1 تحیات و ستایش خدا؛ رؤیای یوحنا

ترجمه شریف گویا

ترجمه شریف مکاشفه


1. این مکاشفه ای است که خدا به عیسی مسیح داده است تا آنچه که باید به زودی رخ دهد به بندگانش نشان دهد. او فرشته خود را به نزد بنده خویش یوحنا فرستاد ،
2. تا این چیزها را به او نشان دهد. یوحنا با بیان آنچه شنیده و دیده است به حقانیت کلام خدا و شهادت عیسی مسیح گواهی می دهد.
3. و خوشا به حال کسی که این را می خواند و کسانی که به کلمات این نبوت گوش دهند و طبق آنچه در آن نوشته شده است عمل کنند ، زیرا بزودی همه این چیزها به وقوع خواهد پیوست.

درود به کلیسای هفت گانه

4. از جانب یوحنا به هفت کلیسا در استان آسیا تقدیم می شود ، از جانب آن کسی که هست و بود و خواهد آمد و از جانب هفت روح که در پیشگاه تخت شاهی او هستند.
5. و از جانب عیسی مسیح ، آن شاهد امین ، آن نخست زادهً مردگان و فرماندً پادشاهان زمین به شما فیض و آرامش باد. او ما را دوست دارد و با خون خود ما را از گناهانمان آزاد گردایند.
6. و ما را به سلطنت رسانید تا به عنوان کاهنان ، خدا یعنی پدر او را خدمت کنیم. به او تا به ابد جلال و قدرت باد آمین.
7. ببین او با ابرها می آید ! همه و از جمله آن کسانی که به او نیزه زدند او را خواهند دید و همه اقوام جهان به خاطر او سوگواری خواهند کرد. آری ، چنین خواهد شد ! آمین.
8. خداوند خدا می گوید : « من الف و یا هستم ، خداوند متعال که بود و هست و خواهد آمد »

ظهور مسیح

9. من یوحنا ، برادر شما ، که در اتحاد با عیسی در رنج و در پادشاهی و در بردباری شریک شما هستم به خاطر موعظه کلام خدا و شهادت به عیسی در جزیره ای بنام پاتموس مقیم بودم.
10. آن روز ، روز خداوند بود و روح القدس مرا فرا گرفت ، در آن حال از پشت سر خود صدای بلندی مثل صدای شیپور شنیدم ،
11. که به من گفت : « آنچه را که می بینی در کتابی بنویس و به این هفت کلیسا ، یعنی کلیساهای : افسس ، اسمیرنا ، پرغامس ، طیاتیرا ، سارد ، فیلادلفیا ، و لاودیکیه بفرست. »
12. برگشتم تا ببینم کیست که با من سخن می گوید و وقتی برگشتم هفت چراغپایه زرین دیدم.
13. در میان چراغپایه ها کسی شبیه انسان که ردای بلندی بر تن داشت و زره زرینی به دور سینه اش بود
14. و موهای او مثل پشم یا برف سفید بود و چشمانش مثل آتش می درخشید
15. پاهایش مثل برنجی که در کوره گداخته و سپس شفاف شده باشد درخشان بودو صدایش مانند صدای آبشار.
16. او در دست راست خود هفت ستاره داشت و از دهانش شمشیری تیز و دو دم بیرون می آمد و چهره اش مانند خورشید نیمروز می درخشید.
17. وقتی او را دیدم مثل مرده پیش پای او افتادم ، اما او دست راست خود را بر من گذاشت و گفت : « نترس من اول و آخر هستم.
18. من زنده بودم و مردم و اکنون تا به ابد زنده هستم و کلیدهای مرگ و جهان مردگان را در دست دارم.
19. آنچه را می بینی بنویس ، آنچه که اکنون هست و بعد از این اتفاق می افتد.
20. مفهوم و مقصود آن هفت ستاره ای که در دست راست من دیدی و آن هفت چراغپایه زرین این است. آن هفت ستاره ، فرشتگان هفت کلیسا و آن هفت چراغپایه ، هفت کلیسا می باشند.

