2 پذیرش پیام پولس بوسیله رسولان

ترجمه شریف گویا

ترجمه شریف غلاطیان


پولس و رسولان دیگر مسیح


1. بازچهارده سال بعد با برنابا به اورشلیم برگشتم و تیطس را نیز باخود بردم .
2. من رفتم ، زیرا خدا بوسیله الهام به من نشان داد که رفتن من ضروری است و آن مژده ای را که اکنون در میان ملل غیر یهود اعلام می کنم برای ایشان مطرح کردم ، البته اول آن را محرمانه با افراد برجسته کلیسا در میان گذاشتم مبادا آنچه انجام داده بودم و یا انجام می دهم بیهوده باشد.
3. و با وجود این که تیطس ، همسفر من ، یونانی بود ، او را مجبور نکردند که مختون گردد ،
4. اگر چه عده ای که وانمود می کردند برادران دینی ماهستند می خواستند او را ختنه کنند . این ها مخفیانه به میان ما راه یافتند تا مانند جاسوس ها اطلاعاتی دربارۀ آزادی ما در مسیح عیسی کسب کنند و ما را دوباره به بندگی شریعت در آورند.
5. اما ما یک لحظه هم تسلیم ارادۀ آنان نشدیم تا پیوسته حقیقت انجیل برای شما محفوظ بماند ،
6. و آنانیکه ظاهرأ افراد برجسته ای بودند چیزی به پیام ما اضافه نکردند. ( اسم و عنوان آنها برای من اهمیتی ندارد . خدا تحت تأثیر مقام کسی قرار نمی گیرد !)
7. بلکه آنها به این حقیقت پی بردندکه خدا مرا مأمور اعلام انجیل به غیر یهودیان ساخته است همانطوری که وظیفۀ اعلام انجیل به یهودیان را به پطرس محول کرده بود.
8. ( زیرا همان خدائی که به من قدرت داد تا رسول غیر یهودیان باشم ، به پطرس نیز قدرت بخشید تا او رسول یهودیان باشد.)
9. وقتی یعقوب و پطرس و یوحنا که به ارکان کلیسا معروفند آن فیضی را که خدا به من عطا فرموده بود تشخیص دادند، آنها دست من و برنابا را به علامت موافقت فشردند و قبول کردند که ما در میان غیر یهودیان کار کنیم و آنان در میان یهودیان .
10. تنها پیشنهادی که داشتند این بود که در فکر فقرا باشیم ، یعنی همان کاری که من مشتاق انجامش بودم.

سرزنش کردن پطرس

11. اما وقتی پطرس به انطاکیه آمد روبرو با او مخالفت کردم ، زیرا کاملا مقصر بود
12. از آن رو که پیش از رسیدن عده ای از طرف یعقوب او با غیر یهودیان غذا می خورد، اما با رسیدن آنها خود را کنار کشید و دیگر نمی خواست با غیر یهودیان غذا بخورد مبادا اهل ختنه را برنجاند
13. و سایر مسیحیان یهودی نژاد از ریا کاری او تقلید کردند، بطوریکه حتی برنابا نیز تحت تأثیر دوروئی آنها قرار گرفت.
14. اما وقتی دیدم رفتار آنان با حقیقت انجیل سازگار نیست ، در حضور همه به پطرس خطاب کرده گفتم :« اگر تو با این که یهودی هستی مانند غیر یهودیان زندگی می کنی و نه مانند یهودیان ، چطور می توانی غیر یهودیان را مجبور سازی که مثل یهودیان زندگی کنند؟ »
15. ما که یهودیء مادر زاد هستیم و نه غیر یهودیء گناهکار ،
16. خوب می دانیم که هیچ کس با اجرای مقررات شریعت در حضور خدا کاملا نیک محسوب نمی شود بلکه فقط براثر ایمان به عیسی مسیح نیک محسوب می گردد. ما خود نیز به مسیح عیسی ایمان آوردیم تا بوسیله ایمان و نه با ا جرای شریعت نیک شمرده شویم . نه فقط ما ، بلکه هیچ بشری از راه انجام احکام شریعت نمی تواند نیک محسوب شود.

