ترجمه شریف گویا
|
ترجمه شریف دوم قرنتیان
پولس و رسولان دروغین
- امیدوارم از سخنان من که تا حدودی ابلهانه است ناراحت نشوید ، خواهش می کنم آن را تحمل کنید !
- علاقه من نسبت به شما ، علاقه ای است الهی ، زیرا من شما را به عنوان یک باکره پاک دامن به عقد مسیح در آورده و به او تقدیم نمودم.
- اما اکنون می ترسم همانطور که « حوا » بوسیله زیرکیء مار فریب خورد، افکار شما نیز از ارادت و اخلاصی که به مسیح دارید منحرف شود ،
- زیرا اگر کسی پیش شما بیاید و عیسای دیگری جز آن عیسایی را که ما به شما اعلام کردیم ، اعلام کند آیا باخوشحالی او را قبول نمی کنید ؟ وآیا حاضر نیستید با خوشحالی روحی غیر از آنچه قبلا پذیرفته بودید بپذیرید و یا مژده ای غیر از آنچه قبلا به شما داده شده بود قبول کنید ؟
- گمان نمی کنم من از آن رسولان عالی مقام شما کمتر باشم !
- شاید ناطق خوبی نباشم ، ولی می دانم در باره چه سخن میگویم ! ما این را در هر فرصت و هر مورد ثابت کرده ایم !
- من انجیل را مفت ومجانی به شما رسانیدم ، من خود را حقیر ساختم تا شما سرافراز شوید. آیا با این کار ، من مرتکب گناه شدم ؟
- من معاش خود را از کلیساهای دیگر گرفتم و یا به اصطلاح آنها را غارت کردم تا بتوانم مجانی به شما خدمت کنم !
- و وقتی با شما بودم با وجود این که به پول احتیاج داشتم به هیچ یک از شما تحمیل نشدم ، بلکه وقتی برادران از مقدونیه آمدند احتیاجات مرا رفع نمودند . من هرگز خود را به شما تحمیل نکردم و در آینده نیز نخواهم کرد!
- به حقانیت مسیح که در زندگی من است سوگند یاد می کنم که هیچ چیز نمی تواند مانع فخر من در تمام سرزمین یونان باشد !
- چرا کمک شما را قبول نکردم ؟ چون شما را دوست ندارم ؟ نه ، خدا می داند که شما را دوست دارم.
- من به این کار ادامه خواهم داد تا ادعای کسانی را که با غرور می گویند رسالت آنها و رسالت ما یکسان است خنثی سازم ،
- زیرا این اشخاص رسولان دروغین و خادمین فریبکار هستند که خود را به شکل رسولان مسیح در می آورند.
- این چیز عجیبی نیست ، شیطان هم خود را به صورت فرشتۀ نور در می آورد.
- پس اگر خادمین او خود را خدمتگزاران عدالت و نیکویی جلوه دهند جای تعجب نیست ! در عاقبت مطابق اعمالشان کیفر خواهند یافت . زحمات یک رسول مسیح
- تکرار می کنم : هیچ کس مرا احمق نداند ، ولی اگر در بارۀ من این طور فکر می کنید پس اقلا مرا مثل یک احمق بپذیرید تا بتوانم کمی بخود ببالم
- الان از روی غرور و مثل یک آدم احمق از خود تعریف می کنم و نه مثل یک مسیحی .
- چون بسیاری به امتیازات دنیوی خویش می بالند ، من هم می خواهم به امتیازات خود ببالم .
- شما باید چقدر روشنفکر باشید که می توانید اینطور باافراد احمق مدارا کنید !
- البته اگر کسی شما را به بردگی در آورد ، یا استثمار نماید ، یا ازشما بهره برداری کند ، یا به چشم حقارت به شما نگاه کند و یا به صورتتان سیلی زند ، حتمأ ناراحت نخواهید شد !
- با شرمساری باید بگویم که به علت ضعف خود ما بود که نتوانستیم این کارها را انجام دهیم ! اما اگر کسی جرأت کند که به چیزی ببالد ، من کمتر از او نیستم .( گفتم که مثل یک نادان حرف می زنم .)
