شب روی ایران!

پدیدۀ شوم کودتا چه در رژیم های قدیمی و چه نوین و امروزی آن عمری بلند تر از دمکراسی و مردم سالاری دارد، خاطرۀ سیاه توطئۀ سرهنگان در یونان و یاد آوری کودتای وحشت آفرین ژنرال "پینوشه" ( 1973 میلادی) در شیلی علیه رئیس جمهور ملی و سوسیالیست "سالوادر آلنده" و کودتای "فضل اله زاهدی" بنفع شاه متواری در 28 مرداد 1332 علیه دولت ملی محمد مصدق همگی درد آور و نا امید کننده اند، و رویای شیرین عدالت و آزادی و حقوق شهروندی را در چشم منتظران جوان آن می شکنند! در این میان ژنرال پینوشه، خونین ترین رژیم کشتار و ترور را در آمریکای لاتین طراحی کرد و 17 سال سیاه را بمردم شیلی تحمیل نمود! و با سازماندهی 800 بازداشتگاه و تربیت 3500 بازجو و شکنجه گر حرفه ای، رکورد شرم آوری در ایجاد خفقان و کشتار جوانان از خود بجای گذاشت!

 

اقدام به کودتا معمولاٍ نظامی است و با خونریزی همراهست که برای بدست آوردن اهرم قدرت و چنگ انداختن به امتیازات و رانت ها دولتی شکل می گیرد! دکتر مصدق با کمک کاشانی که از لحاظ مذهبی همره او بود دست کنسرسیوم غارتگر نفت را از منابع ملی ایران برید، اما بتدریج طراحان کودتا موفق شدند بین رهبر مذهبی و ملی اختلاف انداخته و هواداران ملی شدن نفت را دو شقه کنند!

بهمین ترتیب "سالوادر آلنده" در شیلی معادن مس کشور را ملی اعلام کرد، نهضت او را نیز شوربختانه به دوقطب تقسیم کردند! کتاب مقدس می آموزد که در غیبت رهبری قوی، با مشاورانی وفادار و راستگو و توطئۀ نزدیکان رهبر ضعیف شده، مهندسی کودتا شکل می گیرد!
"ادونیا" پسر رهبر وقت، ابتدا هواداران پادشاه را به دو قطب تقسیم می کند و به ایجاد دسته بندی بین فرماندهان نظامی و مشاوران او مبادرت می ورزد! پادشاه ضعیف و بیمار است و ادونیا از این ضعف سوءاستفاده می کند! ضعف رهبری و خلاء قدرت در حکومت های سلطانی و مطلقه، همیشه این خطر را بوجود آورده تا فرماندهان نظامی از این خلاء بنفع خود استفاده کنند!

یواب و ابیاتار فرماندهان نظامی داود هستند ولی از وجاهت و مشروعیت برای گرفتن اهرم قدرت برخوردار نیستند، در حالیکه "ادونیا" لقب آقازادۀ رهبری را یدک می کشد، او را با خود متحد می کنند ! ادونیا با حلوای رشوه کام عده ای را شیرین کرده و افراد روحانی دربار را با خود همدست می کند و با دادن ضیافت و پلو خوری، بخشی از مردم را نمک گیر می کند! ظاهراً توطئه گران موفق می شوند تا با صحنه سازی و جار زدن درخیابان و مرکز مشهور شهر، موجودیت رهبر جدید را اعلام کنند! اما با هوشیاری روحانیون پُر نفوذ "ناتانن نبی" و صادق کاهن و بتشبع مادر "سلیمان" این توطئه در نطفه خفه می شود!

در این بین، نقش سرویس های جاسوسی که حول و حوش کودتاچیان و جناح مقابل در رفت و آمدند بسیار برجسته است! در کودتای "ابشالوم" که همۀ مردم اسرائیل به او پیوسته اند، نقش "اخیتوفل" برای یاری رساندن به جناح کودتاچی بسیار کارسازاست! او دست به جو سازی می زند و برای شکستن "تقدس پادشاه" از خطوط قرمز می گذرد و به حریم خصوصی او حمله می برد! در این میان رل شخصیت های مذبذب" یعنی فرصت طلبانی مثل "شمعی" که با فحاشی و سنگپرانی قصد تضعیف روحیۀ شاه و طرفداران او را دارند چشمگیربوده و توی ذوق می زند!( دوم سموئیل 16 : 22 ). اینها کسانی اند که موقع شکست کودتا، دوباربقدرت وقت تمکین می کنند و برای فرار از مجازات التماس کرده و توبه نامه می نویسند، باید خاطر نشان و تأکید کرد که: شخص شمعی درهر دو کودتا دست دارد، بقول معروف منتظر فرصتی است که هرکه بر قاطر قدرت سوار شد، پالان شده و دراین شلوغی برای خود قبائی بدوزد! این قبیل افراد هوچیان قداره کشی اند که در کودتای پیشین ( شعبان بی مخ ) و حال حاضر( لباس شخصی ها) فعال اند و از آبشخور ایدئولوژی موجود بهره می گیرند!

