ترجمه قدیمی گویا
|
ترجمه قديمي(كتاب امثال سليمان)
چنانكه برف در تابستان و باران در حصاد، همچنين حرمت براي احمق شايسته نيست.
2 لعنت، بيسبب نميآيد، چنانكه گنجشك در طيران و پرستوك در پريدن.
3 شلاّق به جهت اسب و لگام براي الاغ، و چوب از براي پشت احمقان است.
4 احمق را موافق حماقتش جواب مده، مبادا تو نيز مانند او بشوي.
5 احمق را موافق حماقتش جواب بده، مبادا خويشتن را حكيم بشمارد.
6 هر كه پيغامي به دست احمق بفرستد، پايهاي خود را ميبُرد و ضرر خود را مينوشد.
7 ساقهاي شخصِ لنگ بيتمكين است، و مثلي كه از دهان احمق برآيد همچنان است.
8 هر كه احمق را حرمت كند، مثل كيسه جواهر در توده سنگها است.
9 مَثَلي كه از دهان احمق برآيد، مثل خاري است كه در دست شخص مست رفته باشد.
10 تيرانداز همه را مجروح ميكند، همچنان است هر كه احمق را به مزد گيرد و خطاكاران را اجير نمايد.
11 چنانكه سگ به قي خود برميگردد، همچنان احمق حماقت خود را تكرار ميكند.
12 آيا شخصي را ميبيني كه در نظر خود حكيم است؟ اميد داشتن بر احمق از اميد بر او بيشتر است.
13 كاهل ميگويد كه شير در راه است، و اسد در ميان كوچهها است.
14 چنانكه در بر پاشنهاش ميگردد، همچنان كاهل بر بستر خويش.
15 كاهل دست خود را در قاب فرو ميبرد و از برآوردن آن به دهانش خسته ميشود.
16 كاهل در نظر خود حكيمتر است از هفت مرد كه جواب عاقلانه ميدهند.
17 كسي كه برود و در نزاعي كه به او تعلّق ندارد متعرّض شود، مثل كسي است كه گوشهاي سگ را بگيرد.
18 آدم ديوانهاي كه مشعلها و تيرها و موت را مياندازد،
19 مثل كسي است كه همسايه خود را فريب دهد، و ميگويد آيا شوخي نميكردم؟
20 از نبودن هيزم آتش خاموش ميشود، و از نبودن نمّام منازعه ساكت ميگردد.
21 زغال براي اخگرها و هيزم براي آتش است، و مرد فتنهانگيز به جهت برانگيختن نزاع.
22 سخنان نمّام مثل خوراك لذيذ است، كه به عمقهاي دل فرو ميرود.
23 لبهاي پرمحبت با دل شرير، مثل نقرهاي پردُرد است كه بر ظرف سفالين اندوده شود.
24 هر كه بغض دارد با لبهاي خود نيرنگ مينمايد، و در دل خود فريب را ذخيره ميكند.
25 هنگامي كه سخن نيكو گويد، او را باور مكن زيرا كه در قلبش هفت چيز مكروه است.
26 هر چند بغض او به حيله مخفي شود، اما خباثت او در ميان جماعت ظاهر خواهد گشت.
27 هر كه حفرهاي بكند در آن خواهد افتاد، و هر كه سنگي بغلطاند بر او خواهد برگشت.
28 زبان دروغگو از مجروحشدگان خود نفرتدارد، و دهان چاپلوس هلاكت را ايجاد ميكند.
ترجمه تفسيري
همانطوركه باريدن برف در تابستان يا باران در فصل درو خلاف قانون طبيعت است، همچنان است احترام گذاشتن به اشخاص نادان.
2 نفرين، بر كسي كه مستحق آن نيست اثري ندارد و مانند گنجشك يا پرستويي است كه اينسو و آنسو پرواز ميكند و در جايي نمينشيند.
3 شلاق براي اسب است و افسار براي الاغ، و چوب تنبيه براي آدم احمق.
4 كسي كه به سؤال احمقانه جواب دهد مثل سؤال كننده آن، احمق است. 5 بايد به سؤال احمقانه جواب احمقانه داد تا كسي كه سؤال كرده خيال نكند عاقل است.
6 كسي كه توسط آدم احمقي پيغام ميفرستد مثل شخصي است كه پاي خود را قطع ميكند و يا زهر مينوشد.
7 مثلي كه از دهان شخص نادان بيرون ميآيد، مانند پاي لنگ، سست است.
8 احترام گذاشتن به آدم احمق، مانند بستن سنگ به فلاخن، كار احمقانهاي است.
9 مثلي كه از دهان آدم احمق بيرون ميآيد همچون خاري كه به دست آدم مست فرو ميرود و او حس نميكند، بياثر است.
10 كسي كه آدم احمقي را استخدام ميكند مانند تيراندازي است كه هر رهگذري را مجروح ميسازد.
11 آدم احمقي كه حماقت خود را تكرار ميكند مانند سگي است كه آنچه را كه استفراغ كرده ميخورد.
12 كسي كه در نظر خود عاقل است از يك احمق هم نادانتر است.
13 آدم تنبل پايش را از خانه بيرون نميگذارد و ميگويد: «شيـرهاي درندهاي در كوچههـا هستنـد!» 14 او مانند دري كه بر پاشنهاش ميچرخد، در رختخوابش ميغلتد و از آن جدا نميشود. 15 دستش را بطرف بشقاب دراز ميكند ولي از فرط تنبلي لقمه را به دهانش نميگذارد. 16 با اين حال او خود را داناتر از هفت مرد عاقل ميداند.
17 كسي كه در نزاعي دخالت ميكند كه به او مربوط نيست مانند شخصي است كه گوشهاي سگي را ميكشد.
18و19 شخصي كه همسايه خود را فريب بدهد و بعد بگويد كه شوخي كرده است، مثل ديوانهاي است كه به هر طرف آتش و تيرهاي مرگبار پرت ميكند.
20 هيزم كه نباشد آتش خاموش ميشود، سخنچين كه نباشد نزاع فرو مينشيند.
21 همانطور كه زغال و هيزم آتش را مشتعل ميكند، مرد ستيزهجو هم جنگ و نزاع بر پا مينمايد.
22 حرفهاي آدم سخنچين مانند لقمههاي لذيذياست كه با لذت بلعيده ميشود.
23 سخنان زيبا و فريبنده، شرارت دل را پنهان ميسازد، درست مانند لعابي كه ظرف گلي را ميپوشاند.
24 شخص كينهتوز با حرفهايش كينه دلش را مخفي ميكند؛ 25 اما تو گول حرفهاي فريبنده او را نخور، زيرا دلش پر از نفرت است. 26 اگر چه نفرتش را با حيله پنهان ميكند، اما سرانجام پليدي او بر همگان آشكار خواهد شد.
27 هر كه براي ديگران چاه بكند، خود در آن خواهد افتاد. هر كه سنگي بطرف ديگران بغلتاند، آن سنگ بر ميگردد و بر روي خود او ميافتد.
28 زبان دروغگو از مجروح شدگان خود نفرت دارد و دهان چاپلوس خرابي بار ميآورد.
راهنما
باب26 . آيا شخصيرا ميبينيكهدر نظر خود حكيماست؟ اميد داشتنبر احمق، از اميد بر او بيشتر است. زباندروغگو از مجروحشدگانخود نفرتدارد.