43 جلال خدا بر هیکل؛ مذبح

ترجمه قدیمی گویا

ترجمه قدیمی(کتاب حزقیال)



جلال‌ خدا بر هيكل‌
‌ و مرا نزد دروازه‌ آورد، يعني‌ به دروازه‌اي‌ كه‌ به‌ سمت‌ مشرق‌ متوجّه‌ بود. 2 واينك‌ جلال‌ خداي‌ اسرائيل‌ از طرف‌ مشرق‌ آمد و آواز او مثل‌ صداي‌ آبهاي‌ بسيار بودو زمين‌ از جلال‌ او منوّر گرديد. 3 و مثل‌ منظر آن‌ رؤيايي‌ بود كه‌ ديده‌ بودم‌ يعني‌ مثل‌ آن‌ رؤيا كه‌ در وقت‌ آمدن‌ من‌، براي‌ تخريب‌ شهر ديده‌ بودم‌ و رؤياها مثل‌ آن‌ رؤيا بود كه‌ نزد نهر خابُور مشاهده‌ نموده‌ بودم‌. پس‌ به‌ روي‌ خود در افتادم‌.
4 پس‌ جلال‌ خداوند از راه‌ دروازه‌اي‌ كه‌ رويش‌ به‌ سمت‌ مشرق‌ بود به‌ خانه‌ درآمد. 5 و روحْ مرا برداشته‌، به‌ صحن‌ اندروني‌ آورد و اينك‌ جلال‌ خداوند خانه‌ را مملّو ساخت‌. 6 و هاتفي‌ را شنيدم‌ كه‌ از ميان‌ خانه‌ به‌ من‌ تكلّم‌ مي‌نمايد و مردي‌ پهلوي‌ من‌ ايستاده‌ بود. 7 و مرا گفت‌: «اي‌ پسر انسان‌ اين‌ است‌ مكان‌ كرسي‌ من‌ و مكان‌ كف‌ پايهايم‌ كه‌ در آن‌ در ميان‌ بني‌اسرائيل‌ تا به‌ ابد ساكن‌ خواهم‌ شد و خاندان‌ اسرائيل‌ هم‌ خود ايشان‌ و هم‌ پادشاهان‌ ايشان‌ بار ديگر به‌ زناها و لاشهاي‌ پادشاهان‌ خود در مكان‌هاي‌ بلند خويش‌ نام‌ قدّوس‌ مرا بي‌حرمت‌ نخواهند ساخت‌. 8 از اينكه‌ آستانه‌هاي‌ خود را نزد آستانه‌ من‌ و باهوهاي‌ خويش‌ را به‌ پهلوي‌ باهوهاي‌ من‌ برپا كرده‌اند و در ميان‌ من‌ و ايشان‌ فقط‌ ديواري‌ است‌، پس‌ اسم‌ قدّوس‌ مرا به‌ رجاسات‌ خويش‌ كه‌ آنها را بعمل‌ آورده‌اند بي‌حرمت‌ ساخته‌اند، لهذا من‌ در خشم‌ خود ايشان‌ را تلف‌ نموده‌ام‌. 9 حال‌ زناهاي‌ خود و لاشهاي‌ پادشاهان‌ خويش‌ را از من‌ دور بنمايند و من‌ در ميان‌ ايشان‌ تا به‌ ابد سكونت‌ خواهم‌ نمود. 10 و تو اي‌ پسر انسان‌ خاندان‌ اسرائيل‌ را از اين‌ خانه‌ مطلّع‌ ساز تا از گناهان‌ خود خجل‌ شوند و ايشان‌ نمونه‌ آن‌ را بپيمايند. 11 و اگر از هر چه‌ بعمل‌ آورده‌اند خجل‌ شوند، آنگاه‌ صورت‌ خانه‌ را و نمونه‌ و مخرجها و مدخلها وتمامي‌ شكلها و همه‌ فرايض‌ و جميع‌ صورتها و تمامي‌ قانونهايش‌ را براي‌ ايشان‌ اعلام‌ نما و به‌ نظر ايشان‌ بنويس‌ تا تمامي‌ صورتش‌ و همه‌ فرايضش‌ را نگاه‌ داشته‌، به‌ آنها عمل‌ نمايند. 12 و قانون‌ خانه‌ اين‌ است‌ كه‌ تمامي‌ حدودش‌ بر سر كوه‌ از همه‌ اطرافش‌ قدس‌ اقداس‌ باشد. اينك‌ قانون‌ خانه‌ همين‌ است‌.»
