ترجمه قدیمی گویا
|
ترجمه قدیمی(کتاب ایوب)
«از اين نيز دل من ميلرزد و از جاي خود متحّرك ميگردد. 2 گوش داده، صداي آواز او را بشنويد، و زمزمهاي را كه از دهان وي صادر ميشود، 3 آن را در زير تمامي آسمانها ميفرستد، و برق خويش را تا كرانهاي زمين. 4 بعد از آن صداي غرّش ميكند و به آواز جلال خويش رعد ميدهد، و چون آوازش شنيده شد آنها را تأخير نمينمايد. 5 خدا از آواز خود رعدهاي عجيب ميدهد. اعمال عظيمي كه ما آنها را ادراك نميكنيم به عمل ميآورد. 6 زيرا برف را ميگويد: بر زمين بيفت. و همچنين بارش باران را و بارش بارانهاي زورآور خويش را. 7 دست هر انسان را مختوم ميسازد تا جميع مردمان اعمال او را بدانند. 8 آنگاه وحوش به مأواي خود ميروند و در بيشههاي خويش آرام ميگيرند. 9 از برجهاي جنوب گردباد ميآيد و از برجهاي شمال برودت. 10 از نفخه خدا يخ بسته ميشود و سطح آبها منجمد ميگردد. 11 ابرها را نيز به رطوبت سنگين ميسازد و سحاب، برقخود را پراكنده ميكند. 12 و آنها به دلالت او به هر سو منقلب ميشوند تا هرآنچه به آنها امر فرمايد بر روي تمامي ربع مسكون به عمل آورند. 13 خواه آنها را براي تأديب بفرستد يا به جهت زمين خود يا براي رحمت.
14 «اي ايّوب اين را استماع نما. بايست و در اعمال عجيب خدا تأمّل كن. 15 آيا مطّلع هستي وقتيكه خدا عزم خود را به آنها قرار ميدهد و برق، ابرهاي خود را درخشان ميسازد؟ 16 آيا تو از موازنه ابرها مطّلع هستي ؟ يا از اعمال عجيبه او كه در عِلم، كامل است؟ 17 كه چگونه رختهاي تو گرم ميشود هنگامي كه زمين از باد جنوبي ساكن ميگردد؟ 18 آيا مثل او ميتواني فلك را بگستراني كه مانند آينه ريختهشده مستحكم است؟ 19 ما را تعليم بده كه با وي چه توانيم گفت، زيرا به سبب تاريكي سخن نيكو نتوانيم آورد. 20 يا چون سخن گويم به او خبر داده ميشود يا انسان سخن گويد تا هلاك گردد. 21 و حال آفتاب را نميتوان ديد، هرچند در سپهر درخشان باشد تا باد وزيده، آن را پاك كند. 22 درخشندگي طلايي از شمال ميآيد و نزد خدا جلال مهيب است. 23 قادر مطلق را ادراك نميتوانيم كرد؛ او در قوّت و راستي عظيم است و در عدالت كبير كه بيانصافي نخواهد كرد. 24 لهذا مردمان از او ميترسند، امّا او بر جميع دانادلان نمينگرد.»
ترجمه تفسیری
دل من ميلرزد؛ 2 گوش دهيد و غرش صداي خدا را بشنويد. 3 او برق خود را به سراسر آسمان ميفرستد. 4 سپس غرش صداي او شنيده ميشود، غرش مهيب رعد به گوش ميرسد و باز برق، آسمان را روشن ميكند. 5 صداي او در رعد باشكوه است. ما نميتوانيم عظمت قدرت او را درك كنيم. 6 وقتي او برف و باران شديد بر زمين ميفرستد،7 مردم از كار كردن باز ميمانند و متوجه قدرت او ميشوند، 8 حيوانات وحشي به پناهگاه خود ميشتابند و در لانههاي خويش پنهان ميمانند.
9 از جنوب طوفان ميآيد و از شمال سرما. 10 خدا بر آبها ميدمد، بطوري كه حتي وسيعترين درياها نيز يخ ميبندد. 11 او ابرها را از رطوبت، سنگين ميكند و برق خود را بوسيله آنها پراكنده ميسازد. 12 آنها به دستور او به حركت در ميآيند و احكام او را در سراسر زمين به جا ميآورند. 13 او ابرها را براي مجازات مردم و يا براي سيراب كردن زمين و نشان دادن رحمتش به ايشان، ميفرستد.
14 اي ايوب، گوش بده و درباره اعمال شگفتآور خدا تأمل و تفكر كن. 15 آيا تو ميداني كه خدا چگونه تمام طبيعت را اداره نموده، برق را از ابرها ساطع ميكند؟ 16 آيا تو ميداني چگونه ابرها در هوا معلق ميمانند؟ آيا تو عظمت اين كار خدا را ميتواني درك كني؟ 17 آيا وقتي زمين زير وزش باد گرم جنوب قرار دارد و لباسهايت از گرما به تنت چسبيده است، 18 تو ميتواني به خدا كمك كني تا وضع آسمان را كه مانند فلز سخت است تغيير دهد؟
19 آيا تو ميتواني به ما بگويي چگونه بايد با خدا مواجه شد؟ ما با اين فكر تاريكمان نميدانيم چگونه با او سخن گوييم. 20 من با چه جرأتي با خدا صحبت كنم؟ چرا خود را به كشتن دهم؟ 21 همانطور كه در يك روز آفتابيِ بيابر، نميتوانيم به تابش خورشيد نگاه كنيم، 22 همچنان نيز نميتوانيم به جلال پر شكوه خدا كه از آسمان با درخشندگي خيره كنندهاي بر ما نمايان ميشود خيره شويم. 23 ما نميتوانيم به قدرت خداي قادر مطلق پي ببريم. او نسبت به ما عادل و رحيم است و بر كسي ظلم نميكند، 24 و تحتتأثير داناترين مردم جهان نيز قرار نميگيرد، از اين جهت ترس و احترام او در دل همه مردم جا دارد.
راهنما
مضمون بابهاي 32 الي 37 به مباحثات اليهو اختصاص دارد. ايوب سه دوست خود را ساكت و مجاب كرده بود. اليهو از آنها بدين سبب كه در پاسخ دادن و محكوم كردن ايوب تسليم شدهاند عصباني بود؛ و از سوي ديگر از اينكه ايوب خود را صالح ميشمرد و خود را بيش از خدا عادل ميدانست نيز به خشم آمده بود. و اكنون نوبت اليهو بود كه آنها را مخاطب قرار دهد. آيا او خودبين و از خود راضي بود؟ اي ساكنان زمين خاموش باشيد، چرا كه اليهو سخن ميگويد!
بخش عمدة صحبتهاي او به اين اختصاص دارد كه به آنها بگويد قصد دارد چه چيزهاي مهمي را بيان كند. اما او نيز همچون ديگر دوستان ايوب، مهمترين كاري كه كرد اين بود كه طوري صحبت كرد كه بيش از آنچه منظور او روشن و آشكار شود، آن را مبهمتر كرد. بنظر ميرسد كه محور اصلي بحث او شامل اين نكته بوده كه بلاياي صادره از جانب خداوند به منظور اصلاح و تأديب ميباشند و نه تنبيه و مجازات.