25 سال هفتم؛ سال یوبیل

ترجمه قدیمی گویا

ترجمه قدیمی(کتاب لاویان)
سال‌ سَبَّت‌
و خداوند موسي‌ را در كوه‌ سينا خطاب‌كرده‌، گفت‌: 2 «بني‌اسرائيل‌ را خطاب‌ كرده‌، به‌ ايشان‌ بگو: چون‌ شما به‌ زميني‌ كه‌ من‌ به‌ شما مي‌دهم‌، داخل‌ شويد، آنگاه‌ زمين‌، سَبَّت‌ خداوند را نگاه‌ بدارد. 3 شش‌ سال‌ مزرعة‌ خود را بكار، و شش‌ سال‌ تاكستان‌ خود را پازش‌ بكن‌، و محصولش‌ را جمع‌ كن‌. 4 و در سال‌ هفتم‌ سَبَّت‌ آرامي‌ براي‌ زمين‌ باشد، يعني‌ سَبَّت‌ براي‌ خداوند . مزرعة‌ خود را مكار و تاكستان‌ خود را پازش‌ منما. 5 آنچه‌ از مزرعة‌ تو خودرو باشد، درو مكن‌، و انگورهاي‌ مو پازش‌ ناكردة‌ خود را مچين‌، سال‌ آرامي‌ براي‌ زمين‌ باشد. 6 و سَبَّت‌ زمين‌، خوراك‌ بجهت‌ شما خواهد بود، براي‌ تو و غلامت‌ و كنيزت‌ و مزدورت‌ و غريبي‌ كه‌ نزد تو مأوا گزيند. 7 و براي‌ بهايمت‌ و براي‌ جانوراني‌ كه‌ در زمين‌ تو باشند، همة‌ محصولش‌ خوراك‌ خواهد بود.
سال‌ پنجاهم‌
8 «و براي‌ خود هفت‌ سَبَّت‌ سالها بشمار، يعني‌هفت‌ در هفت‌ سال‌ و مدت‌ هفت‌ سَبَّت‌ سالها براي‌ تو چهل‌ و نه‌ سال‌ خواهد بود. 9 و در روز دهم‌ از ماه‌ هفتم‌ در روز كفاره‌، كَرِنّاي‌ بلندآواز را بگردان‌؛ در تمامي‌ زمين‌ خود كَرِنّا را بگردان‌. 10 سال‌ پنجاهم‌ را تقديس‌ نماييد، و در زمين‌ براي‌ جميع‌ ساكنانش‌ آزادي‌ را اعلان‌ كنيد. اين‌ براي‌ شما يوبيل‌ خواهد بود، و هر كس‌ از شما به‌ ملك‌ خود برگردد، و هر كس‌ از شما به‌ قبيلة‌ خود برگردد. 11 اين‌ سال‌ پنجاهم‌ براي‌ شما يوبيل‌ خواهد بود. زراعت‌ مكنيد و حاصل‌ خودروي‌ آن‌ را مچينيد، و انگورهاي‌ مو پازش‌ ناكردة‌ آن‌ را مچينيد. 12 چونكه‌ يوبيل‌ است‌، براي‌ شما مقدس‌ خواهد بود؛ محصول‌ آن‌ را در مزرعه‌ بخوريد. 13 در اين‌ سال‌ يوبيل‌ هر كس‌ از شما به‌ ملك‌ خود برگردد. 14 و اگر چيزي‌ به‌ همساية‌ خود بفروشي‌ يا چيزي‌ از دست‌ همسايه‌ات‌ بخري‌ يكديگر را مغبون‌ مسازيد. 15 برحسب‌ شمارة‌ سالهاي‌ بعد از يوبيل‌، از همساية‌ خود بخر و برحسب‌ سالهاي‌ محصولش‌ به‌ تو بفروشد. 16 برحسب‌ زيادتي‌ سالها قيمت‌ آن‌ را زياده‌ كن‌، و برحسب‌ كمي‌ سالها قيمتش‌ را كم‌ نما، زيرا كه‌ شمارة‌ حاصلها را به‌ تو خواهد فروخت‌. 17 و يكديگر را مغبون‌ مسازيد، و از خداي‌ خود بترس‌. من‌ يهوه‌ خداي‌ شما هستم‌. 18 پس‌ فرايض‌ مرا بجا آوريد و احكام‌ مرا نگاه‌ داشته‌، آنها را به‌ عمل‌ آوريد، تا در زمين‌ به‌ امنيت‌ ساكن‌ شويد.