مذبح‌
13 و پيمايشهاي‌ مذبح‌ به‌ ذراعها كه‌ هر ذراع‌ يك‌ ذراع‌ و يك‌ قبضه‌ باشد اين‌ است‌. سينه‌اش‌ يك‌ ذراع‌ و عرضش‌ يك‌ ذراع‌ و حاشيه‌اي‌ كه‌ گرداگرد لبش‌ مي‌باشد يك‌ وجب‌ و اين‌ پشت‌ مذبح‌ مي‌باشد. 14 و از سينه‌ روي‌ زمين‌ تا خروج‌ پاييني‌ دو ذراع‌ و عرضش‌ يك‌ ذراع‌ و از خروج‌ كوچك‌ تا خروج‌ بزرگ‌ چهار ذراع‌ و عرضش‌ يك‌ ذراع‌. 15 و آتش‌دانش‌ چهار ذراع‌ و از آتش‌ دان‌ چهار شاخ‌ برآمده‌ بود. 16 و طول‌ آتش‌دان‌ دوازده‌ و عرضش‌ دوازده‌ و از هر چهار طرف‌ مربّع‌ بود. 17 و طول‌ خروج‌ چهارده‌ و عرضش‌ چهارده‌ بر چهار طرفش‌ بود و حاشيه‌اي‌ كه‌ گرداگردش‌ بود نيم‌ ذراع‌ و دايره‌ سينه‌اش‌ يك‌ ذراع‌ و پلهّهايش‌ به‌ سمت‌ مشرق‌ متوجّه‌ بود.
18 و او مرا گفت‌: «اي‌ پسر انسان‌ خداوند يهوه‌ چنين‌ مي‌فرمايد: اين‌ است‌ قانون‌هاي‌ مذبح‌ در روزي‌ كه‌ آن‌ را بسازند تا قرباني‌هاي‌ سوختي‌ بر آن‌ بگذرانند و خون‌ بر آن‌ بپاشند. 19 و خداوند يهوه‌ مي‌فرمايد كه‌ به‌ لاويان‌ كَهَنَه‌ كه‌ از ذريّت‌ صادوق‌ مي‌باشند و به‌ جهت‌ خدمت‌ من‌ به‌ من‌ نزديك‌ مي‌آيند يك‌ گوساله‌ به‌ جهت‌ قرباني‌ گناه‌بده‌. 20 و از خونش‌ گرفته‌، بر چهار شاخش‌ و بر چهار گوشه‌ خروج‌ و بر حاشيه‌اي‌ كه‌ گرداگردش‌ است‌ بپاش‌ و آن‌ را طاهر ساخته‌، برايش‌ كفّاره‌ كن‌. 21 گوساله‌ قرباني‌ گناه‌ را بگير و آن‌ را در مكان‌ معين‌ خانه‌ بيرون‌ از مَقْدَس‌ بسوزانند. 22 و در روز دوّم‌ بز نر بي‌ عيبي‌ براي‌ قرباني‌ گناه‌ بگذران‌ تا مذبح‌ را به‌ آن‌ طاهر سازند چنانكه‌ آن‌ را به‌ گوساله‌ طاهر ساختند. 23 و چون‌ از طاهر ساختن‌ آن‌ فارغ‌ شدي‌ گوساله‌ بي‌عيب‌ و قوچي‌ بي‌عيب‌ از گله‌ بگذران‌. 24 تو آن‌ را به‌ حضور خداوند نزديك‌ بياور و كاهنان‌ نمك‌ بر آنها پاشيده‌، آنها را به‌ جهت‌ قرباني‌ سوختني‌ براي‌ خداوند بگذرانند. 25 هر روز از هفت‌ روز تو بز نري‌ براي‌ قرباني‌ گناه‌ بگذران‌ و ايشان‌ گوساله‌اي‌ و قوچي‌ از گله‌ هر دو بي‌عيب‌ بگذرانند. 26 هفت‌ روز ايشان‌ كفّاره‌ براي‌ مذبح‌ نموده‌، آن‌ را طاهر سازند و تخصيص‌ كنند. 27 و چون‌ اين‌ روزها را به‌ اتمام‌ رسانيدند، پس‌ در روز هشتم‌ و بعد از آن‌ كاهنان‌ قرباني‌هاي‌ سوختني‌ و ذبايح‌ سلامتي‌ شما را بر مذبح‌ بگذرانند و من‌ شما را قبول‌ خواهم‌ كرد. قول‌ خداوند يهوه‌ اين‌ است‌.»