نجات یهودیان و غیر یهودیان

17. پس اگر در ضمن تلاش خود برای رسیدن به نیکی مطلق که در مسیح یافت می شود دریابیم که ما نیز مثل دیگران گناهکاریم آیا باید مسیح را عامل گناه خود بدانیم ؟ به هیچ وجه !
18. اما اگر آنچه را که خود خراب کرده ام با ر دیگر بنا کنم البته نشان می دهم که شخص خاطی هستم.
19. زیرا تا آنجا که به شریعت مربوط است من مرده ام زیرا بوسیله شریعت کشته شدم تا برای خدا زیست نمایم.
20. من با مسیح مصلوب شده ام بطوریکه دیگر آنکه زندگی می کند من نیستم ، بلکه مسیح است که در من زندگی می کند و درخصوص این زندگانیء جسمانی ای که من اکنون دارم ، فقط بوسیله ایمان به پسر خدا که مرا محبت کرد و جان خود را بخاطر من داد زندگی می کنم.
21. فیض خدا را باطل نمی کنم ، زیرا اگر نیکی مطلق از راه شریعت حاصل می شد مرگ مسیح بیهوده بود.


ترجمه قدیمی(غلاطیان)


پذيرش‌ پيام‌ پولس‌ بوسيله‌ رسولان‌
پس‌ بعد از چهارده‌ سال‌ با برنابا باز به‌اورشليم‌ رفتم‌ و تيطس‌ را همراه‌ خود بردم‌. 2 ولي‌ به‌ الهام‌ رفتم‌ و انجيلي‌ را كه‌ در ميان‌ امّت‌ها بدان‌ موعظه‌ مي‌كنم‌، به‌ ايشان‌ عرضه‌ داشتم‌، امّا در خلوت‌ به‌ معتبرين‌، مبادا عبث‌ بدوم‌ يا دويده‌ باشم‌. 3 ليكن‌ تيطُس‌ نيز كه‌ همراه‌ من‌ و يوناني‌ بود، مجبور نشد كه‌ مختون‌ شود. 4 و اين‌ به‌سبب‌ برادران‌ كَذَبه‌ بود كه‌ ايشان‌ را خُفيةً درآوردند و خفيةً درآمدند تا آزادي‌ ما را كه‌ در مسيح‌ عيسي‌ داريم‌، جاسوسي‌ كنند و تا ما را به‌ بندگي‌ درآورند. 5 كه‌ ايشان‌ را يك‌ ساعت‌ هم‌ به‌ اطاعت‌ در اين‌ امر تابع‌ نشديم‌ تا راستي‌ انجيل‌ در شما ثابت‌ ماند.
6 امّا از آناني‌ كه‌ معتبراند كه‌ چيزي‌ مي‌باشند - هرچه‌ بودند مرا تفاوتي‌ نيست‌، خدا بر صورت‌ انسان‌ نگاه‌ نمي‌كند - زيرا آناني‌ كه‌ معتبراند، به‌ من‌ هيچ‌ نفع‌ نرسانيدند. 7 بلكه‌ به‌ خلاف‌ آن‌، چون‌ ديدند كه‌ بشارت‌ نامختونان‌ به‌ من‌ سپرده‌ شد، چنانكه‌ بشارت‌ مختونان‌ به‌ پطرس‌ ـ 8 زيرا او كه‌ براي‌ رسالت‌ مختونان‌ در پطرس‌ عمل‌ كرد، در من‌ هم‌ براي‌ امّت‌ها عمل‌ كرد ـ 9 پس‌ چون‌ يعقوب‌ و كيفا و يوحنّا كه‌ معتبر به‌ اركان‌ بودند، آن‌ فيضي‌ راكه‌ به‌ من‌ عطا شده‌ بود ديدند، دست‌ رفاقت‌ به‌ من‌ و برنابا دادند تا ما به‌سوي‌ امّت‌ها برويم‌، چنانكه‌ ايشان‌ به‌سوي‌ مختونان‌؛ 10 جز آنكه‌ فقرا را ياد بداريم‌ و خود نيز غيور به‌ كردن‌ اين‌ كار بودم‌.