ترجمه قدیمی(مکاشفه یوحنا)


مكاشفه‌ عيسي‌ مسيح‌ كه‌ خدا به‌ او داد تا اموري‌ را كه‌ مي‌بايد زود واقع‌ شود، بر غلامان‌ خود ظاهر سازد و بوسيله‌ فرشته‌ خود فرستاده‌، آن‌ را ظاهر نمود بر غلام‌ خود يوحنّا، 2 كه‌ گواهي‌ داد به‌ كلام‌ خدا و به‌ شهادت‌ عيسي‌ مسيح‌ در اموري‌ كه‌ ديده‌ بود. 3 خوشابحال‌ كسي‌ كه‌ مي‌خواند و آناني‌ كه‌ مي‌شنوند كلام‌ اين‌ نبوّت‌ را، و آنچه‌ در اين‌ مكتوب‌ است‌ نگاه‌ مي‌دارند، چونكه‌ وقت‌ نزديك‌ است‌.
تحيات‌ و ستايش‌ خدا
4 يوحنّا،
به‌ هفت‌ كليسايي‌ كه‌ در آسيا هستند.
فيض‌ و سلامتي‌ بر شما باد از او كه‌ هست‌ و بود و مي‌آيد و از هفت‌ روح‌ كه‌ پيش‌ تخت‌ وي‌ هستند، 5 و از عيسي‌ مسيح‌ كه‌ شاهد امين‌ و نخست‌زاده‌ از مردگان‌ و رئيس‌ پادشاهان‌ جهان‌ است‌. مر او را كه‌ ما را محبت‌ مي‌نمايد و ما را از گناهان‌ ما به‌ خون‌ خود شست‌، 6 و ما را نزد خدا و پدر خود پادشاهان‌ و كهنه‌ ساخت‌، او را جلال‌ و توانايي‌ باد تا ابدالا´باد. آمين‌.
7 اينك‌ با ابرها مي‌آيد و هر چشمي‌ او را خواهد ديد و آناني‌ كه‌ او را نيزه‌ زدند و تمامي‌ امّت‌هاي‌ جهان‌ براي‌ وي‌ خواهند ناليد. بلي‌!آمين‌. 8 «من‌ هستم‌ الف‌ و يا، اول‌ و آخر،» مي‌گويد آن‌ خداوند خدا كه‌ هست‌ و بود و مي‌آيد، قادر عَلَي‌الاِطلاق‌.
رؤياي‌ يوحنا
9 من‌ يوحنّا كه‌ برادر شما و شريك‌ در مصيبت‌ و ملكوت‌ و صبر در عيسي‌ مسيح‌ هستم‌، بجهت‌ كلام‌ خدا و شهادت‌ عيسي‌ مسيح‌ در جزيره‌اي‌ مسمّي‌' به‌ پَطْمُس‌ شدم‌. 10 و در روز خداوند در روح‌ شدم‌ و از عقب‌ خود آوازي‌ بلند چون‌ صداي‌ صور شنيدم‌، 11 كه‌ مي‌گفت‌: «من‌ الف‌ و يا و اول‌ و آخر هستم‌. آنچه‌ مي‌بيني‌ در كتابي‌ بنويس‌ و آن‌ را به‌ هفت‌ كليسايي‌ كه‌ در آسيا هستند، يعني‌ به‌ اَفَسُس‌ و اسميرنا و پَرغامُس‌ و طياتيرا و ساردِس‌ و فيلادَلفيه‌ و لائودكيه‌ بفرست‌.»
12 پس‌ رو برگردانيدم‌ تا آن‌ آوازي‌ را كه‌ با من‌ تكلّم‌ مي‌نمود بنگرم‌؛ و چون‌ رو گردانيدم‌، هفت‌ چراغدان‌ طلا ديدم‌، 13 و در ميان‌ هفت‌ چراغدان‌، شبيه‌ پسرِ انسان‌ را كه‌ رداي‌ بلند در بر داشت‌ و بر سينه‌ وي‌ كمربندي‌ طلا بسته‌ بود، 14 و سر و موي‌ او سفيد چون‌ پشم‌، مثل‌ برف‌ سفيد بود و چشمان‌ او مثل‌ شعله‌ آتش‌، 15 و پايهايش‌ مانند برنج‌ صيقلي‌ كه‌ در كوره‌ تابيده‌ شود، و آواز او مثل‌ صداي‌ آبهاي‌ بسيار؛ 16 و در دست‌ راست‌ خودهفت‌ ستاره‌ داشت‌ و از دهانش‌ شمشيري‌ دودمه‌ تيز بيرون‌ مي‌آمد و چهره‌اش‌ چون‌ آفتاب‌ بود كه‌ در قوّتش‌ مي‌تابد.
17 و چون‌ او را ديدم‌، مثل‌ مرده‌ پيش‌ پايهايش‌ افتادم‌ و دست‌ راست‌ خود را بر من‌ نهاده‌، گفت‌: «ترسان‌ مباش‌! من‌ هستم‌ اول‌ و آخر و زنده‌؛ 18 و مرده‌ شدم‌ و اينك‌ تا ابدالا´باد زنده‌ هستم‌ و كليدهاي‌ موت‌ و عالم‌ اموات‌ نزد من‌ است‌. 19 پس‌ بنويس‌ چيزهايي‌ را كه‌ ديدي‌ و چيزهايي‌ كه‌ هستند و چيزهايي‌ را كه‌ بعد از اين‌ خواهند شد، 20 سرّ هفت‌ ستاره‌اي‌ را كه‌ در دست‌ راست‌ من‌ ديدي‌ و هفت‌ چراغدان‌ طلا را. اما هفت‌ ستاره‌، فرشتگان‌ هفت‌ كليسا هستند و هفت‌ چراغدان‌، هفت‌ كليسا مي‌باشند.