19 «و زمين‌ بار خود را خواهد داد و به‌ سيري‌ خواهيد خورد، و به‌ امنيت‌ در آن‌ ساكن‌ خواهيد بود. 20 و اگر گوييد در سال‌ هفتم‌ چه‌ بخوريم‌، زيرا اينك‌ نمي‌كاريم‌ و حاصل‌ خود را جمع‌ نمي‌كنيم‌، 21 پس‌ در سال‌ ششم‌ بركت‌ خود را بر شما خواهم‌ فرمود، و محصولِ سه‌ سال‌ خواهد داد. 22 و در سال‌ هشتم‌ بكاريد و از محصولِ كهنه‌ تا سال‌ نهم‌ بخوريد تا حاصل‌ آن‌ برسد؛ كهنه‌ را بخوريد. 23 و زمين‌ به‌ فروش‌ ابدي‌ نرود زيرا زمين‌ از آن‌ من‌ است‌، و شما نزد من‌ غريب‌ و مهمان‌ هستيد. 24 و در تمامي‌ زمين‌ ملك‌ خود براي‌ زمين‌ فكاك‌ بدهيد. 25 اگر برادر تو فقير شده‌، بعضي‌ از ملك‌ خود را بفروشد، آنگاه‌ ولي‌ او كه‌ خويش‌ نزديك‌ او باشد بيايد، و آنچه‌ را كه‌ برادرت‌ مي‌فروشد، انفكاك‌ نمايد. 26 و اگر كسي‌ ولي‌ ندارد و برخوردار شده‌، قدر فكاك‌ آن‌ را پيدا نمايد. 27 آنگاه‌ سالهاي‌ فروش‌ آن‌ را بشمارد و آنچه‌ را كه‌ زياده‌ است‌ به‌ آنكس‌ كه‌ فروخته‌ بود، رد نمايد، و او به‌ ملك‌ خود برگردد. 28 و اگر نتواند براي‌ خود پس‌ بگيرد، آنگاه‌ آنچه‌ فروخته‌ است‌ به‌ دست‌ خريدار آن‌ تا سال‌ يوبيل‌ بماند، و در يوبيل‌ رها خواهد شد، و او به‌ ملك‌ خود خواهد برگشت‌.
29 «و اگر كسي‌ خانة‌ سكونتي‌ در شهر حصاردار بفروشد، تا يك‌ سال‌ تمام‌ بعد از فروختن‌ آن‌ حق‌ انفكاك‌ آن‌ را خواهد داشت‌، مدت‌ انفكاك‌ آن‌ يك‌ سال‌ خواهد بود. 30 و اگر در مدت‌ يك‌ سال‌ تمام‌ آن‌ را انفكاك‌ ننمايد، پس‌ آن‌ خانه‌اي‌ كه‌ در شهر حصاردار است‌، براي‌ خريدار آن‌ نسلاً بعد نسل‌ برقرار باشد، در يوبيل‌ رها نشود. 31 ليكن‌ خانه‌هاي‌ دهات‌ كه‌ حصار گرد خود ندارد، با مزرعه‌هاي‌ آن‌ زمين‌ شمرده‌ شود. براي‌ آنها حق‌ انفكاك‌ هست‌ و در يوبيل‌ رها خواهد شد. 32 و اما شهرهاي‌ لاويان‌، خانه‌هاي‌شهرهاي‌ ملك‌ ايشان‌، حق‌ انفكاك‌ آنها هميشه‌ براي‌ لاويان‌ است‌. 33 و اگر كسي‌ از لاويان‌ بخرد، پس‌ آنچه‌ فروخته‌ شده‌ است‌ از خانه‌ يا از شهرِ ملك‌ او در يوبيل‌ رها خواهد شد، زيرا خانه‌هاي‌ شهرهاي‌ لاويان‌ در ميان‌ بني‌اسرائيل‌، ملك‌ ايشان‌ است‌. 34 و مزرعه‌هاي‌ حوالي‌ شهرهاي‌ ايشان‌ فروخته‌ نشود، زيرا كه‌ اين‌ براي‌ ايشان‌ ملك‌ ابدي‌ است‌.
