1- مفهوم اینکه در هر کجا هستی ایرانی زندگی کن این است که به هویت ایرانی بودنت افتخار کن و سعی نکن حتما در قالب و نقش و شکل فرهنگ دیگران در بیایی و"از خود گریزی" کنی تا هویت و ارزش جامعه پسند داشته باشی. بعضی وقتها من شاهد چنین صحنه های دردناکی از هموطنان نازنینم در خارج از ایران هستم و با عشق و محبت تشویقشان میکنم که به ایران تنها از دید منفی نگاه نکنند بلکه در کنار نقاط ضعف و انتقاد آمیزش به نقا ط قوت و افتخار آمیزش هم نگاه کنند. و اکثرا با محبت اینرا میپذیرند و بعضی از آنها بعدا میگویند اعتماد بنفس مان زیادتر شده. در یک شب عید نوروز به یک فروشگاه جهت خرید رفتم یک خانم محترم ایرانی در آنجا بود که تا چشمش به من افتاد شروع کرد به انگلیسی صحبت کردن با فروشنده و بعد که تلفن همراهش زنگ زد مجبورشد با اکراه فراوان و بطور خیلی آهسته آهسته و بریده بریده صحبت کند و بطرف مخاطبش بفارسی گفت اینجا نمیتونم صحبت کنم بعدا بهت زنگ میزنم. موقع بیرون آمدن از فروشگاه گفتم خانم عیدتان مبارک خیلی خوشحال شدم که در چنین شبی یک هموطن ایرانی دیدم امیدوارم سال پر برکتی داشته باشید. با ناراحتی گفت ببخشید آقا از کجا شناختید من ایرانی هستم از اینکه فارسی صحبت کردم؟ گفتم نه خانم از انگلیسی صحبت کردنتان با لهجه شیرین اصفهانی فهمیدم. بهرحال صحبت خوبی در مورد ایرانی بودن با هم داشتیم.
2 - ایرانی بودن در خودش هویت فرهنگی ارزشمندی دارد که ما باید به آن افتخار کنیم وآنها را زنده نگاه داریم و به فرزندانمان منتقل کنیم. البته سخت است و کار میبرد ولی غیر ممکن نیست. خیلی از ایرانیها قادر بوده اند فرهنگ ایرانی بودنشان را زنده نگاه دارند. بعبارتی مسیحی بودن به معنی غربی شدن و ارزشهای ایرانی بودن را محکوم کردن نیست. مسیح هویت ملی ما را نمیخواهد عوض کند بلکه هویت گناه آلود انسان را عوض میکند او فرهنگ بومی و قومی سالم هیچ کشوری را زیر سوال نمیبرد بلکه گناهانیکه که در شکل و قالب فرهنگی بر زندگی ما سایه انداخته است را بر میدارد. در مسیح ارمنی میتواند ارمنی باقی بماند آشوری میتواند آشوری و فارس میتواند فارس امریکایی میتواند امریکایی عرب میتواند عرب باقی بماند و به زبان و فرهنگ و اصالت ملی اش خدا را بپرستد. مسیح قیمت آزادی همه نژادها را یکسان پرداخت کرده. در مسیح همه با همان نژادی که داریم پذیرفته شده ایم. هیچ ملیتی صرف اینکه قبل از ما ایرانیها به مسیح ایمان آورده اند زودتر به جشن نکاح بره داخل نخواهند شد( هرچند که به لحاظ تاریخی قدمت مسیحی بودن ایرانیان دست کمی از اروپائیان ندارد) لازم به تذکر است که جشن نکاح بره خدا در ساعت مخصوصی که همه دعوت شدگان حاضر شده باشند شروع میشود وهیچکس زودتر یا دیرتر نخواهد رسید. بنابراین توصیه من این است که ما ایرانیان فارسی نژاد سعی نکنیم مقلد هویت ملت و یا نژاد دیگری باشیم تا مسیحی بهتری دیده شویم. سرنشینان یک هواپیما دارای هر نژاد و زبان و ملیتی که باشند همگی به یک اندازه اوج میگیرند به یک اندازه سرعت دارند و بطور همزمان در یک مقصد مشخص به زمین خواهند نشست. و چقدر بیشتر وقتی همگی ما در یک مسیح قرار گرفته ایم ویک روح القدوس مارا جلو میبرد .