ترجمه تفسیری

ايـن‌ كتاب‌ از رويدادهاي‌ آينده‌ پرده برمي‌دارد،رويدادهايي‌ كه‌ بزودي‌ رخ‌ خواهد داد. خدا به‌ مسيح‌ اجازه‌ داد تا اين‌ وقايع‌ را در يك‌ رؤيا بر خادم‌ خود «يوحنا» آشكار سازد. آنگاه‌ فرشته‌اي‌ آمد و معني‌ آن‌ را براي‌ او بازگو كرد. 2 يوحنا نيز تمام‌ سخنان‌ خدا و عيسي‌ مسيح‌ و هر آنچه‌ را كه‌ خود ديد و شنيد، به‌ نگارش‌ درآورد.
3 خوشابه‌ حال‌ كسي‌ كه‌ اين‌ پيشگويي‌ها را براي‌ ديگران‌ بخواند؛ و خوشابه‌ حال‌ آنان‌ كه‌ به‌ آن‌ گوش‌ فرا دهند، زيرا زمان‌ وقوع‌ اين‌ رويدادها چندان‌ دور نيست‌.
4 از طرف‌ يوحنا،
به‌ هفت‌ كليسا در ايالت‌ آسيا.
فيض‌ و آرامش‌ بر شما باد، از جانب‌ پروردگاري‌ كه‌ هست‌ و بود و خواهد آمد، و از جانب‌ روح‌ هفتگانه‌ خدا كه‌ در پيشگاه‌ تخت‌ الهي‌ است‌، 5 و از جانب‌ عيسي‌ مسيح‌ كه‌ تمام‌ حقيقت‌ را بطور كامل‌ بر ما آشكار مي‌فرمايد. مسيح‌ نخستين‌ كسي‌ است‌ كه‌ پس‌ از مرگ‌ زنده‌ شد و هرگز نخواهد مرد، و برتر از تمام‌ پادشاهان‌ اين‌ جهان‌ است‌. سپاس‌ و ستايش‌ بر او كه‌ ما را محبت‌ مي‌نمايد و با خون‌ خود ما را شست‌ و از گناهانمان‌ طاهر ساخت‌؛ 6 او ما را در ملكوت‌ و سلطنت‌ خود، به‌ مقام‌ كاهن‌ منصوب‌ كرده‌ تا خدا يعني‌ پدر او را خدمت‌ نماييم‌. او را تا ابد قدرت‌ و جلال‌ باد! آمين‌.
7 بنگريد! او سوار بر ابرها مي‌آيد. هر چشمي‌ او را خواهد ديد؛ حتي‌ آناني‌ كه‌ به‌ پهلوي‌ او نيزه‌ زدند، او را خواهند ديد؛ و تمام‌ قوم‌هاي‌ جهان‌ از شدت‌ وحشت‌ و اندوه‌ خواهند گريست‌. بلي‌، آمين‌! بگذار چنين‌ باشد. 8 خدا مي‌فرمايد: «من‌ الف‌ و يا هستم‌. من‌ ابتدا و انتها هستم‌.» اين‌ را خداوندي‌ مي‌فرمايد كه‌ صاحب‌ تمام‌ قدرتهاست‌، و هست‌ و بود و باز خواهد آمد.