35 «و اگر برادرت‌ فقير شده‌، نزد تو تهي‌ دست‌ باشد، او را مثل‌ غريب‌ و مهمان‌ دستگيري‌ نما تا با تو زندگي‌ نمايد. 36 از او ربا و سود مگير و از خداي‌ خود بترس‌، تا برادرت‌ با تو زندگي‌ نمايد. 37 نقد خود را به‌ او به‌ ربا مده‌ و خوراك‌ خود را به‌ او به‌ سود مده‌. 38 من‌ يهوه‌ خداي‌ شما هستم‌ كه‌ شما را از زمين‌ مصر بيرون‌ آوردم‌ تا زمين‌ كنعان‌ را به‌ شما دهم‌ و خداي‌ شما باشم‌. 39 و اگر برادرت‌ نزد تو فقير شده‌، خود را به‌ تو بفروشد، بر او مثل‌ غلام‌ خدمت‌ مگذار. 40 مثل‌ مزدور و مهمان‌ نزد تو باشد و تا سال‌ يوبيل‌ نزد تو خدمت‌ نمايد. 41 آنگاه‌ از نزد تو بيرون‌ رود، خود او و پسرانش‌ همراه‌ وي‌، و به‌ خاندان‌ خود برگردد و به‌ ملك‌ پدران‌ خود رجعت‌ نمايد. 42 زيرا كه‌ ايشان‌ بندگان‌ منند كه‌ ايشان‌ را از زمين‌ مصر بيرون‌ آوردم‌؛ مثل‌ غلامان‌ فروخته‌ نشوند. 43 بر او به‌ سختي‌ حكم‌راني‌ منما و از خداي‌ خود بترس‌. 44 و اما غلامانت‌ و كنيزانت‌ كه‌ براي‌ تو خواهندبود، از امتهايي‌ كه‌ به‌ اطراف‌ تو مي‌باشند از ايشان‌ غلامان‌ و كنيزان‌ بخريد. 45 و هم‌ از پسران‌ مهماناني‌ كه‌ نزد شما مأوا گزينند، و از قبيله‌هاي‌ ايشان‌ كه‌ نزد شما باشند، كه‌ ايشان‌ را درزمين‌ شما توليد نمودند، بخريد و مملوك‌ شما خواهندبود. 46 و ايشان‌ را بعد از خود براي‌ پسران‌ خود واگذاريد، تا ملك‌ موروثي‌ باشند و ايشان‌ را تا به‌ ابد مملوك‌ سازيد. و اما برادران‌ شما از بني‌اسرائيل‌ هيچكس‌ بر برادر خود به‌ سختي‌ حكمراني‌ نكند.
47 «و اگر غريب‌ يا مهماني‌ نزد شما برخوردار گردد، و برادرت‌ نزد او فقير شده‌، به‌ آن‌ غريب‌ يا مهمان‌ تو يا به‌ نسل‌ خاندان‌ آن‌ غريب‌، خود را بفروشد، 48 بعد از فروخته‌ شدنش‌ براي‌ وي‌ حق‌ انفكاك‌ مي‌باشد. يكي‌ از برادرانش‌ او را انفكاك‌ نمايد. 49 يا عمويش‌ يا پسر عمويش‌ او را انفكاك‌ نمايد، يا يكي‌ از خويشان‌ او از خاندانش‌ او را انفكاك‌ نمايد، يا خود او اگر برخوردار گردد، خويشتن‌ را انفكاك‌ نمايد. 50 و با آن‌ كسي‌ كه‌ او را خريد از سالي‌ كه‌ خود را فروخت‌ تا سال‌ يوبيل‌ حساب‌ كند، و نقد فروش‌ او برحسب‌ شمارة‌ سالها باشد، موافق‌ روزهاي‌ مزدور نزد او باشد. 51 اگر سالهاي‌ بسيار باقي‌ باشد، برحسب‌ آنها نقد انفكاك‌ خود را از نقد فروش‌ خود، پس‌ بدهد. 52 و اگر تا سال‌ يوبيل‌، سالهاي‌ كم‌ باقي‌ باشد با وي‌ حساب‌ بكند، و برحسب‌ سالهايش‌ نقد انفكاك‌ خود را رد نمايد. 53 مثل‌ مزدوري‌ كه‌ سال‌ به‌ سال‌ اجير باشد نزد او بماند، و در نظر تو به‌ سختي‌ بر وي‌ حكمراني‌ نكند. 54 و اگر به‌ اينها انفكاك‌ نشود پس‌ در سال‌ يوبيل‌ رهاشود، هم‌ خود او و پسرانش‌ همراه‌ وي‌. 55 زيرا براي‌ من‌ بني‌اسرائيل‌ غلام‌اند، ايشان‌ غلام‌ من‌ مي‌باشند كه‌ ايشان‌ را از زمين‌ مصر بيرون‌ آوردم‌. من‌ يهوه‌ خداي‌ شما هستم‌.
