنچه‌ داشت‌ فروخت‌ و آن‌ زمين‌ را خريد.
مثل‌ تاجر مرواريد
45 «باز ملكوت‌ آسمان‌ تاجري‌ را ماند كه‌ جوياي‌ مرواريدهاي‌ خوب‌ باشد، 46 و چون‌ يك‌ مرواريد گرانبها يافت‌، رفت‌ و مايملك‌ خود را فروخته‌، آن‌ را خريد.
مثل‌ تور ماهيگيري‌
47 «ايضاً ملكوت‌ آسمان‌ مثل‌ دامي‌ است‌ كه‌ به‌ دريا افكنده‌ شود و از هر جنسي‌ به‌ آن‌ درآيد، 48 و چون‌ پُر شود، به‌ كناره‌اش‌ كِشَند و نشسته‌، خوبها را در ظروف‌ جمع‌ كنند و بدها را دور اندازند. 49 بدينطور در آخر اين‌ عالم‌ خواهد شد. فرشتگان‌ بيرون‌ آمده‌، طالحين‌ را از ميان‌ صالحين‌ جدا كرده‌، 50 ايشان‌ را در تنور آتش‌ خواهند انداخت‌، جايي‌ كه‌ گريه‌ و فشار دندان‌ مي‌باشد.» 51 عيسي‌ ايشان‌ را گفت‌: «آيا همه‌ اين‌ امور را فهميده‌ايد؟» گفتندش‌: «بلي‌ خداوندا.» 52 به‌ ايشان‌ گفت‌: «بنابراين‌، هر كاتبي‌ كه‌ در ملكوت‌ آسمان‌ تعليم‌ يافته‌ است‌، مثل‌ صاحب‌ خانه‌اي‌ است‌ كه‌ از خزانه‌ خويش‌ چيزهاي‌ نو و كهنه‌ بيرون‌ مي‌آورد.»
بي‌ايماني‌ مردم‌ ناصره‌
(مرقس‌ 6:1-6)
53 و چون‌ عيسي‌ اين‌ مثلها را به‌ اتمام‌ رسانيد، از آن‌ موضع‌ روانه‌ شد. 54 و چون‌ به‌ وطن‌ خويش‌ آمد، ايشان‌ را در كنيسه‌ ايشان‌ تعليم‌ داد، بقسمي‌ كه‌ متعجّب‌ شده‌، گفتند: «از كجا اين‌ شخص‌ چنين‌ حكمت‌ و معجزات‌ را بهم‌ رسانيد؟ 55 آيا اين‌ پسر نجّار نمي‌باشد؟ و آيا مادرش‌ مريم‌ نامي‌ نيست‌؟ و برادرانش‌ يعقوب‌ و يوسف‌ و شمعون‌ و يهودا؟ 56 و همه‌ خواهرانش‌ نزد ما نمي‌باشند؟ پس‌ اين‌ همه‌ را از كجا بهم‌ رسانيد؟» 57 و درباره‌ او لغزش‌ خوردند. ليكن‌ عيسي‌ بديشان‌ گفت‌: « نبي‌ بي‌حرمت‌ نباشد مگر در وطن‌ و خانه‌ خويش‌. » 58 و به‌سبب‌ بي‌ايماني‌ ايشان‌ معجزة‌ بسيار در آنجا ظاهر نساخت‌.
ترجمه هزاره نو