- آیا آنها عبرانی هستند ؟ من هم هستم ! آیا اسرائیلی هستند؟ من هم هستم ! آیا فرزندان ابراهیم هستند ؟ من هم هستم !
- آیا آنها خادمین مسیح هستند؟ من بیش از آنها او را خدمت کرده ام ! ( باز مثل یک دیوانه حرف میزنم .) من بیش از آنها زحمت کشیده ام و بیش از آنها در زندان بوده ام . دفعات بیشمار شلاق خورده و چندین بار با مرگ روبرو شده ام .
- یهودیان مرا پنج بار و هر بار سی و نه ضربۀ شلاق زدند
- و سه بار از رومیان چوب خوردم و یک بار هم سنگسار شدم. سه بار شکسته کشتی شدم و یک شب و یک روز دستخوش امواج دریا بودم.
- در مسافرت های زیاد خود ، با خطر سیل و راهزنان روبرو بودم و از دست یهودیان و غیر یهودیان و برادران دروغین در شهر و بیابان و دریا با مرگ مواجه شدم.
- من متحمل سختی ها ، زحمات ، و بی خوابی و گرسنگی و تشنگی فراوان شده ام و غالبأ بدون خوراک و لباس کافی سرمای سخت زمستان را تحمل کرده ام.
- از آن گذشته نگرانی برای تمام کلیساها باری است که شب و روز بر دوش من است .
- وقتی یکی ضعیف است آیا من در ضعف او شریک نیستم؟ و اگر کسی لغزش بخورد آیا من آتش نمی گیرم ؟
- اگر مجبورم فخر کنم ، بآن چیزهائی خواهم بالید که ضعف مرا نشان می دهند.
- خدا ، پدر عیسی خداوند ـ تا ابد سپاس بنام او باد ـ می داند که من دروغ نمی گویم .
- وقتی دردمشق بودم فرماندار آنجا که از طرف « حارث » پادشاه به این مقام منصوب شده بود فرمان داد که نگهبانان شهر مرا دستگیر کنند،
33. اما برادران بوسیله سبدی از پنجره ای که در دیوار شهر بود مرا پائین فرستادند و از دست او فرار کردم.
دفاع پولس در مقابل رسولان كذبه
كاشكه مرا در اندك جهالتي متحمّل شويد و متحمّل من هم ميباشيد. 2 زيرا كه من بر شما غيور هستم به غيرت ال'هي؛ زيرا كه شما را به يك شوهر نامزد ساختم تا باكرهاي عفيفه به مسيح سپارم. 3 ليكن ميترسم كه چنانكه مار به مكر خود حوّا را فريفت، همچنين خاطر شما هم از سادگياي كه در مسيح است، فاسد گردد. 4 زيرا هرگاه آنكه آمد، وعظ ميكرد به عيساي ديگر، غير از آنكه ما بدو موعظه كرديم، يا شما روحي ديگر را جز آنكه يافته بوديد، يا انجيلي ديگر را سواي آنچه قبول كرده بوديد ميپذيرفتيد، نيكو ميكرديد كه متحمّل ميشديد.
5 زيرا مرا يقين است كه از بزرگترين رسولان هرگز كمتر نيستم. 6 امّا هرچند در كلام نيز امّي باشم، ليكن در معرفت ني. بلكه در هر امري نزد همهكس به شما آشكار گرديديم. 7 آيا گناه كردم كه خود را ذليل ساختم تا شما سرافراز شويد در اينكه به انجيل خدا شما را مفت بشارت دادم؟ 8 كليساهاي ديگر را غارت نموده، اجرت گرفتم تا شما را خدمت نمايم و چون به نزد شما حاضر بوده، محتاج شدم، بر هيچكس بار ننهادم. 9 زيرا برادراني كه از مكادونيه آمدند، رفع حاجت مرا نمودند و در هرچيز از بار نهادن بر شما خود را نگاه داشته و خواهم داشت. 10 به راستي مسيح كه در من است قسم كه اين فخر در نواحي اخائيه از من گرفته نخواهد شد. 11 از چه سبب؟ آيا از اينكه شما را دوست نميدارم؟ خدا ميداند! 12 ليكن آنچه ميكنم هم خواهم كرد تا ازجويندگان فرصت، فرصت را منقطع سازم تا در آنچه فخر ميكنند، مثل ما نيز يافت شوند. 13 زيرا كه چنين اشخاص رسولان كَذَبه و عمله مكّار هستند كه خويشتن را به رسولان مسيح مشابه ميسازند. 14 و عجب نيست، چونكه خودِ شيطان هم خويشتن را به فرشته نور مشابه ميسازد. 15 پس امر بزرگ نيست كه خدّام وي خويشتن را به خدّام عدالت مشابه سازند كه عاقبت ايشان برحسب اعمالشان خواهد بود.