ترجمه تفسیری


حضور پرجلال‌ خدا
سپس‌ آن‌ مرد بار ديگر مرا به‌ كنار دروازه‌ حياط‌ بيروني‌ كه‌ رو به‌ مشرق‌ بود آورد. 2 ناگهان‌ حضور پرجلال‌ خداي‌ اسرائيل‌ از مشرق‌ پديدار شد. صداي‌ او مانند غرش‌ آبهاي‌ خروشان‌ بود و زمين‌ از حضور پر جلالش‌ روشن‌ شد. 3 آنچه‌ در اين‌ رؤيا ديدم‌ شبيه‌ رؤيايي‌ بود كه‌ در كنار رود خابور ديده‌ بودم‌ و نيز رؤيايي‌ كه‌ در آن‌، او را وقتي‌ براي‌ خراب‌ كردن‌ اورشليم‌ مي‌آمد ديدم‌. سپس‌ در حضور او به‌ خاك‌ افتادم‌ 4 و در اين‌ هنگام‌ حضور پر جلال‌ خداوند از دروازه‌ شرقي‌ داخل‌ خانه‌ خدا شد.
5 آنگاه‌ روح‌ خدا مرا از زمين‌ بلند كرد و به‌ حياط‌ داخلي‌ آورد. حضور پر جلال‌ خداوند خانه‌ خدا را پر كرد. 6 صداي‌ خداوند را شنيدم‌ كه‌ از داخل‌ خانه‌ خدا با من‌ صحبت‌ مي‌كرد. (مردي‌ كه‌ قسمت‌هاي‌ مختلف‌ خانه‌ خدا را اندازه‌ مي‌گرفت‌ هنوز در كنار من‌ ايستاده‌ بود.)
7 خداوند به‌ من‌ فرمود: «اي‌ انسان‌ خاكي‌، اينجا جايگاه‌ تخت‌ سلطنت‌ من‌ و محل‌ استقرار من‌ است‌؛ در اينجا تا ابد در ميان‌ قوم‌ اسرائيل‌ ساكن‌ خواهم‌ بود. ايشان‌ و پادشاهان‌ ايشان‌ بار ديگر با پرستش‌ خدايان‌ و ستونهاي‌ يادبود سلاطين‌ خود، نام‌ قدوس‌ مرا بي‌حرمت‌ نخواهند كرد. 8 آنها بتكده‌هاي‌ خود را در كنار خانه‌ من‌ بنا كردند. فاصله‌ بين‌ من‌ و بتهاي‌ آنان‌فقط‌ يك‌ ديوار بود و در آنجا بت‌هاي‌ خود را مي‌پرستيدند. چون‌ با اين‌ اعمال‌ قبيح‌ خود نام‌ مرا لكه‌دار كردند، من‌ هم‌ با خشم‌ خود ايشان‌ را هلاك‌ نمودم‌. 9 حال‌، بت‌ها و ستونهاي‌ يادبود سلاطين‌ را از خود دور كنيد تا من‌ تا ابد در ميان‌ شما ساكن‌ شوم‌.
