ترجمه شریف گویا
|
ترجمه شریف اول قرنتیان
محبت
1. اگر به زبانهای مردم و فرشتگان سخن گویم ولی محبت نداشته باشم فقط یک طبل میان تهی و سنج پر سرو صدا هستم.
2. اگر قادر به نبوت و درک کلیۀ اسرار الهی و تمام دانشها باشم و دارای ایمانی باشم که بتوانم کوه ها را از جایشان به جای دیگر منتقل کنم ولی محبت نداشته باشم هیچ هستم !
3. اگر تمام دارائی خود را به فقرا بدهم و حتی بدن خود را در راه خدا به سوختن دهم ، اما محبت نداشته باشم هیچ سودی عاید من نخواهد شد.
4. محبت بردبار و مهربان است . در محبت حسادت و خود بینی و تکبر نیست .
5. محبت رفتار ناشایسته ندارد. خود خواه نیست . خشمگین نمی شود و کینه به دل نمیگیرد.
6. محبت از ناراستی خوشحال نمیشود ولی از راستی شادمان میگردد.
7. محبت در همه حال صبر می کند و در هر حال خوش باور و امیدوار است و هر باری را تحمل میکند.
8. نبوت از بین خواهد رفت و گفتن به زبانها خاتمه خواهد یافت و بیان معرفت از میان میرود، اما محبت هرگز از میان نخواهد رفت.
9. عطایای مانند معرفت و نبوت ، جزئی و ناتمام است،
10. اما با آمدن کمال هر آن چه جزئی و ناتمام است از بین میرود.
11. موقعیکه بچه بودم بچگانه حرف میزدم و بچگانه تفکر و استدلال میکردم. حالا که بزرگ شده ام از روش های بچگانه دست کشیده ام .
12. آنچه را اکنون میبینیم مثل تصویر تیره و تار آئینه است ولی در آن زمان همه چیز را روبرو خواهیم دید. آنچه را اکنون میدانیم جزئی و نا کامل است ولی در آن زمان معرفت ما کامل خواهد شد ، یعنی به اندازه کمال معرفت خدا نسبت بمن !
13. خلاصه این سه چیز باقی میماند: ایمان و امید و محبت ، ولی بزرگترین اینها محبت است.
محبت
اگر به زبانهاي مردم و فرشتگان سخنگويم و محّبت نداشته باشم، مثل نحاس صدادهنده و سنج فغان كننده شدهام. 2 و اگر نبوّت داشته باشم و جميع اسرار و همه علم را بدانم و ايمان كامل داشته باشم بحدّي كه كوهها را نقل كنم و محبّت نداشته باشم، هيچ هستم. 3 و اگر جميع اموال خود را صدقه دهم و بدن خود را بسپارم تا سوخته شود و محبّت نداشته باشم، هيچ سود نميبرم. 4 محبّت حليم و مهربان است؛ محبّت حسد نميبرد؛ محبّت كبر و غرور ندارد؛ 5 اطوار ناپسنديده ندارد و نفع خود را طالب نميشود؛ خشم نميگيرد و سوءظنّ ندارد؛ 6 از ناراستي خوشوقت نميگردد، ولي با راستي شادي ميكند؛ 7 در همه چيز صبر ميكند و همه را باور مينمايد؛ در همهحال اميدوار ميباشد و هر چيز را متحمل ميباشد.
8 محبّت هرگز ساقط نميشود و امّا اگر نبوّتها باشد، نيست خواهد شد و اگر زبانها، انتها خواهدپذيرفت و اگر علم، زايل خواهد گرديد. 9 زيرا جزئي علمي داريم و جزئي نبوّت مينماييم، 10 لكن هنگامي كه كامل آيد، جزئي نيست خواهد گرديد. 11 زماني كه طفل بودم، چون طفل حرف ميزدم و چون طفل فكر ميكردم و مانند طفل تعقّل مينمودم. امّا چون مرد شدم، كارهاي طفلانه را ترك كردم. 12 زيرا كه الحال در آينه بطور معمّا ميبينيم، لكن آن وقت روبرو؛ الا´ن جزئي معرفتي دارم، لكن آنوقت خواهم شناخت، چنانكه نيز شناخته شدهام. 13 و الحال اين سه چيز باقي است: يعني ايمان و اميد و محبّت. امّا بزرگتر از اينها محبّت است.