مخالفت‌ با پطرس‌
11 امّا چون‌ پطرس‌ به‌ انطاكيه‌ آمد، او را روبرو مخالفت‌ نمودم‌ زيرا كه‌ مستوجب‌ ملامت‌ بود، 12 چونكه‌ قبل‌ از آمدنِ بعضي‌ از جانب‌ يعقوب‌، با امّت‌ها غذا مي‌خورد؛ ولي‌ چون‌ آمدند، از آناني‌ كه‌ اهل‌ ختنه‌ بودند ترسيده‌، باز ايستاد و خويشتن‌ را جدا ساخت‌. 13 و ساير يهوديان‌ هم‌ با وي‌ نفاق‌ كردند، بحدّي‌ كه‌ برنابا نيز در نفاق‌ ايشان‌ گرفتار شد.
14 ولي‌ چون‌ ديدم‌ كه‌ به‌ راستيِ انجيل‌ به‌ استقامت‌ رفتار نمي‌كنند، پيش‌ روي‌ همه‌ پطرس‌ را گفتم‌: «اگر تو كه‌ يهود هستي‌، به‌ طريق‌ امّت‌ها و نه‌ به‌ طريق‌ يهود زيست‌ مي‌كني‌، چون‌ است‌ كه‌ امّت‌ها را مجبور مي‌سازي‌ كه‌ به‌ طريق‌ يهود رفتار كنند؟» 15 ما كه‌ طبعاً يهود هستيم‌ و نه‌ گناهكاران‌ از امّت‌ها، 16 اما چونكه‌ يافتيم‌ كه‌ هيچ‌كس‌ از اعمال‌ شريعت‌ عادل‌ شمرده‌ نمي‌شود، بلكه‌ به‌ ايمان‌ به‌ عيسي‌ مسيح‌، ما هم‌ به‌ مسيح‌ عيسي‌ ايمان‌ آورديم‌ تا از ايمان‌ به‌ مسيح‌ و نه‌ از اعمال‌ شريعت‌ عادل‌ شمرده‌ شويم‌، زيرا كه‌ از اعمال‌ شريعت‌ هيچ‌ بشري‌ عادل‌ شمرده‌ نخواهد شد.
17 امّا اگر چون‌ عدالت‌ در مسيح‌ را مي‌طلبيم‌، خود هم‌ گناهكار يافت‌ شويم‌، آيا مسيح‌ خادم‌ گناه‌ است‌؟ حاشا! 18 زيرا اگر باز بنا كنم‌ آنچه‌ را كه‌ خراب‌ ساختم‌، هرآينه‌ ثابت‌ مي‌كنم‌ كه‌ خودمتعدّي‌ هستم‌. 19 زانرو كه‌ من‌ بواسطه‌ شريعت‌ نسبت‌ به‌ شريعت‌ مُردَمْ تا نسبت‌ به‌ خدا زيست‌ كنم‌. 20 با مسيح‌ مصلوب‌ شده‌ام‌ ولي‌ زندگي‌ مي‌كنم‌ ليكن‌ نه‌ من‌ بعد از اين‌، بلكه‌ مسيح‌ در من‌ زندگي‌ مي‌كند. و زندگاني‌ كه‌ الحال‌ در جسم‌ مي‌كنم‌، به‌ ايمانِ بر پسر خدا مي‌كنم‌ كه‌ مرا محبّت‌ نمود و خود را براي‌ من‌ داد. 21 فيض‌ خدا را باطل‌ نمي‌سازم‌، زيرا اگر عدالت‌ به‌ شريعت‌ مي‌بود، هرآينه‌ مسيح‌ عبث‌ مرد.
ترجمه هزاره نو
ترجمه تفسیری