10 «اي‌ انسان‌ خاكي‌، خانه‌ خدا را كه‌ به‌ تو نشان‌ داده‌ام‌ براي‌ قوم‌ اسرائيل‌ تشريح‌ كن‌ و ايشان‌ را از نما و طرح‌ آن‌ آگاه‌ ساز تا از همه‌ گناهان‌ خود خجل‌ شوند. 11 اگر از آنچه‌ كه‌ انجام‌ داده‌اند، واقعاً شرمنده‌ شدند، آنوقت‌ تمام‌ جزئيات‌ ساختمان‌ را براي‌ ايشان‌ شرح‌ بده‌ يعني‌ جزئيات‌ درها، راه‌هاي‌ ورودي‌ و هر چيز ديگري‌ كه‌ مربوط‌ به‌ آن‌ مي‌شود. همه‌ مقررات‌ و قوانين‌ آن‌ را براي‌ ايشان‌ بنويس‌. 12 اين‌ است‌ قانون‌ خانه‌ خدا: تمام‌ محوطه‌ خانه‌ خدا كه‌ برفراز تپه‌ بنا شده‌، مقدس‌ است‌. بلي‌، قانون‌ خانه‌ خدا همين‌ است‌.»

قربانگاه‌
13 اندازه‌هاي‌ قربانگاه‌ اين‌ است‌: بلندي‌ پايه‌ مربع‌ شكل‌ آن‌ نيم‌ متر و بلندي‌ لبه‌ دورتادور پايه‌ يك‌ وجب‌ بود. 14 روي‌ پايه‌، يك‌ سكوي‌ چهارگوش‌ به‌ بلندي‌ يك‌ متر قرار داشت‌ كه‌ از هر طرف‌ نيم‌ متر با لبه‌ پايه‌ فاصله‌ داشت‌. روي‌ اين‌ سكو، سكوي‌ ديگري‌ به‌ بلندي‌ دو متر ساخته‌ شده‌ بود. اين‌ سكو هم‌ از هر طرف‌ نيم‌ متر با لبه‌ سكوي‌ اول‌ فاصله‌ داشت‌. 15 سكوي‌ سوم‌ نيز به‌ همين‌ ترتيب‌ روي‌ سكوي‌ دوم‌ قرار گرفته‌ بود. قرباني‌ها را روي‌ سكوي‌ سوم‌ كه‌ چهار شاخ‌ بر چهار گوشه‌ آن‌ بود مي‌سوزاندند. 16 هر ضلع‌ سكوي‌ سوم‌ شش‌ متر بود. 17 هر ضلع‌ سكوي‌ مربع‌ شكل‌ دوم‌ هفت‌ متر و ارتفاع‌ لبه‌ سكو يك‌ وجب‌ بود. (فاصله‌ لبه‌ پايه‌ تا سكوي‌ اول‌، از هر طرف‌ نيم‌ متر بود.) درسمت‌ شرقي‌ قربانگاه‌ پله‌هايي‌ براي‌ بالا رفتن‌ از آن‌ وجود داشت‌.
18 خداوند به‌ من‌ فرمود: «اي‌ انسان‌ خاكي‌، به‌ آنچه‌ مي‌گويم‌ توجه‌ كن‌! وقتي‌ اين‌ قربانگاه‌ ساخته‌ شد بايد قرباني‌هاي‌ سوختني‌ بر آن‌ تقديم‌ شود و خون‌ آنها روي‌ قربانگاه‌ پاشيده‌ گردد. 19 براي‌ اين‌ كار به‌ كاهناني‌ كه‌ از قبيله‌ لاوي‌ و از نسل‌ صادوق‌ هستند ومي‌توانند براي‌ خدمت‌ بحضور من‌ بيايند،يك‌ گوساله‌ براي‌ قرباني‌ گناه‌ بده‌. 20 سپس‌، خودت‌ مقداري‌ از خونش‌ را بردار و بر چهار شاخ‌ قربانگاه‌ و بر چهار گوشه‌ سكوي‌ مياني‌ و لبه‌ آن‌ بپاش‌. با اين‌ عمل‌، قربانگاه‌ را طاهر ساخته‌، آن‌ را تبرك‌ مي‌نمايي‌. 21 بعد گوساله‌اي‌ را كه‌ براي‌ قرباني‌ گناه‌ تقديم‌ شده‌ بگير و آن‌ را در جاي‌ تعيين‌ شده‌، بيرون‌ ازخانه‌ خدا بسوزان‌.
