ترجمه قدیمی گویا
|
ترجمه قديمي(كتاب امثال سليمان)
كلمات آكور
كلمات و پيغام آكور بنياقَه. وحي آن مرد به ايتيئيل يعني به ايتيئيل و اُكال.
2 يقيناً من از هر آدمي وحشيتر هستم، و فهم انسان را ندارم.
3 من حكمت را نياموختهام و معرفت قدّوس را ندانستهام.
4 كيست كه به آسمان صعود نمود و از آنجا نزول كرد؟ كيست كه باد را در مشت خود جمع نمود؟ و كيست كه آب را در جامه بند نمود؟ كيست كه تماميِ اقصاي زمين را استوار ساخت؟ نام او چيست و پسر او چه اسم دارد؟ بگو اگر اطّلاع داري.
5 تمامي كلمات خدا مُصَفّي' است. او به جهت متوكّلان خود سپر است.
6 به سخنان او چيزي ميفزا، مبادا تو را توبيخ نمايد و تكذيب شوي.
7 دو چيز از تو درخواست نمودم، آنها را قبل از آنكه بميرم از من بازمدار:
8 بطالت و دروغ را از من دور كن، مرا نه فقر ده و نه دولت. به خوراكي كه نصيب من باشد مرا بپرور،
9 مبادا سير شده، تو را انكار نمايم و بگويم كه خداوند كيست. و مبادا فقير شده، دزدي نمايم، و اسم خداي خود را به باطل برم.
10 بنده را نزد آقايش متّهم مساز، مبادا تو را لعنت كند و مجرم شوي.
11 گروهي ميباشند كه پدر خود را لعنت مينمايند، و مادر خويش را بركت نميدهند.
12 گروهي ميباشند كه در نظر خود پاكاند، اما از نجاست خود غسل نيافتهاند.
13 گروهي ميباشند كه چشمانشان چه قدر بلند است، و مژگانشان چه قدر برافراشته.
14 گروهي ميباشند كه دندانهايشان شمشيرها است، و دندانهاي آسياي ايشان كاردها تا فقيران را از روي زمين و مسكينان را از ميان مردمان بخورند.
15 زالو را دو دختر است كه بده بده ميگويند. سه چيز است كه سير نميشود، بلكه چهار چيز كه نميگويد كه كافي است:
16 هاويه و رحم نازاد، و زميني كه از آب سير نميشود، و آتش كه نميگويد كه كافي است.
17 چشمي كه پدر را استهزا ميكند و اطاعت مادر را خوار ميشمارد، غرابهاي وادي آن را خواهند كند و بچههاي عقاب آن را خواهند خورد.
18 سه چيز است كه براي من زياده عجيب است، بلكه چهار چيز كه آنها را نتوانم فهميد:
19 طريق عقاب در هوا و طريق مار بر صخره، و راه كشتـي در ميـان دريـا و راه مرد با دختر باكره.
20 همچنان است طريق زن زانيه؛ ميخورد و دهان خـود را پاك ميكنـد و ميگويـد گنـاه نكردم.
21 به سبب سه چيز زمين متزلزل ميشود، و به سبب چهار كه آنها را تحمّل نتواند كرد:
22 به سبب غلامي كه سلطنت ميكند، و احمقي كه از غذا سير شده باشد،
23 به سبب زن مكروهه چون منكوحه شود، و كنيز وقتي كه وارث خاتون خود گردد.
24 چهار چيز است كه در زمين بسيار كوچك است، ليكن بسيار حكيم ميباشد:
25 مورچهها طايفه بيقوّتند، ليكن خوراك خود را در تابستان ذخيره ميكنند؛
26 ونكها طايفه ناتوانند، اما خانههاي خود را در صخره ميگذارند.
27 ملخها را پادشاهي نيست، اما جميع آنها دسته دسته بيرون ميروند.
28 چلپاسهها به دستهاي خود ميگيرند و در قصرهاي پادشاهان ميباشند.
29 سه چيز است كه خوشخرام است، بلكه چهار چيز كه خوشقدم ميباشد:
30 شير كه در ميان حيوانات تواناتر است، و از هيچكدام روگردان نيست؛
31 تازي و بز نر، و پادشاه كه با او مقاومت نتوان كرد.
32 اگر از روي حماقت خويشتن را برافراشتهاي و اگر بد انديشيدهاي، پس دست بر دهان خود بگذار؛
33 زيرا چنانكه از فشردن شير، پنير بيرون ميآيـد، و از فشـردن بينـي، خـون بيـرون ميآيد، همچنان از فشردن غضب نزاع بيرون ميآيد.