رسولان پيغام پولس را تأييد كردند
سپس ، بعـد از چهـارده سال با «برنابا» باز به اورشليم رفتم و «تيطوس » را نيز همراه خود بردم . 2 رفتن من به دستور خدا بود تا درباره پيغامي كه در ميان اقوام غيريهودي اعلام مي كنم ، با برادران مسيحي خود مشورت و تبادل نظر نمايم . من بطور خصوصي با رهبران كليسا گفتگو كردم تا ايشان از محتواي پيغام من دقيقاً اطلاع حاصل كنند، با اين اميد كه آن را تأييد نمايند. 3 خوشبختانه چنين نيز شد و ايشان مخالفتي نكردند، به طوري كه حتي از همسفر من تيطوس نيز كه غيريهودي بود، نخواستند كه ختنه شود.
4 البته مسئله ختنه را كساني پيش كشيدند كه خود را مسيحي مي دانستند، اما در واقع مسيحي نبودند. ايشان براي جاسوسي آمده بودند تا دريابند كه آزادي ما در عيسي مسيح چگونه است و ببينند كه ما تا چه حد از شريعت يهود پيروي مي كنيم . ايشان مي كوشيدند كه ما را برده احكام و قوانين خود سازند. 5 اما ما حتي يك لحظه نيز به سخنان آنان گوش فرا نداديم ، زيرا نمي خواستيم فكر شما مغشوش شود و تصور كنيد كه براي نجات يافتن ، ختنه و حفظ شريعت يهود ضروري است . 6 رهبران بلند پايه كليسا هم چيزي به محتواي پيغام من نيفزودند. درضمن ، اين را نيز بگويم كه مقام و منصب آنان تأثيري به حال من ندارد، زيرا در نظر خدا همه برابرند. 7و8و9 بنابراين وقتي يعقوب و پطرس و يوحنا كه به ستونهاي كليسا معروفند، ديدند كه چگونه خدا مرا بكار گرفته تا غيريهوديان را بسوي او هدايت كنم ، به من و برنابا دست دوستي دادند و ما را تشويق كردند تا به كار بشارت در ميان غيريهوديان ادامه دهيم و آنان نيز به خدمت خود در ميان يهوديان ادامه دهند. درواقع همان خدايي كه مرا براي هدايت غيريهوديان بكار گرفته ، پطرس را نيز براي هدايت يهوديان مقرر داشته است ، زيرا خدا به هر يك از ما رسالت خاصي بخشيده است . 10 فقط سفارش كردند كه هميشه به فكر فقراي كليساي آنان باشيم ، كه البته من نيز به انجام اين كار علاقمند بودم .