ترجمه تفسیری


حكايت كشاورز
در همان روز، عيسي از خانه خارج شد و به كنار دريا رفت . 2و3 چيزي نگذشت كه عده زيادي دور او جمع شدند. او نيز سوار قايق شد و در حاليكه همه در ساحل ايستاده بودند، به تعليم ايشان پرداخت . در حين تعليم ، حكايت هاي بسياري براي ايشان تعريف كرد، كه يكي از آنها اين چنين بود:
«كشاورزي در مزرعه اش تخم مي كاشت . 4 همين طور كه تخمها را به اطراف مي پاشيد، بعضي در گذرگاه كشتزار افتاد. پرنده ها آمدند و آنها را خوردند. 5 بعضي روي خاكي افتاد كه زيرش سنگ بود. تخمها روي آن خاك كم عمق ، خيلي زود سبز شدند. 6 ولي وقتي خورشيد سوزان بر آنها تابيد، همه سوختند و از بين رفتند، چون ريشه عميقي نداشتند. 7 بعضي از تخمها لابلاي خارها افتاد. خارها و تخمها با هم رشد كردند و ساقه هاي جوان گياه زير فشار خارها خفه شد. 8 ولي مقداري از اين تخمها روي خاك خوب افتاد، و از هر تخم ، سي و شصت و حتي صد تخم ديگر بدست آمد. 9 اگر گوش شنوا داريد، خوب گوش دهيد!»
10 در اين موقع شاگردان ، نزد او آمدند و از او پرسيدند: «چرا هميشه حكايت هايي تعريف مي كنيد كه دركشان مشكل است ؟»
11 عيسي به ايشان فرمود: «قدرت درك اسرار ملكوت خدا فقط به شما عطا شده ، و به ديگران چنين دركي بخشيده نشده است .»
12و13 سپس به ايشان گفت : «به كسي كه دارد، باز هم داده مي شود، تا آنچه دارد زياد شود. ولي از كسي كه چيزي ندارد، آن مقدار كمي هم كه دارد گرفته مي شود. به همين دليل است كه من اين حكايتها را مي گويم تا مردم بشنوند و ببينند ولي نفهمند. 14 در كتاب اشعياي نبي درباره اين مردم پيشگويي شده كه : ايشان مي شنوند ولي نمي فهمند، نگاه مي كنند ولي نمي بينند. 15 زيرا فكر ايشان از كار افتاده ، گوشهايشان سنگين شده ، و چشمانشان بسته شده است . وگرنه مي ديدند و مي شنيدند و مي فهميدند، و بسوي خدا باز مي گشتند تا خدا آنان را شفا بخشد.
16 «اما خوشابحال شما كه چشمانتان مي بينند و گوشهايتان مي شنوند. 17 بسياري از پيغمبران و مردان خدا آرزو داشتند چيزي را كه شما مي بينيد، ببينند، و آنچه را كه مي شنويد، بشنوند، ولي نتوانستند.
18 «اكنون معني حكايت كشاورز را براي شما بيان مي كنم : 19 گذرگاه كشتزار كه تخمها بر آن افتاد، دل سخت كسي را نشان مي دهد كه گر چه مژده ملكوت خداوند را مي شنود، ولي آن را درك نمي كند. در همان حال ، شيطان سر مي رسد و تخمها را از قلب او مي ربايد.
20 «خاكي كه زيرش سنگ بود، دل كسي را نشان مي دهد كه تا پيغام خدا را مي شنود فوراً با شادي آن را قبول مي كند، 21 ولي چون آن را عميقاً درك نكرده است ، در دل او ريشه اي نمي دواند و به محض اينكه آزار و اذيتي بخاطر ايمانش مي بيند، شور و حرارت خود را از دست مي دهد و از ايمان برمي گردد. 22 زمينـي كه از خارهـا پوشيـده شـده بـود، حالت كسي را نشان مي دهد كه پيغام را مي شنـود ولـي نگرانيهـاي زندگي و عشق به پول ، كلام خدا را در او خفه مي كنند، و او نمي تواند خدمت مؤثري براي خدا انجام دهد. 23 و اما زميـن خـوب قلب كسي را نشان مي دهد كه به پيغام خـدا گـوش مي دهـد و آن را مي فهمد و به ديگران نيز مي رساند و سي ، شصت و حتي صد نفر به آن ايمان مي آورند.»