16 باز ميگويم، كسي مرا بيفهم نداند والاّ مرا چون بيفهمي بپذيريد تا من نيز اندكي افتخار كنم. 17 آنچه ميگويم از جانب خداوند نميگويم، بلكه از راه بيفهمي در اين اعتمادي كه فخر ما است. 18 چونكه بسياري از طريق جسماني فخر ميكنند، من هم فخر مينمايم. 19 زيرا چونكه خود فهيم هستيد، بيفهمان را به خوشي متحمّل ميباشيد. 20 زيرا متحمّل ميشويد هرگاه كسي شما را غلام سازد، يا كسي شما را فرو خورد، يا كسي شما را گرفتار كند، يا كسي خود را بلند سازد، يا كسي شما را بر رخسار طپانچه زند. 21 از روي استحقار ميگويم كه گويا ما ضعيف بودهايم.
امّا در هرچيزي كه كسي جرأت دارد، از راه بيفهمي ميگويم من نيز جرأت دارم. 22 آيا عبراني هستند؟ من نيز هستم! اسرائيلي هستند؟ من نيز هستم! از ذريّت ابراهيم هستند؟ من نيز ميباشم! 23 آيا خدّام مسيح هستند؟ چون ديوانه حرف ميزنم، من بيشتر هستم! در محنتها افزونتر، در تازيانهها زيادتر، در زندانها بيشتر، درمرگها مكرّر. 24 از يهوديان پنج مرتبه از چهل يك كم تازيانه خوردم. 25 سه مرتبه مرا چوب زدند؛ يك دفعه سنگسار شدم؛ سه كرّت شكسته كشتي شدم؛ شبانه روزي در دريا بسر بردم؛ 26 در سفرها بارها؛ در خطرهاي نهرها؛ در خطرهاي دزدان؛ در خطرها از قوم خود و در خطرها از امّتها؛ در خطرها در شهر؛ در خطرها دربيابان؛ در خطرها در دريا؛ در خطرها در ميان برادرانِ كَذَبَه؛ 27 در محنت و مشقّت، در بيخوابيها بارها؛ در گرسنگي و تشنگي، در روزهها بارها؛ در سرما و عرياني. 28 بدون آنچه علاوه بر اينها است، آن باري كه هر روزه بر من است، يعني انديشه براي همه كليساها. 29 كيست ضعيف كه من ضعيف نميشوم؟ كِه لغزش ميخورد كه من نميسوزم؟ 30 اگر فخر ميبايد كرد از آنچه به ضعف من تعلّق دارد، فخر ميكنم. 31 خدا و پدر عيسي مسيح خداوند كه تا به ابد متبارك است، ميداند كه دروغ نميگويم. 32 در دمشق، واليِ حارث پادشاه، شهر دمشقيان را براي گرفتن من محافظت مينمود. 33 و مرا از دريچهاي در زنبيلي از باره قلعه پايين كردند و از دستهاي وي رستم.