ترجمه تفسیری
هنگامي‌ كه‌ موسي‌ بالاي‌ كوه‌ سينا بود، خداوند اين‌ دستورات‌ را براي‌ قوم‌ اسرائيل‌ به‌ او داد:
وقتي‌ به‌ سرزميني‌ كه‌ من‌ به‌ شما مي‌دهم‌ رسيديد، هر هفت‌ سال‌ يك‌ بار بگذاريد زمين‌ در حضور من‌ استراحت‌ كند. 3 شش‌ سال‌ زمينهاي‌ زراعتي‌ خود رابكاريد، درختان‌ انگورتان‌ را هرس‌ نماييد و محصولات‌ خود را جمع‌ كنيد، 4 ولي‌ در طول‌ سال‌ هفتم‌ زمين‌ را وقف‌ خداوند كنيد و چيزي‌ در آن‌ نكاريد. در تمام‌ طول‌ آن‌ سال‌ بذري‌ نكاريد و درختان‌ انگورتان‌ را هرس‌ نكنيد. 5 حتي‌ نباتات‌ خودرو را براي‌ خود درو نكنيد و انگورها را براي‌ خود نچينيد، زيرا آن‌ سال‌ براي‌ زمين‌، سال‌ استراحت‌ است‌. 6و7 هر محصولي‌ كه‌ در آن‌ سال‌ برويد براي‌ همه‌ مي‌باشد، يعني‌ براي‌ شما، كارگران‌ و بردگان‌ شما، و هر غريبي‌ كه‌ در ميان‌ شما ساكن‌ است‌. بگذاريد حيوانات‌ اهلي‌ و وحشي‌ نيز از محصول‌ زمين‌ بخورند.
سال‌ يوبيل‌
8 هر پنجاه‌ سال‌ يك‌ بار، 9 در روز كفاره‌ كه‌ روز دهم‌ از ماه‌ هفتم‌ است‌، در سراسر سرزمين‌تان‌ شيپورها را با صداي‌ بلند بنوازيد. 10 سال‌ پنجاهم‌، سال‌ مقدسي‌ است‌ و بايد آزادي‌ براي‌ تمام‌ ساكنان‌ سرزمين‌ اعلام‌ شود. در آن‌ سال‌ بايد تمام‌ مايملك‌ فاميلي‌ كه‌ به‌ ديگران‌ فروخته‌ شده‌ به‌ صاحبان‌ اصلي‌ يا وارثان‌ ايشان‌ پس‌ داده‌ شود و هر كسي‌ كه‌ به‌ بردگي‌ فروخته‌ شده‌ نزد خانواده‌اش‌ فرستاده‌ شود.
11 سال‌ پنجاهم‌، سال‌ يوبيل‌ است‌. در آن‌ سال‌ نه‌ بذر بكاريد، نه‌ محصولاتتان‌ را درو كنيد، و نه‌ انگورتان‌ را جمع‌ كنيد، 12 زيرا سال‌ يوبيل‌ براي‌ شما سال‌ مقدسي‌ است‌. خوراك‌ آن‌ سال‌ شما از محصولات‌ خودرويي‌ باشد كه‌ در مزرعه‌ها مي‌رويند. 13 آري‌، در طول‌ سال‌ يوبيل‌ هر كسي‌ بايد به‌ ملك‌ اجدادي‌ خود باز گردد. اگر آن‌ را فروخته‌ باشد، دوباره‌ از آن‌ خودش‌ خواهد شد. 14و15و16 به‌ همين‌ علت‌ اگر در طول‌ چهل‌ و نه‌ سال‌ آن‌ زمين‌ خريد و فروش‌ شود، بايد قيمت‌ عادلانه‌ زمين‌ را با توجه‌ به‌ نزديك‌ و يا دور بودن‌ سال‌ پنجاهم‌ تعيين‌ كرد. اگر سالهاي‌ زيادي‌ به‌ سال‌ پنجاهم‌ مانده‌ باشد قيمت‌ زمين‌ بيشتر و اگر سالهاي‌ كمي‌ مانده‌ باشد قيمت‌، كمتر خواهد بود چون‌ در واقع‌ خريدار، قيمت‌ محصولي‌ را كه‌ در طول‌ اين‌ مدت‌ مي‌تواند بدست‌ آورد، مي‌پردازد.