مسيح‌ بر يوحنا آشكار مي‌شود
9 من‌، يوحنا، كه‌ اين‌ نامه‌ را براي‌ شما مي‌نويسم‌، مانند شما در راه‌ خداوند رنج‌ مي‌كشم‌. اما او به‌ ما صبر و تحمل‌ عطا فرموده‌ و ما را در ملكوت‌ خود سهيم‌ نموده‌ است‌.
من‌ بعلت‌ اعلام‌ پيغام‌ انجيل‌ و بشارت‌ در باره‌ مسيح‌، به‌ جزيره‌ پطموس‌ تبعيد شدم‌. 10 روز خداوند بود و من‌ در حال‌ عبادت‌ بودم‌ كه‌ روح‌ خدا مرا فرو گرفت‌. ناگهان‌ از پشت‌ سر خود، صدايي‌ بلند همچون‌ صداي‌ شيپور شنيدم‌، 11 كه‌ مي‌گفت‌: «من‌ الف‌ و يا هستم‌. من‌ ابتدا و انتها هستم‌. هر چه‌ مي‌بيني‌، در نامه‌اي‌ بنويس‌ و آن‌ را براي‌ هفت‌ كليسا بفرست‌،يعني‌ براي‌ كليساهاي‌ اَفَسُس‌، اِزمير، پرغامه‌، طياتيرا، سارد، فيلادلفيه‌ و لائوديكيه‌.»
12 هنگامي‌ كه‌ برگشتم‌ تا كسي‌ را كه‌ با من‌ سخن‌ مي‌گفت‌ ببينم‌، در پشت‌ سر خود هفت‌ شمعدان‌ طلا ديدم‌. 13 در ميان‌ شمعدانها، مردي‌ ديدم‌ شبيه‌ «پسر انسان‌» كه‌ ردايي‌ بلند بر تن‌ داشت‌ و كمربندي‌ طلايي‌ دور سينه‌اش‌ بود. 14 سر و موي‌ او سفيد بود چون‌ برف‌ و پشم‌، و چشمانش‌ تيز و نافذ بود همچون‌ شعله‌هاي‌ آتش‌. 15 پايهاي‌ او مي‌درخشيد، مانند مسي‌ كه‌ در آتش‌ صيقل‌ داده‌ باشند. صداي‌ او مثل‌ آبشار طنين‌ افكن‌ بود. 16 در دست‌ راست‌ او، هفت‌ ستاره‌ بود، و شمشير دو دمِ تيزي‌ هم‌ در دهانش‌ قرار داشت‌. صورت‌ او همچون‌ خورشيد نيمروز مي‌درخشيد.
17و18 وقتي‌ چشمم‌ به‌ او افتاد، مانند مرده‌ جلو پاي‌ او افتادم‌. اما او دست‌ راست‌ خود را بر من‌ گذاشت‌ و فرمود: «نترس‌! من‌ ابتدا و انتها هستم‌! من‌ زنده‌ بودم‌ و مُردم‌، و حال‌ تا به‌ ابد زنده‌ام‌، و كليدهاي‌ مرگ‌ و عالم‌ مردگان‌ را در دست‌ دارم‌. 19 آنچه‌ را ديدي‌ و آنچه‌ را كه‌ نشان‌ خواهم‌ داد، همه‌ را بنويس‌. 20 معني‌ هفت‌ ستاره‌اي‌ كه‌ در دست‌ راست‌ من‌ ديدي‌ و همچنين‌ هفت‌ شمعدان‌ طلا اينست‌: هفت‌ ستاره‌، رهبران‌ هفت‌ كليسا هستند، و هفت‌ شمعدان‌، خود هفت‌ كليسا مي‌باشند.