پولس و رسولان دروغين
اميـدوارم با اين سخنـان جاهلانه ، شمـا را خستـه نكرده باشم . خواهش مي كنم تحمل كنيد و بگذاريد هـر چه در دل دارم بگويم . 2 همان غيرت و علاقه اي را كه خدا نسبت به شما دارد، من نيز در دل خود احساس مي كنم . همين غيرت و علاقه باعث مي شود كه براي شما نگران باشم ، نگران از اينكه مبادا غير از مسيح ، به ديگري نيز دل ببنديد. زيرا آرزوي من اينست كه شما مانند دوشيزه اي پاكدامن باشيد كه عشق و محبت خود را فقط براي كسي نگاه مي دارد كه با او ازدواج خواهد كرد. 3 اما مي ترسم كه شما از محبت و اخلاصي كه نسبت به مسيح داريد، منحرف شويد، درست همانطور كه شيطان در باغ عدن حوا را فريب داد. 4 ترس من به اين سبب است كه شما خيلي ساده و زودباوريد و هركس هر چه بگويد، فوراً باور مي كنيد. حتي اگر عيساي ديگري را معرفي كنند، غير از آنكه ما به شما معرفي كرديم ، يا درباره روح ديگري سخن گويند، غير از آن روح القدس كه خدا به شما عطا كرده ، و يا راه ديگري براي نجات پيش پاي شما قرار دهند، شما همه را باور مي كنيد.
5 تصور نمي كنم اين آقايان محترم كه خود را فرستادگان برگزيده خدا مي دانند، چيزي بيشتر از من داشته باشند. 6 من حتي اگر سخنران خوبي نباشم ، اما در شناخت حقايق روحاني چيزي كم ندارم ، و شمانيز متوجه اين نكته شده ايد، زيرا اين امر را بارها ثابت كرده ام .
7 آيا گناه كردم كه پيام انجيل را بدون دريافت هيچ كمك مالي ، به شما اعلام كردم ؟ آيا خطا بود كه خود را حقير ساختم تا شما سرافراز شويد؟ 8و9 در عوض ، كليساهاي ديگر را «غارت » كردم ، و در تمام مدتي كه نزد شما بودم ، از هداياي اين كليساها امرار معاش كردم تا بتوانم بدون گرفتن كمكي از شما، به شما خدمت كنم ؛ و زماني كه اين هدايا تمام شد و ديگر چيزي براي گذران زندگي نداشتم ، باز دست كمك بسوي شما دراز نكردم ، زيرا مسيحيان مقدونيه برايم هديه آوردند. تابحال از شما ديناري نخواسته ام و هرگز نيز نخواهم خواست . 10 به آن راستي مسيح كه وجود مرا فرا گرفته ، سوگند كه اين موضوع را در سراسر يونان با افتخار به همه اعلام خواهم كرد. 11 شايد فكر كنيد كه چرا! آيا به اين دليل كه شما را دوست ندارم ؟ نه ! خدا مي داند كه چقدر شما را دوست دارم . 12 اما به اين روش خود ادامه خواهم داد و كمكهاي مالي شما را نخواهم پذيرفت ، تا آناني كه ادعا مي كنند كه همانند ما خدا را خدمت مي كنند، امكان چنين ادعايي را نداشته باشند.
13 اين قبيل افراد هرگز از جانب خدا فرستاده نشده اند. ايشان فريبكاراني هستند كه از سادگي شما سوءاستفاده كرده ، خود را رسولان مسيح معرفي كرده اند. 14 اما جاي تعجب نيست . چون اگر شيطان مي تواند خود را بصورت فرشته نور درآورد، 15 خدمتكارانش نيز مي توانند خود را به شكل خدمتگزاران خدا درآورند. اما سرانجام ، ايشان به سزاي اعمال زشت خود خواهند رسيد.
پولس به زحمات خود فخر مي كند
16 بار ديگر خواهش مي كنم كه گمان نكنيد سخنان من از روي بي عقلي است . حتي اگر چنين فكر مي كنيد، باز به سخنان من بي عقل توجه كنيد و بگذاريد من نيز مانند آنان ، كمي خودستايي كنم . 17و18 البته خودستايي شايسته خدمتگزار خداوند نيست ؛ اما براي اينكه بتوانم خود را با آناني كه دائمانزد شما از خود تعريف و تمجيد مي كنند، مقايسه نمايم ، من نيز راه احمقانه ايشان را در پيش مي گيرم .
