ترجمه قدیمی گویا
|
ياري از سوي خداوند
مزمور داود وقتي كه از پسر خود ابشالوم فرار كرد
اي خداوند دشمنانم چه بسيار شدهاند.بسياري به ضد من برميخيزند. 2 بسياري براي جان من ميگويند: «به جهت او در خدا خلاصي نيست.» سلاه
3 ليكن تو اي خداوند گرداگرد من سپر هستي،جلال من و فرازندة سر من. 4 به آواز خود نزد خداوند ميخوانم و مرا از كوه مقدّس خود اجابت مينمايد. سلاه
5 و اما من خسبيده، به خواب رفتم و بيدار شدم زيرا خداوند مرا تقويّت ميدهد. 6 از كرورهاي مخلوق نخواهم ترسيد كه گرداگرد من صف بستهاند.
7 اي خداوند ، برخيز! اي خداي من، مرا برهان! زيرا بر رخسار همة دشمنانم زدي؛ دندانهاي شريران را شكستي. 8 نجات از آن خداوند است و بركت تو بر قوم تو ميباشد. سلاه
اطمينان به خداوند در مشكلات
(داود اين مزموررا وقتي از دست پسرش ابشالوم گريخته بود، سراييد.)
اي خداوند، دشمنانم چقـدر زياد شدهاند! بسياري برضد من بر ميخيزند. 2 بسياري ميگويند كه خدا به داد من نخواهد رسيد.
3 اما اي خداوند، تو سپر من هستي و از هر سو مرا محافظت مينمايي. تو مرا پيروز و سربلند ميسازي و شهامت مرا به من باز ميگرداني. 4 بسوي خداوند فرياد برميآورم و او از كوه مقدس خود مرا اجابت ميكند. 5 با خيال آسوده به خواب ميروم و از خواب بيدار ميشوم، زيرا خداوند از من مراقبت مينمايد. 6 از هزاران دشمني كه از هر سو مرا احاطه كردهاند، ترسي ندارم.
7 اي خداوند، برخيز! اي خداي من، مرا نجات ده! دشمنانم را مجازات كن و قدرت آنها را در هم شكن تا ديگر نتوانند به من آسيبي برسانند.
راهنما
مزمور 3 . توكل داود بر خداوند