سرزنش پطرس
11 اما زماني كه پطرس به «انطاكيه » آمد، در حضور ديگران او را به سختي ملامت و سرزنش كردم ، زيرا واقعاً مقصر بود؛ 12 به اين علت كه وقتي به انطاكيه رسيد، ابتدا با مسيحيان غيريهودي بر سر يك سفره مي نشست . اما به محض اينكه عده اي از پيشوايان كليسا از جانب يعقوب از اورشليم آمدند، خود را كنار كشيد و ديگر با غيريهوديان خوراك نخورد، چون مي ترسيد كه اين مسيحيان يهودي نژاد از اين كار او ايراد بگيرند، و بگويند كه چرا با افرادي كه شريعت يهود را نگاه نمي دارند، هم سفره شده است . 13 آنگاه ساير مسيحيان يهودي نژاد و حتي برنابا نيز از اين مصلحت انديشي پطرس تقليد كردند.
14 هنگامي كه متوجه اين امر شدم و ديدم كه ايشان چگونه برخلاف ايمان خود و حقيقت انجيل رفتار مي كنند، در حضور همه به پطرس گفتم : «تو يهودي زاده هستي ، اما مدت زيادي است كه ديگر شريعت يهود را نگاه نمي داري . پس چرا حالا مي خواهي اين غيريهوديان را مجبور كني تا شريعت و احكام يهود را انجام دهند؟ 15 من و تو كه يهودي زاده هستيم و نه غيريهودي گناهكار، 16 بخوبي مي دانيم كه انسان با اجراي احكام شريعت ، هرگز در نظر خدا پاك و بي گناه به حساب نخواهد آمد، بلكه فقط با ايمان به عيسي مسيح ، پاك و بي گناه محسوب خواهد شد. بنابراين ، ما نيز به عيسي مسيح ايمان آورديم تا از اين راه مورد قبول خدا واقع شويم ، نه از راه انجام شريعت يهود. زيرا هيچكس هرگز با حفظ احكام شريعت ، نجات و رستگاري نخواهد يافت .»
17 اما اگر براي نجات يافتن ، به مسيح ايمان بياوريم ، ولي بعد متوجه شويم كه كار اشتباهي كرده ايم و نجات بدون اجراي شريعت يهود بدست نمي آيد، آنگاه چه خواهد شد؟ آيا بايد تصور كنيم كه مسيح باعث بدبختي ما شده است ؟ اميدوارم كسي چنين فكري درباره مسيح نكند! 18 بلكه برعكس ، اگر ما دوباره به عقايد كهنه خود باز گرديم و معتقد شويم كه نجات از راه اجراي احكام شريعت حاصل مي شود، مانند اينست كه آنچه را كه خراب كرده بوديم ، دوباره بنا كنيم ؛ دراينصورت بروشني نشان داده ايم كه خطا و تقصير از خودمان مي باشد. 19 زيرا من با مطالعه تورات بود كه پي بردم با حفظ شريعت و دستورهاي مذهبي هرگز مقبول خدا نخواهم شد، و فقط با ايمان به مسيح است كه مي توانم در حضور خدا بي گناه محسوب شوم .
20 وقتي مسيح بر روي صليب مصلوب شد، در حقيقت من نيز با او مصلوب شدم . پس ديگر من نيستم كه زندگي مي كنم ، بلكه مسيح است كه در من زندگي مي كند! و اين زندگي واقعي كه اينك در اين بدن دارم ، نتيجه ايمان من به فرزند خداست كه مرا محبت نمود و خود را براي من فدا ساخت . 21 من از آن كسان نيستم كه مرگ مسيح را رويدادي بي معني تلقي مي كنند. زيرا اگر نجات از راه اجراي شريعت و دستورهاي مذهبي حاصل مي شد، ديگر ضرورتي نداشت كه مسيح جانش را براي ما فدا كند.