17 از خداوند، خداي‌ خود بترسيد و يكديگر را فريب‌ ندهيد. 18 اگر از احكام‌ و قوانين‌ خداوند اطاعت‌ كنيـد در آن‌ سرزمين‌، امنيت‌ خواهيد داشت‌ 19 و زمين‌ محصول‌ خود را خواهد داد و شما سير و آسوده‌ خاطر خواهيد بود. 20 شايد بپرسيد: «پس‌ در سال‌ هفتم‌ كه‌ نه‌ اجازه‌ داريم‌ چيزي‌ بكاريم‌ و نه‌ محصولي‌ جمع‌ كنيم‌، چه‌ بخوريم‌؟» 21و22 جواب‌ اين‌ است‌: خداوند محصول‌ سال‌ ششم‌ را بقدري‌ بركت‌ مي‌دهد كه‌ تا زمان‌ برداشت‌ محصولي‌ كه‌ در سال‌ هشتم‌ كاشته‌ايد باقي‌ بماند و شما از آن‌ بخوريد.
23 به‌ ياد داشته‌ باشيد كه‌ زمين‌ مال‌ خداوند است‌، و نمي‌توانيد آن‌ را براي‌ هميشه‌ بفروشيد. شما مهمان‌ خداوند هستيد و مي‌توانيد فقط‌ از محصول‌ زمين‌ استفاده‌ كنيد. 24 هنگام‌ فروش‌ زمين‌، بايد قيد شود كه‌ هر وقت‌ فروشنده‌ بخواهد، مي‌تواند زمين‌ را بازخريد نمايد. 25 اگر كسي‌ تنگدست‌ شد و مقداري‌ از زمين‌ خود را فروخت‌، آنوقت‌ نزديكترين‌ خويشاوند او مي‌تواند زمين‌ را بازخريد نمايد. 26 اما اگر كسي‌ را نداشته‌ باشد كه‌ آن‌ را بازخريد كند ولي‌ خود او پس‌ از مدتي‌ به‌ اندازه‌ كافي‌ پول‌ به‌ دست‌ آورد، 27 آنگاه‌، هر وقت‌ كه‌ بخواهد مي‌تواند با در نظر گرفتن‌ مقدار محصولي‌ كه‌ تا سال‌ پنجاهم‌ از زمين‌ حاصل‌ مي‌شود، قيمت‌ آن‌ را بپردازد و زمين‌ را پس‌ بگيرد. 28 ولي‌ اگر صاحب‌ اصلي‌ نتواند آن‌ را بازخريد نمايد، زمين‌ تا سال‌ يوبيل‌ از آن‌ مالك‌ جديدش‌ خواهد بود، ولي‌ در سال‌ يوبيل‌ بايد دوباره‌ آن‌ را به‌ صاحبش‌ برگرداند.
29 اگر مردي‌ خانه‌ خود را كه‌ در شهر است‌ بفروشد، تا يك‌ سال‌ مهلت‌ دارد آن‌ را بازخريد نمايد. 30 اگر در طي‌ آن‌ سال‌ بازخريد نكرد آنوقت‌ براي‌ هميشه‌ مال‌ صاحب‌ جديدش‌ خواهد بود و در سال‌ يوبيل‌ به‌ صاحب‌ اصلي‌اش‌ پس‌ داده‌ نخواهد شد. 31 اما خانه‌هايي‌ را كه‌ در روستاهاي‌ بدون‌ حصار قرار دارند، مي‌توان‌ مثل‌ زمين‌ زراعتي‌ در هر زمان‌ بازخريد نمود و در سال‌ يوبيل‌ بايد آنها را به‌ صاحبان‌ اصلي‌ بازگردانيد.