راهنما
باب‌ 1 . مقدمه‌: رؤياي‌ يوحنا دربارة‌ مسيح‌
اين‌ كتاب‌ از چندين‌ جهت‌ «مكاشفة‌ عيسي‌ مسيح‌» است‌ (1). عيسي‌ منبع‌ و موضوع‌ يوحنا است‌. عيسي‌ پردة‌ وقايع‌ آينده‌ را عقب‌ مي‌زند تا يوحنا آنها را ببيند. هيچ‌ چيز حدسي‌ در آن‌ وجود ندارد. بلكه‌ همة‌ امور مسلمي‌ هستند كه‌ «بزودي‌» اتفاق‌ مي‌افتند. رؤياي‌ مسيح‌ براي‌ شنوندگان‌ آن‌ روزي‌ يوحنا - يعني‌ هفت‌ كليساي‌ آسياي‌ صغير (غرب‌ تركيه‌)- و همينطور براي‌ مسيحيان‌ همة‌ اعصار است‌. هيچ‌ گروه‌ مسيحيان‌ واقعي‌ هرگز تنها و ترك‌ شده‌ نيست‌. عيسي‌ در ميان‌ قوم‌ خود ايستاده‌ است‌ (12 - 13، 20). مسيح‌ زنده‌ با همة‌ قدرت‌ و جلالش‌ ؛ صاحب‌ حيات‌ و موت‌ و سرنوشت‌ بشري‌.
زود (1): ما واحد زماني‌ خدا را نمي‌دانيم‌، و انبياء ميل‌ دارند آينده‌ را كوتاه‌ نشان‌ دهند. اين‌ واژه‌ به‌ ما يادآوري‌ مي‌كند كه‌ آماده‌ باشيم‌.
مي‌خواند (با صداي‌ بلند) (3): در زمان‌ يوحنا كتب‌ مقدسه‌ را يك‌ نفر با صداي‌ بلند مي‌خواند و بقيه‌ گوش‌ مي‌كردند.
هفت‌ كليسا (4 و 11): يوحنا از عدد هفت‌ بسيار استفاده‌ مي‌كند (هفت‌ مُهر، هفت‌ كرنا، هفت‌ پياله‌، و غيره‌)، كه‌ در اين‌ كتاب‌ نشانة‌ كامليت‌ و عالي‌ بودن‌ است‌. در اينجا عدد هفت‌، به‌ معني‌ واقعي‌ خود نيز بكار مي‌رود. از هفت‌ كليساي‌ مزبور تنها افسس‌ معروف‌ است‌ (اعمال‌ 19). در اعمال‌ 14:16، طياتيرا به‌ عنوان‌ سرزمين‌ ليديا ذكر مي‌شود. در كولسيان‌ 4 : 15 - 16 از كليساي‌ لاودكيه‌ نام‌ برده‌ شده‌ است‌. از بقية‌ كليساها در هيچ‌ جاي‌ ديگر عهد جديد ذكري‌ به‌ ميان‌ نيامده‌ است‌.
الف‌ و ياء (8): اولين‌ و آخرين‌ حروف‌ الفبا (در يوناني‌ آلفا و اُمِگا است‌).
پطمس‌ (9): يك‌ جزيرة‌ كوچك‌ يوناني‌ در ساحل‌ غربي‌ تركيه‌ (به‌ مقدمه‌ نيز مراجعه‌ كنيد).