در اين دنيا، نيكي و بدي با هم رشد مي كنند
24 عيسي مَثَل ديگري به اين شرح براي ايشان آورد:
«آنچه در ملكوت خداوند روي مي دهد، مانند ماجراي آن شخصي است كه در مزرعه خود تخم خوب كاشته بود. 25 يك شب وقتي او خوابيده بود، دشمن او آمد و لابلاي تخم گندم ، علف هرز كاشت و رفت . 26 وقتي گندم رشد كرد و خوشه داد، علف هرز هم با آن بالا آمد.
27 «كارگران او آمدند و به او خبر دادند كه : آقا، اين مزرعه كه شما تخم خوب در آن كاشتيد، پر از علف هرز شده است .
28 «او جواب داد: اين كار دشمن است . گفتند: مي خواهيد برويم علف هاي هرز را از خاك بيرون بكشيم ؟
29 «جواب داد: نه ! اين كار را نكنيد. ممكن است هنگام درآوردن آنها، گندمها نيز از ريشه در بياينـد. 30 بگذاريد تا وقت درو، هر دو با هم رشد كننـد، آنگاه به دروگرها خواهم گفت علف هرز را دسته كننـد و بسوزاننـد و گنـدم را در انبـار ذخيــره نماينـد.»

ملكوت خدا رشد مي كند و وسيع مي شود
31و32 عيسي باز مَثَل ديگري براي ايشان آورد: «ملكوت خدا مانند دانه ريز خردل است كه در مزرعه اي كاشته شده باشد. دانه خردل كوچكترين دانه هاست ؛ باوجود اين ، وقتي رشد مي كند از تمام بوته هاي ديگر بزرگتر شده ، به اندازه يك درخت مي شود، بطوري كه پرنده ها مي آيند و در لابلاي شاخه هايش لانه مي كنند.»
33 اين مَثَل را نيز گفت :
«مي توان آنچه را كه در ملكوت خداوند روي مي دهد، به زني تشبيه كرد كه نان مي پزد. او يك پيمانه آرد برمي دارد و با خميرمايه مخلوط مي كند تا خمير وَر بيايد.»
34و35 عيسي براي بيان مقصود خود هميشه از اين نوع امثال و حكايات استفاده مي كرد؛ و اين چيزي بود كه انبياء نيز پيشگويي كرده بودنـد. پس هرگاه براي مردم سخن مي گفت ، مَثَلي نيز مي آورد. زيرا در كتاب آسماني پيشگويي شده بود كه «من با مَثَل و حكايت سخن خواهم گفت و اسراري را بيان خواهم نمود كه از زمان آفرينش دنيا تا حال پوشيده مانده است .»
36 پس از آن ، عيسي از نزد جماعت به خانه رفت . آنگاه شاگردانش از او تقاضا كردند كه معني حكايت گندم و علف هرز را براي ايشان بيان كند. 37 عيسي فرمود: «بسيار خوب . من همان كسي هستم كه تخم خوب در مزرعه مي كارد. 38 مزرعه نيـز اين دنياسـت و تخمهاي خوب آناني هستند كه پيرو ملكوت خداوند مي باشند، و علفهاي هرز پيروان شيطانند. 39 دشمني كه علفهاي هرز را لابلاي گندمها كاشت ، شيطان است . فصل درو، آخر زمان است ، و دروگرها، فرشتگان مي باشند.
40 «همانطور كه در اين حكايت ، علفهاي هرز را دسته كردند و سوزاندند، در آخر زمان نيز همينطور خواهد شد. 41 من فرشتگان خود را خواهم فرستاد تا هر چيزي را كه باعث لغزش مي شود و هر انسان بدكاري را از ملكوت خداوند جدا كنند، 42 و آنها را در كوره آتش بريزند و بسوزانند، جايي كه گريه و فشار دندان بر دندان است . 43 در آن زمان ، انسانهاي نيك در ملكوت پدرم خدا، همچون خورشيد خواهند درخشيد. اگر گوش شنوا داريد، خوب گوش دهيد.»
چند حكايت ديگر درباره ملكوت خداوند
44 «ملكوت آسمان مانند گنجي است كه مردي در يك مزرعه پيدا كرد و دوباره آن را زير خاك پنهان نمود و از ذوق آن ، رفت و هر چه داشت فروخت تا پول كافي بدست آوَرَد و آن مزرعه را بخرد و صاحب آن گنج شود.»
45 «ملكوت آسمان را مي توان به گونه اي ديگر نيز توصيف كرد. يك تاجر مرواريد، در جستجوي مرواريدهاي مرغوب بود. 46 سرانجام وقتي به مرواريد با ارزشي دست يافت ، رفت و هر چه داشت فروخت تا آن را بخرد.»
47و48 «باز مي توان ملكوت آسمان را اينچنين توصيف كرد. ماهيگيران تور ماهيگيري را داخل آب مي اندازند و انواع گوناگون ماهي در تورشان جمع مي شود. سپس آن را به ساحل مي كشند و ماهيهاي خوب را از بد جدا مي كنند و خوبها را در ظرف مي ريزند و بدها را دور مي اندازند. 49 در آخر دنيا نيز همينطور خواهد شد. فرشتگان آمده ، انسانهاي خوب را از بد جدا خواهند كرد؛ 50 انسانهاي بد را داخل آتش خواهند افكند كه در آنجا گريه خواهد بود و فشار دندانها بر هم . 51 درك مي كنيد چه مي گويم ؟» شاگردانش جواب دادند: «بلي .»
52 آنگاه عيسي ادامه داد: «كساني كه در شريعت موسي استادند و حال شاگرد من شده اند، از دو گنج كهنه و نو برخوردارند. گنج كهنه ، تورات است و گنج نو، انجيل .»