3- اکثر ایرانیان خارج از کشور دارای روحیه بسیار بالای ایران دوستی و عشق خدمت به هموطنان نیازمندشان میباشند از جمله پشتیبانی مالی از آسایشگاههای کهریزک و سازمان نابینایان کشور و سازمان کمک رسانی به خانواده های بی سرپناه و سازمان حمایت از کودکان بی سرپرست. بنابراین جمله "برای ایرانی مردن باید ایرانی زیست" از یک نظر جمله تشویقی برای این دسته از افراد است که نوع دوستی و مهمان نوازی و کمک به همنوع که شاخص فرهنگ کهن ایران زمین است را عملا زندگی میکنند و از طرفی دیگر در مورد عده محدود و خاصی از هموطنان عزیز است که در خارج از ایران زندگی میکنند و شاید کمتر فرصتی پیدا میکنند که به نیاز هموطنان نیازمندشان فکر کنند یا با آنها درارتباط باشند یا از اعلام ایرانی بودن در نزد دیگران طفره میروند ویا خدای ناکرده با دید تحقیر آمیزی به ایران و ایرانی نگاه میکنند واحساس خوبی ندارند که حتی با فرزندانشان فارسی صحبت کنند وجالب اینجاست که اغلب برای اجرای مراسم تدفینشان وصیت میکنند که حتما با اجرای کامل آداب و سنن ایرانی بخاک سپرده شوند و حتما روی سنگ قبر اسمشان به زبان فارسی نوشته شود که صد البته این عده بسیار کم و محدود در حال تغییر رویه میباشند .
4- سوال بسیار جالب ایشان که باعث خوشحالی من شد این بود که فرموده اند نسل دوم ایرانی در خارج چی میشه ؟
این موضوع بخش سوم کتاب جدید من است که بزودی چاپ خواهد شد. ولی بطور خلاصه باید بگویم بخشی از جواب این سوال در دست والدین آنها است که اگر حس علاقه به ایرانی بودن را در فرزندانشان نتوانند زنده نگاه دارند و نتوانند حلقه مناسبی برای اتصال و پیوند هویت گذشته ایران زمین به نسل بعدی خود باشند به یقین نسل دوم در فرهنگ کشور مهمان ذوب خواهند شد ومانند برف آب و بخار خواهند گردید. ولی جای امید اینست که طبق آمارهای موثق در 15 سال اخیر موضوع تقریبا برعکس شده و در حالیکه در داخل کشور بنا به دلایلی ناشناخته هر روزه بخشی از فرهنگ غنی ایران باستانی ما زیر سوال رفته یا مورد نکوهش و ملامت قرارمیگیرد و حتی در بعضی موارد سعی در جایگزینی فرهنگ و زبان بیگانه میشود ایرانیان خارج از وطن بنا به دلایل برخورد با سایر فرهنگها و تجربه درد غربت در شناسایی و انتقال فرهنگ اصیل ایرانی به نسل جدید از هموطنان عزیز ساکن در داخل ایران نمیگویم موفق تر یا جدی تر بلکه حداقل به همان اندازه مشغول بوده اند. هرگز فراموش نمیکنم سالیکه ایرفرانس در نقشه هایش گستاخانه خلیج همیشه فارس را بنام جعلی دیگری نامیده بود 92 % مسافرین ایرانی اش را از دست داد و آنقدر ایمیل دریافت کرد که مجبور شد تمام نقشه ها را از حالت جعلی مصلحتی اش به حالت واقعی تاریخی اش برگرداند.
5- واما سوال دیگر ایشان در مورد سرنوشت نسل دوم کلیسای ایرانی بود که عاقبت این نسل به کجا خواهد انجامید ؟
پر واضح است که هیچ شخصی نمیتواند در مورد سرنوشت نسل دوم کلیسای ایرانی ارزیابی منصفانه و قرین به واقعیت داشته باشد مگر کسانیکه در کلیسای کنونی بوسیله دعا و روزه و شفاعت و طلبیدن روی خداوند نقشی فعالانه و همراه با احساس مسئولیت داشته باشند. اگر شما یکی از این اشخاص هستید خدا با شما صحبتهایی کاملا شخصی دارد چنانکه شخصا با افرادی همانند نوح - ابراهیم - یوسف - موسی - ایلیا - و داود وقت خصوصی گذاشت و در مورد چگونگی نسل آینده مستقیما با آنها صحبت کرد و چون امروز شرایط مکانی و زمانی متفاوت است مطمئنا خدا روشهای متفاوتی دارد که من و شما باید آن را در دعا و هدایت روح القدوس دریافت کنیم. اگر شما میخواهید بدانید چی برسر نسل دوم کلیسای ایرانی در داخل یا خارج از ایران میآید حداقل باید دو شرط کتابمقدسی را رعایت کنید.