روز خداوند (10): غالباً به‌ معني‌ يكشنبه‌ در نظر گرفته‌ مي‌شود.
شمشير (16): به‌ عبرانيان‌ 4 : 12 مراجعه‌ كنيد. سخنان‌ عيسي‌ شمشير دو دمه‌ است‌. مي‌تواند انسان‌ را آزاد كند يا داوري‌ نمايد.
عالم‌ اموات‌ (18): مكاني‌ كه‌ در آن‌ مردگان‌ در انتظار قيامت‌ و داوري‌ بسر مي‌برند.
فرشتگان‌ (20): برخي‌ اين‌ واژه‌ را اشاره‌اي‌ به‌ شبانان‌ اين‌ كليساها، برخي‌ ديگر به‌ فرشتگان‌ نگهبان‌ و ديگران‌ به‌ روح‌ هر كليسا مي‌دانند. در جاهاي‌ ديگر كتاب‌ مكاشفه‌ فرشتگان‌ همواره‌ موجودات‌ آسماني‌ هستند.
هفت‌ كليساي‌ مكاشفه‌
اگر قاصدي‌ از سوي‌ يوحنا كه‌ خود در جزيرة‌ پطمس‌ در تبعيد بسر مي‌برد، به‌ هفت‌ كليسا فرستاده‌ مي‌شد، مي‌بايست‌ نخست‌ از راه‌ دريا به‌ افسس‌ مي‌رفت‌ و سپس‌ مسير مدوري‌ را در پيش‌ مي‌گرفت‌. هفت‌ كليسا به‌ همان‌ ترتيبي‌ كه‌ آن‌ قاصد از آنها بازديد مي‌كرد، در كتاب‌ مكاشفه‌ فهرست‌ شده‌اند.
افسس‌
مهم‌ترين‌ شهر ايالت‌ رومي‌ آسيا بود. پولس‌ در طي‌ سومين‌ سفر بشارتي‌ خود، 2 سال‌ در آنجا اقامت‌ كرد. رسالة‌ او به‌ «افسسيان‌»، عمدتاً خطاب‌ به‌ كليساي‌ افسس‌ نوشته‌ شده‌ است‌. طبق‌ روايات‌، يوحنا آخرين‌ روزهاي‌ عمر خود را در آنجا گذرانده‌ است‌. ويرانه‌هاي‌ وسيعي‌ در اين‌ شهر از دل‌ خاك‌ بيرون‌ آورده‌ شده‌ است‌.
اسميرنا
اسميرنا يا ازمير جديد، شهر و بندر اصلي‌ ساحل‌ غربي‌ تركيه‌ است‌. در اسميرنا بود كه‌ در حدود سال‌ 155 ميلادي‌، اسقف‌ پوليكارپ‌ پير از انكار كردن‌ مسيح‌ سر باز زد و به‌ شهادت‌ رسيد.
پرغامس‌
ويرانه‌هاي‌ شهر قديمي‌ بر قلعة‌ بالاي‌ شهر جديد «برگاما» قرار دارند. ممكن‌ است‌ عبارت‌ «تخت‌ شيطان‌» اشاره‌اي‌ باشد به‌ مذبح‌ بزرگ‌ زئوس‌ كه‌ بر شهر مشرف‌ بود. علاوه‌ بر اين‌، پرغامس‌ پايگاه‌ فرقة‌ رسمي‌ پرستش‌ امپراطور، و يكي‌ از مراكز شفاي‌ مربوط‌ به‌ معبد آسكلِپيوس‌ بود.