همشهريهاي عيسي به او ايمان نمي آورند
53و54 پس از بيان اين حكايات ، عيسي به شهر ناصره بازگشت و در عبادتگاه ها به تعليم مردم پرداخت . مردم از اين همه حكمت و معجزه اي كه از او مي ديدند در حيرت افتادند و گفتند: 55 «چگونه چنين امري امكان دارد؟ او پسر يك نجار است . مادرش مريم را مي شناسيم ، برادرانش نيز يعقوب و يوسف و شمعون و يهودا مي باشند. 56 خواهرانش نيز همين جا زندگي مي كنند. پس اين چيزها را از كجاآموخته است ؟» 57 به اين ترتيب به سخنانش اعتنايي نكردند.
پس عيسي به ايشان گفت : «پيامبر همه جا مورد احترام مردم است ، جز در وطن خود و بين هموطنان خويش .» 58 از اينرو، به علت بي ايماني ايشان ، معجزات زيادي در آنجا بعمل نياورد.


راهنما


متي‌ 13 : 1 - 23 . مَثَل‌ برزگر
اين‌ جريان‌ در مرقس‌ 4 : 1 - 25 و لوقا 8 : 4 - 16 نيز به‌ چشم‌ مي‌خورد. منظور از دانه‌، كلام‌ خدا است‌ (لوقا 8 : 11). روح‌ انسانها بوسيلة‌ كلام‌ خدا تولد تازه‌ مي‌يابد (اول‌ پطرس‌ 1 : 23). اين‌ مَثَل‌ در واقع‌ پيشگويي‌ قبول‌ كلام‌ خداست‌. بعضي‌ اصلاً به‌ آن‌ توجه‌ نخواهند نمود. بسياري‌ آن‌ را خواهند پذيرفت‌ ولي‌ اثر آن‌ را از دست‌ خواهند داد. برخي‌ مدت‌ طولاني‌تري‌ آن‌ را در خود نگاه‌ خواهند داشت‌ ولي‌ بتدريج‌ نسبت‌ به‌ آن‌ بي‌علاقه‌ خواهند شد و بعضي‌ ديگر آن‌ را حفظ‌ خواهند نمود و با درجات‌ مختلف‌ ثمر خواهند آورد.