32 اما يك‌ استثناء وجود دارد: خانه‌هاي‌ لاويها، حتي‌ اگر در شهر نيز باشند، در هر موقع‌ قابل‌ بازخريدخواهند بود 33 و بايد در سال‌ پنجاهم‌ به‌ صاحبان‌ اصلي‌ پس‌ داده‌ شوند، چون‌ به‌ لاويها مثل‌ قبيله‌هاي‌ ديگر زمين‌ زراعتي‌ داده‌ نمي‌شود، بلكه‌ فقط‌ در شهرهـاي‌ خودشـان‌ بـه‌ ايشـان‌ خانـه‌ داده‌ مي‌شـود. 34 لاويها اجازه‌ ندارند مزرعه‌هاي‌ حومه‌ شهر خود را بفروشند، زيرا اينها ملك‌ دايمي‌ ايشان‌ است‌.
35 اگر يكي‌ از هم‌ نژادان‌ اسرائيلي‌ تو فقير شد، وظيفه‌ توست‌ كه‌ به‌ او كمك‌ كني‌. پس‌ از او دعوت‌ كن‌ تا به‌ خانه‌ تو بيايد و مثل‌ مهمان‌ بـا تو زندگي‌ كند. 36 از او هيچ‌ سود نگير، بلكه‌ از خداي‌ خود بترس‌ و بگذار برادرت‌ با تو زندگي‌ كند. 37 براي‌ پولي‌ كه‌ به‌ او قرض‌ مي‌دهي‌ سود نگير و بدون‌ منفعت‌ به‌ او خوراك‌ بفروش‌، 38 زيرا خداوند، خدايتان‌، شما را از سرزمين‌ مصر بيرون‌ آورد تا سرزمين‌ كنعان‌ را به‌ شما بدهد و خداي‌ شما باشد.
39 اگر يكي‌ از هم‌ نژادان‌ اسرائيلي‌ تو فقير شد و خود را به‌ تو فروخت‌، تو نبايد با او مثل‌ برده‌ رفتار كني‌، 40 بلكه‌ بايد با او مثل‌ كارگر روزمزد يا مهمان‌ رفتار كنـي‌ و او فقط‌ تـا سال‌ يوبيل‌ براي‌ تـو كار كند. 41 در آن‌ سال‌ او بايد با پسرانش‌ از پيش‌ تو برود و نزد فاميل‌ و املاك‌ خود بازگردد. 42 شما بندگان‌ خداوند هستيد و خداوند شما را از مصر بيرون‌ آورد، پس‌ نبايد به‌ بردگي‌ فروخته‌ شويد. 43 با ايشان‌ با خشونت‌ رفتار نكن‌ و از خداي‌ خود بترس‌. 44 اما اجازه‌ داريد بردگاني‌ از اقوامي‌ كه‌ در اطراف‌ شما ساكنند خريداري‌ كنيد 45 و همچنين‌ مي‌توانيد فرزندان‌ غريباني‌ را كه‌ در ميان‌ شما ساكنند بخريد، حتي‌ اگر در سرزمين‌ شما بدنيا آمده‌ باشند. 46 آنان‌ بردگان‌ هميشگي‌ شما خواهند بود و بعد از خودتان‌ مي‌توانيد ايشان‌ را براي‌ فرزندانتان‌ واگذاريد. ولي‌ با برادرانتان‌ از قوم‌ اسرائيل‌ چنين‌ رفتار نكنيد.
47 اگر غريبي‌ كه‌ در ميان‌ شما ساكن‌ است‌ ثروتمند شد و يك‌ اسرائيلي‌، فقير گرديد و خود را به‌ آن‌ غريب‌ يـا بـه‌ يكـي‌ از افراد خانـدان‌ او فروخـت‌، 48و49 يكي‌ از برادرانش‌ يا عمويش‌ يا پسر عمويش‌ يا يكي‌ از اقوام‌ نزديكش‌ مي‌تواند او را بازخريد نمايد. اگر خود او هم‌ پولي‌ بدست‌ آورد، مي‌تواند خود رابازخريد نمايد. 50 او با بازخريدكننده‌اش‌ بايد از سال‌ برده‌ شدنش‌ تا سال‌ يوبيل‌ را حساب‌ كند. بهاي‌ آزادي‌ او بايد مساوي‌ مزد يك‌ كارگر درهمان‌ مدت‌ باشد. 51و52 اگر تا سال‌ يوبيل‌ مدت‌ زيادي‌ باقي‌ مانده‌ باشد، او پول‌ بيشتري‌ براي‌ آزادي‌ خود بپردازد و اگر كم‌ مانده‌ باشد پول‌ كمتري‌. 53 اگر خود را به‌ غريبه‌اي‌ بفروشد آن‌ غريبه‌ بايد با او مثل‌ يك‌ كارگر روزمزد رفتار كند؛ نبايد با او با خشونت‌ رفتار نمايد. 54 اگر پيش‌ از فرا رسيدن‌ سال‌ يوبيل‌ بازخريد نشود، بايد در آن‌ سال‌، خود و فرزندانش‌ آزاد گردند، 55 چون‌ شما بندگان‌ خداوند هستيد و او شما را از سرزمين‌ مصر بيرون‌ آورد. او خداوند، خداي‌ شماست‌.

