صفحات تلویزیون و مطبوعات در روزهای گذشته خبری تکان دهنده و حیرت انگیز از بعد جدیدی از پلیدی و شیطانی انسان را ارائه دادهاند.
آقای یوسف فریتزل ۷۲ ساله از اتریش که دختر ۱۸ سالۀ خود (الیزابت) را به مدت ۲۴ سال در زیرزمین خانۀ خود زندانی کرده بود که در این مدت به او به دفعات تجاوز کرده و از دختر خود صاحب ۷ فرزند شده که یکی از آنها در نوزادی فوت کرده است. این حرکات شیطانی (نمیتوان گفت حیوانی چون هیچ حیوانی چنین کاری نمیکند) در زیر سقف خانهای انجام شده که در طبقۀ همکف آن آقای فریتزل زندگی عادی را با همسر ودیگر فرزندانش داشته است
چگونه امکان دارد؟ چرا یک پدر میتواند چنین وحشیانه با دختر خود رفتار کند؟
در کتاب پیدایش اولین بخش کلام خدا در فصل اول چنین میخوانیم:
خدا گفت: «روشنايی بشود.» و روشنايی شد. و خدا روشنايی را ديد كه نيكوست و خدا روشنايی را از تاريكی جدا ساخت.... و خدا گفت: «فلكی باشد در ميان آبها و آبها را از آبها جدا كند.» و خدا فلك را بساخت و آبهای زير فلك را از آبهای بالای فلك جدا كرد.....
خدای خالق نور و تاریکی، دریا و زمین را جدا میکند. خدا حدودی را برای هر خیر و شری قرار میدهد. در عین حال که خلاقیت پایان ناپذیر و حیرت انگیزی در کائنات بکار رفته، نظم و حدودی برای هریک از عناصر مشخص شده است. چنان که این نظم و مرزها برداشته شود زمین در یک آن فنا خواهد شد.
در DNA جسم انسان نیز نظم و ترتیبی قرار داده شده که اگر خارج از آن عمل شود نتیجهای چون انسانهای زیر خواهد داشت.
فرض کنید که ناخنها و موهای ما بجای اینکه بطرف بیرون رشد کنند به طرف داخل بدن رشد کنند. بدن طی چند روز چرک کرده و خواهد مرد. مشاهده میشود که اگر DNA بدن افسارگسیخته شود، اثرات نامطلوب بیحدو مرزی را بوجود میآورند.
DNA روان و روح انسان چطور؟ انسان قرن بیستم هر چیزی را به خود روا میدارد و هر حقی را از آن خود میداند. برادر بر علیه برادر، قوم بر علیه قوم و دوست بر علیه دوست دست به چپاول و بیعدالتی میزند. شاید اگر هم در این چپاول و تصاحب شریک نیستیم به دلیل ناتوانی است نه از روی عدم تمایل!!
عیسی مسیح در انجیل مرقس باب ۹ میفرماید:
و هرکه سبب شود یکی از این کوچکان که به من ایمان دارند لغزش خورَد، او را بهتر آن میبود که سنگ آسیابی بزرگ به گردنش بیاویزند و به دریا افکنند. اگر دستت تو را میلغزاند، آن را قطع کن. زیرا تو را بهتر آن است که علیل به حیات راه یابی تا آنکه با دو دست به دوزخ روی، به آتشی که هرگز خاموش نمیشود. [جایی که کرم آنها نمیمیرد و آتش خاموشی نمیپذیرد.] و اگر پایت تو را میلغزاند، آن را قطع کن. زیرا تو را بهتر آن است که لنگ به حیات راه یابی، تا آنکه با دو پا به دوزخ افکنده شوی. [جایی که کرم آنها نمیمیرد و آتش خاموشی نمیپذیرد.] و اگر چشمت تو را میلغزاند، آن را بهدرآر، زیرا تو را بهتر آن است که با یک چشم به پادشاهی خدا راه یابی، تا آنکه با دو چشم به دوزخ افکنده شوی، جایی که «"کرم آنها نمیمیرد و آتش خاموشی نمیپذیرد."
«زیرا همه با آتش نمکین خواهند شد. نمک نیکوست، امّا اگر خاصیتش را از دست بدهد، چگونه میتوان آن را نمکین ساخت؟ شما نیز در خود نمک داشته باشید و با یکدیگر در صلح و صفا بهسر برید.»
بلی داوری سختی در ابدیت در انتظار بشر است. نمک که فاسد شود مستحق پایمال شدن میباشد. باید اهمیت کلام خدا را درک کرد و افسار DNA روح خود را مهار نمود. زیرا اگر به این جسم مجال دهیم هرگونه میوۀ تلخی را بار میآورد. به گفتۀ پولس رسول در رومیان ۸:۶-۸:
فکر انسانِ نفسانی، مرگ است، امّا طرز فکری که در سیطرۀ روح قرار دارد، حیات و آرامش است. زیرا طرز فکر انسانِ نفسانی با خدا دشمنی میورزد، چراکه از شریعت خدا فرمان نمیبرد و نمیتواند هم ببرد،و کسانی که در سیطرۀ نفس هستند، نمیتوانند خدا را خشنود سازند.
ارمیای نبی میگوید ۱۷:۹: دل از همه چیز فریبنده است و بسیار مریض کی است که آن را بداند.