متي‌ 13 : 24 - 30 ، 36 - 43 ، 47 - 53 . مَثَل‌ كركاسها و تور ماهيگيري‌
در اين‌ بخش‌، عيسي‌ در واقع‌ به‌ شرح‌ دو مثل‌ مي‌پردازد كه‌ تفاوت‌ مختصري‌ با همديگر دارند. او مشخص‌ مي‌كند كه‌ اگر چه‌ جهان‌ از تخم‌ كلام‌ خدا پُر شود ولي‌ در هر صورت‌ در اين‌ ميان‌ بدكاراني‌ نيز وجود دارند كه‌ با صالحان‌ خواهند ماند. ولي‌ اين‌ وضعيت‌ تا قبل‌ از پايان‌ پذيرفتن‌ عالم‌ خواهد بود. در آن‌ روز اين‌ دو از هم‌ جدا خواهند شد و شريران‌ به‌ استقبال‌ سرنوشت‌ شوم‌ خويش‌ خواهند شتافت‌ و عادلان‌ به‌ ملكوت‌ پرجلال‌ ابدي‌ قدم‌ خواهند نهاد. عيسي‌ نسبت‌ به‌ عاقبت‌ اين‌ دنيا نظري‌ خوش‌ بينانه‌ ندارد و در واقع‌ آن‌ را مدينة‌ فاضله‌ معرفي‌ مي‌نمايد. او بطور كامل‌ مي‌دانست‌ كه‌ عدة‌ كثيري‌ در اين‌ دنيا، انجيل‌ را رد خواهند نمود. عيسي‌ همة‌ افراد را به‌ دو دسته‌ تقسيم‌ نمود: نجات‌ يافتگان‌ و هالكان‌. او بارها به‌ عاقبت‌ شوم‌ هالكان‌ اشاره‌ مي‌كند، «جايي‌ كه‌ گريه‌ و فشار دندان‌ است‌.» مطمئناً او مي‌دانست‌ كه‌ دربارة‌ چه‌ سخن‌ مي‌گويد.

متي‌ 13 : 31 - 33 . دانة‌ خردل‌ و خمير مايه‌
اين‌ جريانات‌ در مرقس‌ 4 : 30 - 32 و لوقا 13 : 18 - 20 ذكر شده‌اند. اين‌ دو مَثَل‌ به‌ شكلي‌ مشابه‌ به‌ تشريح‌ چگونگي‌ ملكوت‌ خدا مي‌پردازند. آنها هر دو خاطر نشان‌ مي‌سازند كه‌ اين‌ ملكوت‌ از محدوده‌اي‌ كوچك‌ آغاز مي‌شود و بتدريج‌ و بصورتي‌ غير قابل‌ مشاهده‌ در افراد و همچنين‌ در كلّ دنيا رشد خواهد كرد و به‌ اين‌ ترتيب‌ در بخشهاي‌ وسيعي‌ از مكاتب‌، فلاسفه‌ و دولتها نفوذ خواهد نمود.
متي‌ 13 : 44 - 46 . گنج‌ پنهان‌ و مرواريد نيكو و گرانبها
اين‌ دو مَثَل‌، هر دو به‌ يك‌ نكتة‌ مشترك‌ اشاره‌ مي‌نمايند. اين‌ نكتة‌ خاص‌ شامل‌ ارزش‌ پربهايي‌ است‌ كه‌ بايد عيسي‌ براي‌ روح‌ انسان‌ داشته‌ باشد. آنچه‌ كه‌ او به‌ بشريت‌ تقديم‌ نمود، آنقدر والا است‌ كه‌ ارزش‌ دارد براي‌ بدست‌ آوردنش‌ همه‌ چيز حتي‌ زندگي‌ را هم‌ از دست‌ بدهيم‌.