محبت ، بزرگترين عطا
اگر عطاي سخن گفتن به زبانهاي مردم و فرشتگان را داشته باشم ، زبانهايي كه هيچگاه نياموخته ام ، اما در وجود خود نسبت به انسانها محبت نداشته باشم ، همچون طبلي توخالي و سنجي پر سروصدا خواهم بود. 2 اگر عطاي نبوت داشته باشم ، و از رويدادهاي آينده آگاه باشم و همه چيز را درباره هر چيز و هركس بدانم ، اما انسانها را دوست نداشته باشم ، چه فايده اي به ايشان خواهم رساند؟ يا اگر چنان ايماني داشته باشم كه به فرمان من كوه ها جابجا گردند، اما انسانها را دوست نداشته باشم ، باز هيچ ارزشي نخواهم داشت . 3 اگر تمام اموال خود را به فقرا ببخشم و بخاطر اعلام پيغام انجيل ، زنده زنده در ميان شعله هاي آتش سوزانده شوم ، اما نسبت به انسانها محبتي نداشته باشم ، تمام فداكاريهايم بيهوده خواهد بود.
4 كسي كه محبت دارد، صبور است و مهربان ؛ حسود نيست و به كسي رشك نمي برد؛ مغرور نيست و هيچگاه خودستايي نمي كند؛ 5 به ديگران بدي نمي كند؛ خودخواه نيست و باعث رنجش كسي نمي شود. كسي كه محبت دارد، پرتوقع نيست و از ديگران انتظار بيجا ندارد؛ عصبي و زودرنج نيست و كينه به دل نمي گيرد؛ 6 هرگز از بي انصافي و بي عدالتي خوشحال نمي شود، بلكه از پيروز شدن راستي شاد مي گردد. 7 كسي كه محبت دارد در هر وضعي وفادار مي ماند، هميشه اعتماد دارد، هرگز اميدش را از دست نمي دهد و در هر شرايطي تحمل مي كند.
8 همه عطايايي كه خدا به ما مي بخشد، روزي به انتها خواهد رسيد. نبوتها، سخن گفتن به زبانها و دانستن علم و اسرار، روزي پايان خواهد پذيرفت . اما محبت تا ابد باقي خواهد ماند و از ميان نخواهد رفت . 9 درحال حاضر، با وجود تمام اين عطايا، علم و نبوتهاي ما جزئي و نارساست . 10 اما زماني كه از هر جهت كامل شديم ، ديگر نيازي به اين عطايا نخواهد بود و همه از بين خواهند رفت .
11 مي توانم اين مثال را بيـاورم كه به هنگام كودكي ، مانند يك كودك سخن مي گفتم و مانند يك كودك فكر و استدلال مي كردم . اما چون بزرگ شدم ، فكرم رشد كرد و كارهاي كودكانه را ترك كردم . 12 آنچه اكنون مي بينيم و مي دانيم ، تار و مبهم است ؛ اما روزي همه چيز را واضح و روشن خواهيم ديد، به همان روشني كه خدا اكنون قلب ما را مي بيند.
راهنما
اول قرنتيان 13 . محبت
محبت، والاترين تعليم مسيحيت ميباشد. اين مورد به صورت اصلي فناناپذير بوسيلة مسيح در محبت آسماني نمودار شده است . محبت پايهاي محكم براي كليسا است كه استحكام آن ماوراي جلوههاي مختلف قوت خدا ثابت شده است. محبت، مؤثرترين اسلحة كليسا معرفي شده و خصوصيتي است كه همة عطاياي روحاني بدون آن دور از دسترس ميباشند. محبت، عصارة ذات الهي و منشاء تكامل شخصيت انساني معرفي شده است. محبت قدرتمندترين قدرت جهاني است.