22 «روز دوم‌ يك‌ بز نر بي‌عيب‌ براي‌ قرباني‌ گناه‌ تقديم‌ كن‌ تا قربانگاه‌ با خون‌ آن‌ طاهر شود همانگونه‌ كه‌ باخون‌ گوساله‌ طاهر شده‌ بود. 23 وقتي‌ اين‌ مراسم‌ تطهير را انجام‌ دادي‌، يك‌ گوساله‌ و يك‌ قوچ‌ بي‌عيب‌ از ميان‌ گله‌ بگير و آنها را قرباني‌ كن‌. 24 آنها را بحضور من‌ بياور تا كاهنان‌ روي‌ آنها نمك‌ پاشيده‌، آنها را بعنوان‌ قرباني‌ سوختني‌ تقديم‌ كنند.
25 «تا هفت‌ روز، هر روز يك‌ بز نر، يك‌ گوساله‌ و يك‌ قوچ‌ از ميان‌ گله‌ گرفته‌، آنها را بعنوان‌ قرباني‌ گناه‌ تقديم‌ كن‌. همه‌ آنها بايد بي‌عيب‌ باشند. 26 اين‌ كار را به‌ منظور تبرك‌ قربانگاه‌ تا هفت‌ روز انجام‌ بده‌ تا به‌ اين‌ طريق‌ قربانگاه‌ طاهر و آماده‌ شود. 27 بعد از اين‌ هفت‌ روز، كاهنان‌ بايد قرباني‌هاي‌ سوختني‌ و قرباني‌هاي‌ سلامتي‌ را كه‌ مردم‌ مي‌آورند، روي‌ قربانگاه‌ تقديم‌ كنند. آنگاه‌ من‌ از شما خشنود خواهم‌ شد. اين‌ را من‌ كه‌ خداوند هستم‌ مي‌گويم‌.»

راهنما

باب‌هاي‌ 40 الي‌ 48 . هيكل‌ بازسازي‌ شده‌
در ماه‌ فروردين‌ (آوريل‌) سال‌ 752 ق‌.م‌. به‌ هنگام‌ ايام‌ عيد فصح‌، و 14 سال‌ پس‌ از ويراني‌ اورشليم‌، دومين‌ رؤياي‌ حزقيال‌ در رابطه‌ با سفر به‌ اورشليم‌ صورت‌ مي‌گيرد. نخستين‌ رؤياي‌ او در سفر به‌ اورشليم‌ (8 : 1 و 3)، 19 سال‌ پيش‌ اتفاق‌ افتاده‌ بود كه‌ پيام‌ آن‌ در برگيرندة‌ محكوميت‌ و هلاكت‌ شهر بود. اين‌ رؤيا بطور خاصي‌ به‌ بناي‌ مجدد هيكل‌ اختصاص‌ دارد، كه‌ با جزئيات‌ كاملي‌ توأم‌ مي‌باشد.
اين‌ رؤيا پس‌ از دوران‌ بازگشت‌ از بابل‌ (اسارت‌) تحقق‌ يافت‌. كاملاً آشكار است‌ كه‌ اين‌ رؤيا به‌ مقطع‌ تاريخي‌ عهدجديد و دورة‌ بازگشت‌ ثانوي‌ عيسي‌ مسيح‌ اختصاص‌ دارد.