بلی دل مریض است و نتیجۀ این مرض مرگ و تباهی است. عیسی مسیح در انجیل یوحنا ۱۰: ۱۰ میفرماید:
" دزد نمیآید حز اینکه بدزد و بکشد و هلاک کند من آمدم تا ایشان حیات یابند"
این دزد فاسد این شیطان که روح و روان آقای یوسف فریتزل را فریفت، باعث تباهی و هلاک شدن ۲۴ سال عمر یک خانواده گردید.
دوای این درد هولناک کجاست؟ چگونه انسان میتواند DNA نفس خود را کنترل کند؟ و از نفس اماره آزاد شود؟
پولس، رسول عیسی مسیح، در فصل ۸ نامۀ خود به کلیسای تازه بنیاد روم مینویسد:
زیرا در مسیحْ عیسی، قانونِ روحِ حیاتْ مرا از قانون گناه و مرگ آزاد کرد؛چون آنچه شریعت قادر به انجامش نبود، از آنرو که بهسبب انسان نفسانیْ ناتوان بود، خدا به انجام رسانید. او پسر خود را به شباهت انسان گناهکار فرستاد تا «قربانی گناه» باشد، و بدینسان در پیکری بشری، حکم محکومیت گناه را اجرا کرد تا آنچه شریعت مطالبه میکند، در ما تحقق یابد، در ما که نه بر طبق نفس بلکه بر طبق روح رفتار میکنیم.
به علت گناه نسل انسان در فساد و تباهی فرو رفته است. این شامل همه میشود چون همه در گناه بدنیا میآیند. توجه کنید که انسان گناهکار است نه از آنجهت که مرتکب گناه میشود بلکه چون فیالنفسه گناهکار است.
کلام خدا در رومیان۳:۲۳ میفرماید: زیرا همه گناه کردهاند و از جلال خدا کوتاه میآیند. بعد در باب ۴:۷ وعدۀ شادمانی میدهد: خوشابهحال آنان که خطایایشان آمرزیده شد و گناهانشان پوشانیده گردید.
در حالی که تمام انزجار و نفرت ما بسوی این مرد فریفته شده و سفاک است، مشتها گره شده و سنگهای داوری در دستان ماست، یک لحظه تأمل کنیم که نفس همۀ ما گناهآلود است و وقتی افسار DNA روح و روان ما را به دست خود میگیریم و از دست خدا رها میکنیم، همۀ ما ممکن است دچار گناهان شویم بنابرین همۀ ما مستحق مرگ و هلاکت هستیم. در جامعهای چون ایران و در کشوری که برپایههای رسالت و شریعت بنا شده، فقر و فحشا، ناتوانی و مرض همۀ مرز و بوم ما را فراگرفته. تمامی وقایع تلخ اجتماعی داد از اسارتی راستین میزنند.
کلام خدا دعوت میکند که در آغاز در ذهن و فکر تازه شویم و پیروزی مسیح بر روی صلیب را از آن خود داریم. رومیان ۸:۲۹-۳۹ میفرماید:
زیرا آنان را که از پیش شناخت، ایشان را همچنین از پیش معین فرمود تا به شکل پسرش درآیند، تا او فرزند ارشد از برادران بسیار باشد. و آنان را که از پیش معین فرمود، همچنین فراخواند؛ و آنان را که فراخواند، همچنین پارسا شمرد؛ و آنان را که پارسا شمرد، همچنین جلال بخشید.
در برابر همۀ اینها چه میتوانیم گفت؟ اگر خدا با ماست، کیست که بتواند برضد ما باشد؟او که از پسر خود دریغ نکرد، بلکه او را در راه همۀ ما فدا ساخت، آیا همراه با او همهچیز را به ما نخواهد بخشید؟کیست که برگزیدگان خدا را متهم کند؟ خداست که آنها را پارسا میشمارد! کیست که محکومشان کند؟ مسیحْ عیسی که مرد، بلکه برخیزانیده نیز شد و بهدست راست خداست، اوست که برای ما شفاعت میکند! کیست که ما را از محبت مسیح جدا سازد؟ سختی یا فشار یا آزار یا قحطی یا عریانی یا خطر یا شمشیر؟چنانکه نوشته شده است: «تمام طول روز، در راه تو به کام مرگ میرویم و همچون گوسفندان کُشتاری شمرده میشویم.»
بهعکس، در همۀ این امور ما برتر از پیروزمندانیم، بهواسطۀ او که ما را محبت کرد. زیرا یقین دارم که نه مرگ و نه زندگی، نه فرشتگان و نه ریاستها، نه چیزهای حال و نه چیزهای آینده، نه هیچ قدرتی،و نه بلندی و نه پستی، و نه هیچچیز دیگر در تمامی خلقت، قادر نخواهد بود ما را از محبت خدا که در خداوند ما مسیحْ عیسی است، جدا سازد.
صلیب جای آزادی انسان از اسارتهای روحی و روانی است. جایی است که خداوندمان عیسی بر مرگ و نیروهای تاریکی غالب شد. با پذیرش صلیب مسیح است که قدرت خواهیم داشت DNA روح خود را کنترل کنیم و به زندگی ابدی با خدا لبیک بگوییم.