طياتيرا
اين‌ شهر كه‌ مركز بازرگاني‌ در جادة‌ شرق‌ بود، اكنون‌ شهر كوچك‌ «اخيسر» نام‌ دارد. هيچ‌ اثري‌ از شهر قديمي‌ بجا نمانده‌ است‌. اشاره‌ به‌ ظروف‌ و كوزه‌هاي‌ سفالي‌، احتمالاً نشانگر يكي‌ از صنايع‌ اين‌ شهر بوده‌ است‌. صنعت‌ ديگر آن‌ رنگرزي‌ ارغواني‌ بود. ليديا كه‌ ارغوان‌ فروش‌ بود و پولس‌ او را در فيليپي‌ ملاقات‌ كرد (اعمال‌ 16 : 14)، اهل‌ طياتيرا بود و ممكن‌ است‌ به‌ شهر خود بازگشته‌ باشد تا در تأسيس‌ كليسا كمك‌ كند. زن‌ ديگري‌ نيز بود كه‌ نقش‌ مهمي‌ در منحرف‌ كردن‌ اعضاي‌ كليسا از ايمانشان‌ بسوي‌ فساد داشت‌؛ نفوذ شريرانة‌ او موجب‌ شد كه‌ نام‌ ايزابل‌ كه‌ همتاي‌ او در عهد عتيق‌ بود، بر او نهاده‌ شود.
ساردس‌
سابقاً پايتخت‌ حكومت‌ باستاني‌ ليديا بود. پادشاه‌ ساردس‌ بنام‌ كرسوس‌ داراي‌ ثروت‌ افسانه‌اي‌ بود. يونانيان‌ آن‌ منطقه‌ را اشغال‌ كردند. ستونهاي‌ معبد عظيم‌ يوناني‌ در اين‌ شهر هنوز بر پا هستند. زمين‌ ورزش‌ آن‌ بازسازي‌ شده‌ است‌. باستان‌ شناسان‌ با تعجب‌ يك‌ كنيسة‌ قديمي‌ يهوديان‌ را در آنجا كشف‌ كردند.
فيلادلفيه‌
شهري‌ كوچك‌ در كنارة‌ درة‌ وسيعي‌ بود كه‌ در آن‌ زمينهاي‌ زراعي‌ حاصلخيزي‌ قرار داشت‌. امروزه‌ «آلاشهر» (در تركيه‌) ثروت‌ خود را از همان‌ زمينها كسب‌ مي‌كند. عبارت‌ «ستوني‌ در هيكل‌ خداي‌ خود» احتمالاً به‌ معبدي‌ كه‌ روي‌ تپة‌ پشت‌ شهر قرار دارد، اشاره‌ مي‌كند.
لائودكيه‌
شهري‌ ثروتمند در نزديكي‌ هيراپوليس‌ و كولسيه‌ در درة‌ ليكوس‌ بود. نامة‌ خطاب‌ به‌ اين‌ كليسا، اشاره‌اي‌ به‌ عوامل‌ متعدد كاميابي‌ اين‌ شهر دارد: پشم‌ خوب‌ و سرمه‌ از محصولات‌ اين‌ شهر بودند و علاوه‌ بر آن‌ لائودكيه‌ از مراكز بانكي‌ اين‌ سرزمين‌ بود.
  • مطالعه 2294 مرتبه
  • آخرین تغییرات در %ب ظ, %06 %647 %1394 %14:%بهمن