شفا بدون استفاده از دستکش

دستان شفای افراد مذهبی ممکن است، خیلی سریع داوری کنند. شاید علتش این است که به شدّت می خواهند عدالت شکنندۀ خود را ثابت کنند. نمی دانم، چیزی که می دانم این است که عیسی اینطور نبود. من می بینم وقتی افراد زخمی و گناهکار به نزدش می آیند، او چگونه و با چه مهربانی و ملایمتی با آنها رفتار می کند.

 

روزی یک جذامی و منفور و مطرود از جامعه که محکوم به مرگ تدریجی از یک بیماری کریه بود، نزد عیسی آمد و گفت: « ای خداوندا، اگر بخواهی می توانی مرا طاهر سازی. » همانطور که در انجیل ثبت شده، عیسی بدن آن فرد مریض را لمس کرده و به او گفت: « می خواهم، طاهر شو. » و شد ( متی 8 : 1 ـ 3 ). مریم مجدلیه، چنانکه از شواهد دریافت می شود، وارث یک ثروت عظیمی بود، امّا در عذاب بزرگی بود. ارواح پلید زندگی گذشته اش، زندگی او را کاملاً کنترل می کردند. عیسی او را آزاد کرد و بتدریج که با عیسی بوده و او را پیروی می کرد و به تعالیمش گوش می کرد، کلاً از درون شفا پیدا کرد ( لوقا 8 : 1 ـ 3 ).

آیا می دانید که این همان مریمی است که عیسی را اولین بار بعد از قیامش ملاقات کرد ( لوقا 24 : 1 ـ 12 ). کوران به نزدش آمده و بینا می رفتند. دوستان و اقوام، افراد مفلوج را به نزدش می آوردند. او هرگز به آنها بی اعتنایی نکرده و کسی را طرد ننمود؛ بلکه همگی در حضورش شفا می یافتند. از رهبران ثروتمند قوم گرفته تا ژنده پوش گدا، برای پر کردن خلاء درونی خود، نزد عیسی می آمدند تا با او صحبت کنند. زنی را کشان کشان به نزد عیسی آوردند. شما البته داستان را می دانید. آنروز صبح در آغوش مردی بود که گرفتار شده بود و وقتی که عیسی در هیکل مشغول تعلیم بود، آن زن را روی زمین به نزد عیسی کشاندند. فریسیان با تمسخر و امید برای افشاء رحمت بی سابقۀ عیسی، به او گفتند: « آیا باید او را بخاطر زنا سنگسار کنیم؟ ». عیسی جواب داد: « هر کدام از شما که گناهی ندارد، اولین سنگ را به طرف او پرتاب کند؟ ». و سرانجام یکی یکی و دزدکی، همه آنجا را ترک کردند. عیسی به نزد آن زن رفته و از او پرسید: « ای زن، مدعّیان تو کجایند؟ ». او جواب داد: « همه رفتند. ». عیسی به او گفت: « من هم بر علیه تو فتوایی نمی دهم. ».

ظاهراً وقتی آن زن می خواست آن محل را ترک کند، منتظر آخرین کلام شفا بخش عیسی بود که به او گفت: « برو و دیگر گناه نکن. » ( یوحنا 8 : 1 ـ 11 ) چه ملایمت و محبّتی!

عیسی بدون اینکه با الگوهای به اصطلاح درست زندگی ما کناربیاید، درمورد اینکه خدا چقدر ما را دوست دارد، برای ما درد می کشد و مشتاق ماست و همچنین اینکه چگونه توسط خدا به یک زندگی سالم و کامل دعوت شده ایم، به فراوانی صحبت کرده است. اصلاً اینجا صحبتی از « عدالت خود محوری نیست »؛ حتی از طرف کسی ( عیسی ) که تنها استحقاق داشتن « عدالت خود محوری » است. اینجا تنها موضوع شفقت است. حقیقت امر این است که اگر ما بودیم از آن زن و شفا دهندۀ آتشینش فاصله می گرفتیم. اصلاً دلمان نمی خواست که هیچگونه وابستگی بین ما و آن زن باشد.

عیسی هر روز یک جفت صندل و یک ردا می پوشید که احتمالاً آنرا در نهر می شسته است. او برای تمییز نگه داشتن خود و یا حفظ آبرو و موقعیت اجتماعی خود از مردم نیازمند فاصله نمی گرفت. او درواقع برای رسیدن به انسانهایی که واقعاً نیازمند به او بودند، همۀ این چیزها را قربانی کرده و به راحتی اینگونه افراد را لمس می کرد. آیا به او احتیاج دارید؟ آیا شرمسار، مغشوش، تنها و یا از همه چیز خسته هستید؟ اگر شما چنین شخصی هستید، اینرا بدانید که عیسی درد شما را می داند و دست دوستانه و قدرتمندش را به سمت شما دراز کرده و می گوید: « بیائید نزد من ای تمام زحمتکشان و گرانباران و من شما را آرامی خواهم بخشید. یوغ مرا بر خود گیرید و از من تعلیم یابید، زیرا که حلیم و افتاده دل می باشم و در نفوس خود آرامی خواهید یافت. » ( متی 11 : 28 ـ 29 ).

دوستان عزیز، ما به هر قیمتی که شده، باید شبیه عیسی شویم. بیائید بازی مذهب را شروع نکنیم. کاری که ما باید بکنیم، اینست که این عیسی شفاه دهنده را بشناسیم تا بتوانیم وسیله ای در دست او برای رسیدن و ارتباط برقرار کردن با جامعۀ زخمی و درحال تقلای اطرافمان باشیم. بعضی از آنهایی که زخمی و در حال دست و پا زدن هستند، در خانه های عالی زندگی کرده و ماشینهای لوکس سوار می شوند. بعضی هم در آپارتمانهای کوچک زندگی کرده و به زحمت به اندازۀ کرایه خانۀ ماه بعد پول دارند.

اگر ما می خواهیم که شفادهنده را خدمت کنیم، بدانید که از ما دعوت شده تا انسانهای التیام بخش و نترسی باشیم. همۀ ما می دانیم که بواسطۀ محبّت اوست که آن لمس شفادهندۀ قدیمی و حیاتبخش عیسی دوباره از طریق ما آن زخم را با قدرت لمس می کند.

 


مترجم: آرش

  • مطالعه 1793 مرتبه

مطالب مرتبط

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42
  • 43
  • 44
  • 45
  • 46
  • 47
  • 48
  • 49
  • 50
  • 51
  • 52
  • 53
  • 54
  • 55
  • 56
  • 57
  • 58
  • 59
  • 60
  • 61
  • 62
  • 63
  • 64
  • 65
  • 66
  • 67
  • 68
  • 69
  • 70
  • 71
  • 72
  • 73
  • 74
  • 75
  • 76
  • 77
  • 78
  • 79
  • 80
  • 81
  • 82
  • 83
  • 84
  • 85
  • 86
  • 87
  • 88
  • 89
  • 90
  • 91
  • 92
  • 93
  • 94
  • 95
  • 96
  • 97
  • 98
  • 99
  • 100
  • 101
  • 102
  • 103
  • 104
  • 105
  • 106
  • 107
  • 108
  • 109
  • 110
  • 111
  • 112
  • 113
  • 114
  • 115
  • 116
  • 117
  • 118
  • 119
  • 120
  • 121
  • 122
  • 123
  • 124
  • 125
  • 126
  • 127
  • 128
  • 129
  • 130
  • 131