 


راهنما



باب‌ 25 . سال‌ سبت‌، سال‌ يوبيل‌
سال‌ سبت‌، سال‌ هفتم‌ بود. زمين‌ مي‌بايست‌ آيش‌ باقي‌ مي‌ماند. در اين‌ سال‌ از كاشتن‌ و درو و هرس‌ كردن‌ خبري‌ نبود. محصولي‌ كه‌ خود به‌ خود سبز مي‌شد، براي‌ فقيران‌ و غريبان‌ باقي‌ مي‌ماند. خدا وعده‌ داده‌ بود كه‌ در سال‌ ششم‌، محصول‌ به‌ اندازه‌اي‌ خواهد بود كه‌ براي‌ سال‌ هفتم‌ كافي‌ باشد. در اين‌ سال‌، قرض‌هاي‌ يهوديان‌ فَسخ‌ مي‌شد.
سال‌ يوبيل‌، سال‌ پنجاهم‌ بود و پس‌ از هفتمين‌ سال‌ سبت‌ فرا مي‌رسيد و باعث‌ مي‌شد كه‌ دو سال‌ آرامي‌ بدنبال‌ هم‌ بيايند. اين‌ سال‌ در روز كفاره‌ آغاز مي‌شد. همة‌ قرض‌ها فسخ‌ مي‌شد، برده‌ها آزاد مي‌گشتند، زمين‌هاي‌ فروخته‌ شده‌، اعاده‌ مي‌شدند. عيسي‌ اين‌ سال‌ را بعنوان‌ تصويري‌ از سال‌ پسنديدة‌ خدا، كه‌ خود براي‌ اعلام‌ آن‌ آمده‌ بود، بشمار آورد (لاويان‌ 25:10؛ لوقا 4:19).
مالكيت‌ زمين‌
سرزمين‌ كنعان‌ ميان‌ 12 سبط‌ و هر سبط‌ ميان‌ خانواده‌ها تقسيم‌ شد. بجزء برخي‌ موارد استثنايي‌ نمي‌شد زمين‌ را بطور دايمي‌ در خارج‌ از خانواده‌ فروخت‌. فروشِ زمين‌ به‌ صورت‌ كرايه‌ دادن‌ آن‌ تا سال‌ يوبيل‌ بود، كه‌ در آن‌ هنگام‌ مي‌بايست‌ زمين‌ به‌ خانوادة‌ صاحبِ اصلي‌ آن‌ بازگردانده‌ مي‌شد.
عدد هفت‌
روز هفتم‌، روز سبت‌ بود.
سال‌ هفتم‌، سال‌ سبت‌ بود.
پس‌ از هفتمين‌ سال‌ سبت‌، سال‌ يوبيل‌ بود.
ماه‌ هفتم‌ مخصوص‌ بود و در آن‌ 3 عيد برگزار مي‌شد.
7 هفته‌ بين‌ دو عيد فصح‌ و پنطيكاست‌ فاصله‌ بود.
عيد فصح‌ 7 روز طول‌ مي‌كشيد.
عيد خيمه‌ها 7 روز طول‌ مي‌كشيد.
در عيد فصح‌ 14 بره‌ (دو برابر 7) در هر روز قرباني‌ مي‌شد.
در عيد خيمه‌ها 14 بره‌ (دو برابر 7) روزانه‌، و 70 گاو نر قرباني‌ مي‌شد.

در عيد پنطيكاست‌ 7 بره‌ قرباني‌ مي‌شد.

 

  • مطالعه 1297 مرتبه
  • آخرین تغییرات در %ب ظ, %08 %580 %1394 %12:%بهمن