راهنما

غلاطيان‌ 2 . ارتباط‌ پولس‌ با ساير رسولان‌
ملاقات‌ اورشليم‌ (1 - 10). پولس‌ پس‌ از ايمان‌ آوردن‌ به‌ مسيح‌، سه‌ سال‌ صبر كرد تا توانست‌ به‌ اورشليم‌، جايي‌ كه‌ او جهت‌ نابودي‌ كليسا تلاش‌ زيادي‌ نموده‌ بود، وارد شود. او در آنجا مدت‌ 15 روز اقامت‌ گزيد و دربارة‌ وقايع‌ اخير به‌ گفتگو با پطرس‌ پرداخت‌ (18) (با اعمال‌ رسولان‌ 9 : 26 - 30 مقايسه‌ شود). سپس‌ پس‌ از 14 سال‌، او دوباره‌ به‌ اورشليم‌ رفت‌. اين‌ احتمالاً همان‌ ملاقاتي‌ است‌ كه‌ در اعمال‌ 11 : 27 - 30 به‌ آن‌ اشاره‌ شده‌ است‌ كه‌ مربوط‌ به‌ سال‌ 44 ميلادي‌ مي‌باشد. چرا كه‌ اين‌ متن‌ به‌ همراه‌ بكارگيري‌ كلمة‌ «باز» به‌ معني‌ دوباره‌ در آية‌ 1 نشانگر سفر دوم‌ پولس‌ به‌ اورشليم‌، پس‌ از ايمان‌ آوردن‌ او است‌. او تيطس‌ را كه‌ يكي‌ از افراد غير يهودي‌ بود و توسط‌ پولس‌ ايمان‌ آورده‌ بود، همراه‌ خود مي‌برد و اين‌ زماني‌ بود كه‌ مسأله‌ ختنه‌ شدن‌ مسيحيان‌ غير يهودي‌، مطرح‌ بود. او بر سخنان‌ خود پافشاري‌ مي‌كند و ديگر رسولان‌ را نيز در اين‌ امر متقاعد مي‌كند (9).
ملامت‌ كردن‌ پطرس‌ در انطاكيه‌ (11 - 21). زمان‌ اين‌ ملاقات‌ ذكر نشده‌ است‌، اما احتمال‌ مي‌رود كه‌ درست‌ پس‌ از مراجعت‌ پولس‌ به‌ انطاكيه‌ و ملاقاتي‌ كه‌ در آية‌ 1 به‌ آن‌ اشاره‌ شده‌، باشد. اين‌ گفتگو قبل‌ از اولين‌ سفر بشارتي‌ پولس‌ بوده‌ است‌.
از آنجا كه‌ اين‌ واقعه‌ از اهميت‌ ويژه‌اي‌ برخوردار است‌، بهتر است‌ كه‌ ترتيب‌ زماني‌ آن‌ را به‌ شرح‌ ذيل‌ مورد بررسي‌ قرار دهيم‌:
در حدود سال‌ 40 ميلادي‌ بر اساس‌ آنچه‌ در اعمال‌ رسولان‌ باب‌ 10 ذكر شده‌، پولس‌ اولين‌ غيريهودي‌ مسيحي‌ شده‌ را به‌ نام‌ كرنيليوس‌، بدون‌ ختنه‌ پذيرفت‌. اين‌ مورد، مورد تأييد ساير رسولان‌ نيز قرار گرفت‌ (اعمال‌ 11). سپس‌ در حدود سال‌ 42 ميلادي‌، كليساي‌ غير يهودي‌ انطاكيه‌ بوسيلة‌ تأييد برنابا كه‌ از طرف‌ اورشليم‌ فرستاده‌ شده‌ بود، بنيانگزاري‌ شد (اعمال‌ 22:11-24). پس‌ از آن‌، در سال‌ 44 ميلادي‌، پولس‌ به‌ اورشليم‌ سفر نمود و تيطس‌ را نيز همراه‌ خود برد. در اين‌ سفر پطرس‌ هم‌ به‌ منزلة‌ تأييد عمل‌ پولس‌ مبني‌ بر پذيرش‌ غير يهوديان‌ بدون‌ عمل‌ ختنه‌، به‌ آنها ملحق‌ شد. سپس‌ كمي‌ بعد از آن‌ يعني‌ در سال‌ 44 - 45 ميلادي‌، پطرس‌ به‌ انطاكيه‌ سفر نمود و خود را از مسيحيان‌ غير مختون‌ جدا كرد. بدين‌ منوال‌ بود كه‌ پولس‌ او را توبيخ‌ نمود (11). اما 5 يا 6 سال‌ بعد در شوراي‌ اورشليم‌ (50 ميلادي‌) پطرس‌ اولين‌ كسي‌ بود كه‌ كار و خدمت‌ پولس‌ را مورد تحسين‌ قرار داد (اعمال‌ 15 : 7 - 11).