ترجمه تفسيري
سخنان آگور
اينها سخنان گزيده آگور، پسر ياقه است خطاب به ايتيئيل و اوكال:
2 من نادانترين و بيفهمترين آدميان هستم. 3 حكمتي در من نيست و شناختي از خدا ندارم. 4 آن كيست كه آسمان و زمين را زير پا ميگذارد؟ آن كيست كه باد را در دست خود نگه ميدارد و آبها را در رداي خود ميپيچد؟ آن كيست كه حدود زمين را برقرار كرده است؟ نامش چيست و پسرش چه نام
دارد؟ اگر ميداني بگو!
5 سخنان خدا تمام پاك و مبراست. او مانند يك سپر از تمام كساني كه به او پناه ميبرند محافظت ميكند. 6 به سخنان او چيزي اضافه نكن، مبادا تو را توبيخ نمايد و تو دروغگو قلمداد شوي.
7 اي خدا، قبل از آنكه بميرم دو چيز ازتو ميطلبم: 8 مرا از دروغ گفتن حفظ كن و مرا نه تهيدست بگردان و نه ثروتمند، بلكه روزي مرا به مـن بـده؛ 9 چون اگر ثروتمند شوم ممكن است تو را انكار كنم و بگويم: «خداوند كيست؟» و اگر تهيدست گردم امكان دارد دزدي كنم و نام تو را بيحرمت نمايم.
10 هرگز از كسي نزد كارفرمايش بدگويي نكن، مبادا به نفرين او گرفتار شوي.
11 هستند كساني كه پدر و مادر خود را نفرين ميكنند. 12 هستند كساني كه خود را پاك ميدانند در حالي كه به گناه آلودهاند. 13 هستند كساني كه از نگاهشان كبر و غرور ميبارد، 14 هستند كساني كه دندانهاي خود را تيز ميكنند تا بجان مردم فقير بيفتند و آنها را ببلعند.
15 در دنيا چهار چيز مثل زالوست كه هر چه ميخورد سير نميشود: 16 دنياي مردگان،
رحم نازا،
زمين بيآب،
آتش مشتعل.
17 كسي كه پدر خود را مسخره كند و مادرش را تحقير نمايد، كلاغها چشمانش را از كاسه در ميآورند و لاشخورها بدنش را ميخورند.
18 چهار چيز براي من بسيار عجيبند و من آنها را نميفهمم:
19 پرواز عقاب در آسمان،
خزيدن مار روي صخره،
عبور كشتي از دريا،
و به وجود آمدن عشق بين زن و مرد.
20 زن بدكاره زنا ميكند و با بيشرمي ميگويد: «گناهي نكردهام!»
21 چهار چيز است كه زمين تاب تحملش را ندارد و از شنيدنش ميلرزد:
22 بردهاي كه پادشاه شود،
احمقي كه سير و توانگر گردد،
23 زن بداخلاقي كه شوهر كرده باشد،
و كنيزي كه جاي بانوي خود را بگيرد.
24 در زمين چهار موجود كوچك و دانا وجود دارند:
25 مورچهها كه ضعيف هستند ولي براي زمستان خوراك ذخيره ميكنند،
26 گوركنها كه ناتوانند اما در ميان صخرهها براي خود لانه ميسازند،
27 ملخها كه رهبري ندارند ولي در دستههاي منظم حركت ميكنند،
28 و مارمولكها كه ميتوان آنها را در دست گرفـت، امـا حتـي به كاخ پادشاهـان نيــز راه مييابنـد.
29 چهار موجود هستند كه راه رفتنشان با وقار است:
30 شير كه سلطان حيوانات است و از هيچ چيز نميترسد،
31 طاووس،
بز نر،
و پادشاهي كه سپاهيانش همراه او هستند.
32 اگر از روي حماقت مغرور شدهاي و اگر نقشههاي پليد در سر پرورانـدهاي، به خود بيـا و از اين كارت دست بكـش. 33 از زدن شيـر، كـره به دسـت ميآيــد؛ از ضربـه زدن به دمـاغ خـون جـاري ميشود؛ و از برانگيختن خشم، نزاع درميگيرد.
راهنما
باب30 . از هويت«آكور بنياقه» اطلاعدقيقيدر دستنيست. احتمالاً او يكياز دوستانسليمانبود. سليمانامثالاو را آنچنانخوبو ارزشمند يافتكهتصميمگرفتآنها را در كتابخود درجنمايد.