برخي‌ از مفسرين‌، اين‌ رؤيا را بصورت‌ لغوي‌ تفسير مي‌كنند، به‌ اين‌ معني‌ كه‌ دوازده‌ سبط‌ اسرائيل‌ بار ديگر در اسرائيل‌ ساكن‌ خواهند شد و مطابق‌ آنچه‌ در اين‌ قسمت‌ پيشگويي‌ شده‌ است‌، در اين‌ سرزمين‌ منتشر خواهند شد و هيكل‌ مقدس‌ نيز مطابق‌ جزئيات‌ مذكور در اين‌ رؤيا بازسازي‌ شده‌ و در آن‌ قرباني‌هايي‌ خواهند گذراند. اين‌ گروه‌ از مفسرين‌ اين‌ هيكل‌ را «هيكل‌ سلطنت‌ هزارسالة‌ مسيح‌» مي‌نامند.
برخي‌ ديگر از مفسرين‌، اين‌ رؤيا را بصورت‌ سمبوليك‌ تفسير مي‌كنند، بطوري‌ كه‌ آن‌ را هيكلي‌ روحاني‌ فرض‌ مي‌كنند كه‌ به‌ دورة‌ حيات‌ مسيحيان‌ اختصاص‌ دارد. قومي‌ كه‌ زنده‌، احيا شده‌ و پرجلال‌ مي‌باشد.
اگرچه‌ هيكل‌ رؤياي‌ حزقيال‌ از نظر فضاها و تالارها، ترتيب‌ قرار گرفتن‌ اجزاء و چگونگي‌ ظواهر آن‌ با هيكل‌ سليمان‌ تفاوت‌هاي‌ زيادي‌ دارد، اما از همان‌ طرح‌ كلي‌ پيروي‌ مي‌كند.
خدا «تا به‌ ابد در اين‌ هيكل‌ ساكن‌ خواهد بود» (43 : 7). بعيد بنظر مي‌رسد كه‌ بياني‌ اينچنين‌ حاكي‌ از هيكلي‌ مادي‌ و فيزيكي‌ باشد. و قاعدتاً بايد به‌ اموري‌ سمبوليك‌ اشاره‌ داشته‌ باشد، چرا كه‌ عيسي‌ مسيح‌ در انجيل‌ يوحنا 4 : 21 - 24، عبادت‌ در هيكل‌ را منسوخ‌ مي‌داند و علاوه‌ بر اين‌ در آسمان‌ نيز هيكلي‌ وجود نخواهد داشت‌ (مكاشفه‌ 21 : 22).
در آيات‌ 45 : 9 - 46 : 24 به‌ هدايا و قرباني‌هايي‌ اشاره‌ شده‌ است‌. عجيب‌ بنظر مي‌رسد كه‌ چرا در حكومت‌ «رئيس‌»، قرباني‌هايي‌ وجود خواهند داشت‌. در رساله‌ به‌ عبرانيان‌ صريحاً تأكيد شده‌ است‌ كه‌ اين‌ امور (قرباني‌ها) در اثر مرگ‌ عيسي‌ مسيح‌ كه‌ «يكي‌ براي‌ همه‌» بود، پايان‌ يافته‌ و باطل‌ شده‌اند. مفسريني‌ كه‌ بر وجود هيكل‌ به‌ معني‌ لغوي‌ آن‌ در «سلطنت‌ هزار سالة‌ مسيح‌» عقيده‌ دارند، اظهار مي‌كنند كه‌ اين‌ قرباني‌ حيوانات‌، توسط‌ قوم‌ يهود كه‌ هنوز به‌ مسيح‌ ايمان‌ نياورده‌اند، تقديم‌ مي‌شود، و يا اينكه‌ اين‌ قرباني‌ها به‌ يادگاري‌ مرگ‌ مسيح‌ بجا آورده‌ مي‌شوند.