چه‌ چيزي‌ موجب‌ شد كه‌ اختلاف‌ پيش‌ آيد و باعث‌ شود تا در ارتباط‌ با يك‌ موضوع‌ اساسي‌، دو تعليم‌ مختلف‌ از سوي‌ رسولان‌ داده‌ شود؟ در اين‌ مورد ويژه‌، يا پولس‌ اشتباه‌ مي‌كرد يا پطرس‌. در اين‌ صورت‌ كداميك‌ مرتكب‌ اشتباه‌ شد؟ اگر يكي‌ از آنها اشتباه‌ مي‌كرد، پس‌ در موارد ديگر نيز امكان‌ اشتباه‌ از سوي‌ آنان‌ ميسر بود. در اين‌ صورت‌ چگونه‌ مي‌توان‌ اين‌ اشتباهات‌ را تشخيص‌ داد؟ آيا اصولي‌ كه‌ خدا از طريق‌ الهام‌ روح‌ به‌ آنها بخشيده‌ بود، خدشه‌دار نشده‌ بود؟ حاشا، چرا كه‌ خدا اصول‌ كامل‌ حقايق‌ را يكباره‌ بر آنها مكشوف‌ نساخته‌ بود. عيسي‌ به‌ آنها خاطرنشان‌ كرده‌ بود كه‌ «بسياري‌ چيزهاي‌ ديگر نيز دارم‌ به‌ شما بگويم‌ لكن‌ الان‌ طاقت‌ تحمل‌ آنها را نداريد» (يوحنا 16 : 12). عيسي‌ با تعصبات‌ انساني‌، با صبر و حوصله‌ برخورد مي‌كرد. او به‌ شاگردان‌ اجازه‌ داد تا بتدريج‌ از افكار قديمي‌ خود در ارتباط‌ با ملكوت‌ مسيح‌ موعود، دست‌ بكشند و هنگاميكه‌ مسأله‌اي‌ ضروري‌ پيش‌ مي‌آمد، آنها را قدم‌ به‌ قدم‌ به‌ اسرار جديدتر ملكوت‌ هدايت‌ مي‌كرد. او با آنها تا زمانيكه‌ هنوز مسأله‌ غيريهوديان‌ مطرح‌ نشده‌ بود، در اين‌ مورد صحبت‌ نكرد. سپس‌ هنگامي‌ كه‌ انجيل‌ بطور كامل‌ در ميان‌ يهوديان‌ در سرزمين‌ فلسطين‌ كه‌ كشور آنها محسوب‌ مي‌شد، منتشر شد، خدا بوسيلة‌ هدايت‌ و مكاشفة‌ مخصوص‌ نظر پطرس‌ را به‌ سوي‌ مسأله‌ غير يهوديان‌ جلب‌ نمود (اعمال‌ 10). اين‌ مورد مربوط‌ مي‌شود به‌ حدود 10 سال‌ پس‌ از تولد كليسا در روز پنطيكاست‌. چند سال‌ طول‌ كشيد تا آنكه‌ رسولان‌ توانستند خود را با اين‌ تعليم‌ جديد تطبيق‌ دهند. پولس‌ زودتر از پطرس‌ از عقايد و تفكر قديمي‌ آزاد شد. موضوع‌ غلاطيان‌ هنگامي‌ مطرح‌ شد كه‌ پولس‌ در اين‌ رابطه‌ كاملاً متقاعد شده‌ بود و پطرس‌ نيز در راه‌ آزاد شدن‌ از تفكر قبلي‌ بود. پطرس‌ پيش‌ از به‌ نگارش‌ درآمدن‌ نوشتجات‌ عهد جديد، متقاعد شده‌ بود و بنابراين‌ هيچگونه‌ اختلافي‌ در تعاليم‌ پولس‌ و پطرس‌ در عهد جديد بچشم‌ نمي‌خورد.
  • مطالعه 1591 مرتبه
  • آخرین تغییرات در %ق ظ, %06 %397 %1394 %08:%بهمن