ملكوت‌
كلمة‌ «ملكوت‌» (پادشاهي‌ خدا) بارها در انجيل‌ متي‌ بكار برده‌ شده‌ است‌.
متي‌ 3 : 2 ؛ 4 : 17 و 23 ؛ 5 : 3 و 10 و 19 و 20 ؛ 6 : 10 و 33 ؛ 7 : 21 ؛ 8 : 11 ؛ 35:9؛ 7:10؛ 11 : 11 و 12 ؛ 12 : 28 ؛ 13 : 11 و 24 و 31 و 33 و 43 و 44 و 45 و 47 و 52 ؛ 19:16 و 28؛ 23:18 ؛ 19 : 12 و 14 و 23 و 24 ؛ 20 : 1 ؛ 21 : 31 و 43 ؛ 22 : 2 ؛ 23 : 13 ؛ 24 : 14 ؛ 1:25 و 34؛ 26 : 29 .
تصوّر يهوديان‌ از اين‌ ملكوت‌، حكومت‌ سياسي‌ بود كه‌ تحت‌ حاكميت‌ مسيح‌ موعود بر اين‌ جهان‌ وارد مي‌شد.
هيروديس‌ نيز از اين‌ ملكوت‌ چنين‌ تصوري‌ داشت‌ و به‌ همين‌ جهت‌ در زمان‌ كودكي‌ عيسي‌، اقدام‌ به‌ نابودي‌ او نمود. او فكر مي‌كرد كه‌ عيسي‌ رقيب‌ سياسي‌ او خواهد بود. يحيي‌ تعميد دهنده‌ نيز همين‌ تصور را در فكر خويش‌ پرورانده‌ بود. به‌ همين‌ دليل‌ هنگامي‌ كه‌ عيسي‌ خصوصيات‌ يك‌ فرمانرواي‌ زميني‌ را از خود نشان‌ نداد، يحيي‌ فكر كرد كه‌ در مورد مسيح‌ موعود بودن‌ عيسي‌، اشتباه‌ كرده‌ است‌ (متي‌ 11 : 3). رسولان‌ نيز تا قبل‌ از قيام‌ عيسي‌، از او چنين‌ تصوري‌ داشتند. آخرين‌ سؤال‌ آنان‌ از عيسي‌ اين‌ بود كه‌ «خداوندا، آيا در اين‌ وقت‌ ملكوت‌ را بر اسرائيل‌ باز برقرار خواهي‌ داشت‌؟» (اعمال‌ 1 : 6). آنها بيش‌ از آنكه‌ نجات‌ ابدي‌ و شخصي‌ را مدّ نظر داشته‌ باشند، به‌ فكر استقلال‌ سياسي‌ سرزمين‌ خويش‌ بودند.
حقيقتاً ملكوت‌ عيسي‌ چه‌ نوع‌ ملكوتي‌ بود؟
اين‌ ملكوت‌، حكومت‌ سياسي‌ نبود. هدف‌ او سلطنت‌ بر قلوب‌ انسانها بود. او مي‌خواست‌ كه‌ از اين‌ طريق‌ زندگي‌ها را تبديل‌ كند. قلب‌ بشر، قلمرو حكومت‌ عيسي‌ مسيح‌ است‌. او آمد تا همة‌ نوع‌ بشر به‌ سوي‌ او رو آورند؛ چرا؟ تا اينكه‌ انسانها را به‌ شكل‌ خود درآورد. ثمرة‌ عشق‌ ورزيدن‌ به‌ او، تسليم‌ زندگي‌ به‌ او و پرستش‌ او، همانا تسلي‌ خاطر، كسب‌ زيبايي‌هاي‌ حيات‌، تبديل‌ شخصيت‌ و تولد دوبارة‌ روح‌ است‌.
كلمة‌ ملكوت‌، درعهد جديد به‌ معاني‌ مختلفي‌ بكار برده‌ شده‌ است‌.
اين‌ كلمه‌ بعضي‌ اوقات‌ به‌ معني‌ كنترل‌ كردن‌ زندگي‌ فردي‌ انسانها، گاهي‌ به‌ معني‌ سلطنت‌ عمومي‌ ميان‌ انسانها، گاهي‌ به‌ معني‌ كليسا، گاهي‌ به‌ معني‌ مسيحيت‌، گاهي‌ به‌ معني‌ سلطنت‌ هزار ساله‌ و گاهي‌ معني‌ آسمان‌ و بهشت‌ استعمال‌ شده‌ است‌. اين‌ كلمه‌ بطور كلي‌ به‌ قلمرو سلطنت‌ عيسي‌ در قلبهاي‌ ايمانداران‌ اشاره‌ مي‌كند. اين‌ ملكوت‌ بسوي‌ ابديت‌ در پيش‌ است‌ و در موارد مختلف‌ به‌ جنبه‌اي‌ از جنبه‌هاي‌ فوق‌ سوق‌ مي‌يابد.
13 : 54 - 58 ، سفر به‌ ناصره‌ (به‌ مرقس‌ 6 : 1 - 6 مراجعه‌ شود).
 
  • مطالعه 3804 مرتبه
  • آخرین تغییرات در %ب ظ, %02 %674 %1394 %15:%بهمن