19و20 شما كه خود را چنين عاقل مي پنداريد، چگونه با اشتياق به گفته هاي اين نادانان گوش مي دهيد؟ ناراحت هم نيستيد كه شما را اسير خود مي كنند، هر چه داريد از چنگتان درمي آورند، از سادگي شما سوءاستفاده مي نمايند، خودنمايي مي كنند و رفتار توهين آميز دارند! 21 با شرمساري اعتراف مي كنم كه ما در مقايسه با اين افراد، آنقدر نيرومند و جسور نبوده ايم كه بتوانيم چنين رفتاري با شما داشته باشيم !
اما بار ديگر از روي بي عقلي مي گويم كه آنان به هر چه ببالند، من نيز مي توانم ببالم . 22 آيا به اين فخر مي كنند كه عبراني هستند؟ من نيز هستم ! مي گويند اسرائيلي و قوم برگزيده خدا هستند؟ مگر من نيستم ؟! مي گويند كه از نسل ابراهيم هستند؟ من نيز هستم ! 23 به اين مي بالند كه مسيح را خدمت مي كنند؟ گرچه به اين نحو سخن گفتن ، ديوانگي است ، اما من خيلي بيشتر از ايشان به او خدمت كرده ام . من متحمل زحمات زيادتري شده ام ؛ بيش از آنان به زندان افتاده ام ، بيشتر شلاق خورده ام و دفعات بيشتري با مرگ روبرو شده ام . 24 مقامات يهودي پنج بار مرا محكوم به سي و نه ضربه شلاق كردند. 25 سه بار مرا با چوب زدند. يك بار سنگسار شدم . سه بار در سفرهاي دريايي ، كشتي مان غرق شد. يك شبانه روز با امواج دريا دست بگريبان بودم . 26 به نقاط دور دست و خسته كننده سفر كرده ام ؛ طغيان رودخانه ها، حمله دزدان ، آزار هموطنان يهودي و نيز آزار غيريهوديان همواره مرا تهديد كرده است . در شهرها با خطر هجوم جمعيت خشمگين ، و در بيابان و دريا با خطر مرگ روبرو بوده ام . در كليساها نيز خطر كساني كه بدروغ ادعاي برادري دارند، مرا تهديد كرده است . 27 با خستگي و مشقت و بي خوابي خو گرفته ام . گرسنگي و تشنگي كشيده ام و چيزي براي خوردن نداشته ام . بارها سرماي زمستان را بدون لباس كافي گذرانده ام .
28 علاوه بر تمام اينها، باري دارم كه روز و شب بر دوشم سنگيني مي كند و آن احساس مسئوليتي است كه براي تمام كليساها دارم . 29 كيست از اعضاي كليسا كه مرتكب اشتباهي شود و من در ناراحتي او شريك نباشم ؟ كيست كه دچار انحرافي شود و من با دل و جان خواهان كمك به او نباشم ؟ كيست كه برنجد و من ازدست كسي كه باعث رنجش شده است ، نسوزم .
راهنما
دوم قرنتيان 11 . عذرخواهي پولس بابت خودستايي
در برخي از بخشهاي اين رساله، پولس گروهي را تحت عنوان اكثريت وفادار مخاطب قرار ميدهد و در بخشي ديگر به گروه اقليت بيوفا، اشاره ميكند. گروه دوم بيشتر در چارچوب آخر اين رساله مطرح شده است. او از خودستايي خشنود نبود اما آنها او را مجبور به اين عمل نمودند.
آنان بر اين امر كه پولس به ازاي خدمتش در قرنتس از گرفتن پول اجتناب ورزيده بود، تأكيد خاص داشتند (7 - 9). او خاطرنشان ميسازد كه به عنوان رسول مسيح، اگرچه اين حق را دارد كه در مقابل خدمتش دستمزد بگيرد (اول قرنتيان 9)، اما قصداً از اين مورد اجتناب ميورزد، چرا كه اين مورد ميتوانست مورد سوءاستفادة معلمين كذبه قرار گيرد كه در پي سودجويي و امرار معاش از كليسا بودند. پولس از ابتداي خدمتش در قرنتس، متوجه روحية پول پرستي و طمعكاري در بعضي از رهبران آن كليسا شده بود و به همين منظور اينچنين عكسالعملي نشان ميدهد.