1- شرط اول اینست که به سوال خدا که از اشعیائ نبی میپرسد کیست که برای کار خدا برود؟ بگوئید لبیک خداوندا مرا بفرست. من حاضرم قیمت پرداخت کنم از من استفاده کن یا بعبارتی
جواب نسل آینده کلیسا بکجا خواهد رفت؟ در کف همت بلند و غیرت دلسوزانه و بهایی که میخواهم بپردازم و زانوهای خم شده ام من در حضور تو است.
2- شرط دوم پر شدن - هدایت شدن - قدرت گرفتن واطاعت کردن از روح القدوس است. توجه کنید عیسی مسیح گفت بسیار چیزهای دیگری دارم که بشما بگویم ( در مورد آینده ) ولی الآن طاقت تحمل آنرا ندارید اما وقتی که روح القدوس برشما آید شما را به جمیع راستی هدایت خواهد کرد. بنابراین( درکنار یکدیگر) در اورشلیم بمانید تا روح القدوس شما راقوت دهد و با شما صحبت کند و بگوید چطور شاهد باشید.
6- در خاتمه توجه شما دوستان عزیز هموطن را به گوشه بسیار کوچکی از کار خدا در مورد نسل دوم در کتابمقدس جلب میکنم. امیدوارم امیدوارانه تر به نسل دوم کلیسای ایرانی نگاه کنید.
نسل اول قوم بخاطر 430 سال اسارت و بردگی زیر دست خدایان مصر و ضرب و شتم سپاهیان فرعون در روحیه تلخ و عصیانگرانه و انتقام جویانه شکل و فرم گرفته بودند آنها آموخته بودند که تا حد ممکن متمرد و نافرمان باشند و بر سر هر قانونی جر وبحث کنند و برای اجرای هر دستور و فرمانی هزاران دلیل و بهانه بیاورند که بعد از بیرون آمدن از مصر همین روحیه را بطور غریزی در برابر مرد خدا موسی داشتند و حتی برای اجرای فرامین الهی هم با موسی جروبحث میکردند و بهانه میآوردند که به بهانه های بنی اسرائیلی معروف شد .
ولی این نسل بعنوان ابزار مهم الهی وسیله مناسب و خوبی در دست خدا بودند تا نسل دوم را در خارج از محیط اسارت و بردگی خدایان مصر متولد سازند. و نسل دوم مستقیما در مسیر تجربه کردن معجزات هر روزه خدا قرار داشتند غذا را از روی زمین فقط جمع میکردند بدون اینکه خودشان کاشته باشند آب را از صخره میخوردند بدون اینکه چاهی کنده باشند کفششان هرگز پاره نمیشد لباسهایشان هرگز کهنه نمیشد و خدا در طی 40 سال نسل دوم را از بطن نسل اول بوجود آورد و چنین نسلی را وارد سرزمین وعده نمود. خدا را شکر برای نسل پر جلال اول که از دریاها گذشتند که تنهایی ها کشیدند که از دلبستگی هایشان گذشتند که آرزوهایشان را زیر پا گذاشتند و بدنبال یک قطره آزادی سبز دل به دریای سرخ زدند و آوارگی در بیابان را تجربه کردند تا نسل دوم رنگ سفید آزادی را در زیر تللوء رنگین کمان وعدهای خدا تجربه کنند و این حقیقت را بشناسند که میتوان بدون قربانی شدن برای خدایان مصر خدای حقیقی را بطور عاشقانه با تمام دل وشادمانی و رضایت خاطر پرستید. و شناخت چنین حقیقتی ست که عیسی مسیح فرمود: وقتی حقیقت را شناختید خود حقیقت شما را آزاد خواهد کرد.
بیائید بجای نگرانی برای نسل دوم کلیسای ایرانی بیشتر نگران تصمیمی باشیم که در برابر برخورد با کار ملکوت خدا گرفته ایم. فراموش نکنیم که :
نسل دوم کلیسای ایرانی قیمت تصمیم امروز ما را فردا خواهند پرداخت
و بدون شک
زیر سایه درختی که ما امروز میکاریم خواهند نشست
با آرزوی روزی که هر ایرانی از هر نژاد و قوم و وطایفه و زبانی فرصت یکبار خواندن انجیل عیسی مسیح را پیدا کند.