در آيات‌ 47 : 1 - 12 به‌ نهري‌ جاري‌ و حيات‌ بخش‌ اشاره‌ شده‌ است‌. اين‌ بخش‌ يكي‌ از مهمترين‌ و با شكوهترين‌ پيغام‌هاي‌ حزقيال‌ بشمار مي‌رود. يوئيل‌ و زكرياي‌ نبي‌ نيز از چنين‌ نهري‌ سخن‌ بميان‌ آورده‌اند (يوئيل‌ 3 : 18 ؛ زكريا 14 : 8). از قرار معلوم‌ اين‌ رؤيا تصويري‌ است‌ از آنچه‌ در آسمان‌ وجود دارد: «نهري‌ از آب‌ حيات‌» (مكاشفه‌ 22 : 1 - 2). منظور از اين‌ آبها خواه‌ در معني‌ لغوي‌ آن‌ و يا اگر مفهوم‌ روحاني‌ ديگري‌ نيز داشته‌ باشد، در هر حال‌ بدون‌ هيچگونه‌ كوششي‌ در اثبات‌ اين‌ مطلب‌، گوياي‌ تصوير زيبايي‌ است‌ از انتشار رحمت‌هاي‌ عيسي‌ مسيح‌ كه‌ از اورشليم‌ جاري‌ شده‌ و بصورت‌ نهري‌ عظيم‌ و عميق‌ از اين‌ دنياي‌ پهناور گذشته‌ و آن‌ را سيراب‌ كرده‌، بطوري‌ كه‌ اقوام‌ جهان‌ را حيات‌ بخشيده‌ و پس‌ از اين‌ گذر، نهايتاً به‌ آسمان‌ و ابديت‌ سرازير مي‌گردد.
دروازة‌ شرقي‌ هيكل‌ بسته‌ خواهد ماند و فقط‌ براي‌ ورود «رئيس‌» و خداوند باز خواهد بود (44 : 1 - 3).
حدود مقدس‌ براي‌ شهر و هيكل‌ و كاهنان‌ و لاويان‌ اسرائيل‌ و همچنين‌ مِلك‌هاي‌ «رئيس‌» از اين‌ طرف‌ و آن‌ طرف‌ مشخص‌ مي‌شوند بطوري‌ كه‌ اين‌ حدود تقريباً در مركز سرزمين‌ قرار مي‌گرفت‌ (45 : 1 - 8).
همچنين‌ سرحدّات‌ و مرزهاي‌ سرزمين‌ و محل‌ استقرار هر يك‌ از اسباط‌ اسرائيل‌ تعيين‌ مي‌گردند (47 : 13 - 48 : 29). سرزمين‌ مورد نظر به‌ بزرگي‌ و وسعت‌ قلمرو داود نبود. موقعيت‌ سرزمين‌ چنين‌ بود كه‌ تقريباً در جنوب‌ نيمي‌ از بخش‌ شرقي‌ سواحل‌ مديترانه‌ قرار داشت‌، بطوريكه‌ فاصلة‌ شمال‌ و جنوب‌ آن‌ در حدود 650 كيلومتر و فاصلة‌ شرق‌ از غرب‌ آن‌ در حدود 150 بود. اسباط‌ در محل‌ اصلي‌ خود مستقر نبودند، اما در اينجا به‌ چگونگي‌ قرار گرفتن‌ هر يك‌ اشاره‌ كرده‌ايم‌.
در باب‌ 48 آيات‌ 30 الي‌ 35 به‌ مختصات‌ شهر اشاره‌ شده‌ است‌. شهر به‌ صورت‌ مربع‌ و محيط‌ آن‌ 12 كيلومتر بود. تا اندازه‌اي‌ با آنچه‌ در عهدجديد وجود داشت‌، مشابه‌ بود (مكاشفه‌ باب‌ 21). در آية‌ 35 از آن‌ بعنوان‌ خانة‌ خدا ياد شده‌ است‌.

دان‌
اشير
نفتالي‌
منسي‌
افرايم‌
رؤبين‌
يهودا

هيكل‌
ملك‌ رئيس‌ ملك‌ رئيس‌
شهر

بنيامين‌
شمعون‌
يساكار
زبولون‌
جاد
  • مطالعه 1372 مرتبه
  • آخرین تغییرات در %ب ظ, %14 %566 %1394 %12:%بهمن