لازم بیاد آوری است که: در صورت شکست کودتا، توبه و پشیمانی این قبیل اشخاص ظاهری است و دادن مقام دولتی به آنان کاملاٌ اشتباه است! "اخیتوفل" که مشاور عالی پادشاه است دچار رسوائی خانوادگی است، بنابراین قصد انتقام دارد تا پادشاه را رسوا و سکه ای بی اعتبار کند! پس دستور می دهد تا ابشالوم به حریم شاه و قلمرو خصوصی زنان او دست بیندازد! نقش جنگ روانی ( حوشای ارکی ) برای مقابله با نقشۀ دقیق و سیاست مدار کارکشته ای مانند اخیتوفل از ضروریات است که به حذف او می انجامد! در کودتای ادونیا، "داود پادشاه" طی مشورت با ناتان نبی و بتشبع مادر سلیمان، بطور جداگانه و کاملاً خصوصی تصمیم می گیرد که یواب فرمانده نظامی را از سر راه بردارد و در نوبتی دیگر " شاه سلیمان رهبر اسرائیل،"شمعی" ( نیروی ارعاب و هوچی) را حذف می کند! در کودتای ابشالوم، جناح مقابل یعنی داود، به جنگ و گریزی فرسایشی دست می زند، در این میان علاوه بر فرصت طلبانی چون شمعی که از آب گل آلود ماهی می گیرند کسان دیگری مانند "شبع" که شورشی را بنفع ابشالوم سازمان می دهند، از ضعیف شدن نقش پررنگ پادشاه سوء استفاده کرده اند که: اقدامشان از کودتای ابشالوم هم خطرناکتر است!

در ایران، و در کودتای کنونی، بنظر می رسد که جنگ خیابانی که بفرسایش نیروهای ایدئولوژیک که خط دهندۀ آن اخیتوفل و شمعی و فرماندهان نظامی( یواب - احمدی نژاد) است بهمان فرجام برسد! جنگ و گریز خیابانی تا شکست کودتا ادامه خواهد داشت! کودتا گران در ایران، با افزایش حقوق و مزایای بخشی از مردم، و بی نصیب گذاردن بخش دیگر، جامعه را عملاٌ دو قطبی کرده اند! تحمیل حجاب بزنان و گران کردن ارزاق عمومی، قطع رایانه های آب و برق و گاز و رسوائی فرماندهان مقدس نما و بازداشت ظاهری و محاکمۀ فرمایشی بعضی از آنها به اتهام حضور در خانۀ عفاف و ارتباط با زنان بدکاره، مدتها نقل هر مجلسی در ایران بود، و این در حالیست که دختران و پسران ما را بجرم تبادل نگاه و لبخندی ساده دستگیر می کنند!

این محاکمات مضحکه ای است که نمایش آنرا هم مردم ایران بعنوان هیات منصفه می بینند، و هم داور جهان شاهد آن است! علاوه بر این، دولت بر آمده از ارادۀ رهبری، مشاوره با افراد متخصص را بسوئی نهاده و با قصابان و قداره بندان تمامیت خواه رایزنی می کند! معلمان دلسوز خانه نشین می شوند و نمایندگان آنها تضعیف شده و بزندان می افتند! دولت منتصب به رهبری، بعوض تقسیم عادلانۀ در آمدهای نفت و ثروت های خدا دادی و قراردادن آن بر سفرۀ همۀ مردم، بین اقشار تهیدست سیب زمینی توزیع می کند! در حالی که برخی وزرای دولت وام های میلیاردی گرفته اند، تبعیض تا آنجا پیش رفته که: شهروندی معمولی برای دستیابی به وامی چند هزارتومانی باید سالها معطل شود!

ابعاد فاجعۀ ویرانی اقتصادی بزرگتر از اینهاست! قیمت خانه در تهران از پاریس گرانتر شده و تورم به 25 درصد رسیده است! دلارهای نفتی خرج اغتشاش و بی ثباتی کشورهای همسایه و جنبش های افراطی می شود. برابر گزارش دیوان محاسبلت عمومی 1000 میلیادر تومان از ترازنامۀ دولت دود شده و اثری از آثار آن نیست! تحمیل تعلیم های قدیمی و "ناکارآمد" بر آموزش و پرورش مردم را ناراضی و نگران کرده است، علاوه بر آن زمرمۀ الحاق جزیره های ایرانی به امارات و تغییر نام خلیج فارس به خلیج عربی، برای مردم که خواستار تمامیت ارضی ایران اند قابل پذیرش نیست!

دستبرد در انتخابات و شعبده بازی برای تحمیل دولت قدیم، رسوائی جدیدی است که رهبری را از بیخ وبن تضعیف کرده و پایه های مشروعیت و عدالت او را به لرزه در آورده است. اعلام غیر عادی پیروزی رئیس جمهور فعلی، با عدم پذیرش مردم و بهت عمومی شروع شد، رهبر پیر بر آن است تا پسر را مادامالعمر بجای خود منصوب کند! اعتراض مردم برای ابطال انتخابات به اوج جدیدی رسیده است! بر ماست که به همبستگی با جنبش مدنی روی آوریم و بکمک زندانیان عادی و سیاسی و خانوادۀ روزنامه نگاران زندانی و بازداشت شدگان بشتابیم! که علاوه بر ادای وظیفه برای سربلندی کلیسا، در آینده امری مهم و حیاتی است ( متی 25 )!

باری اعتکاف و انفعال یا بی عملی از سوی ایماندار مسیحی، در این شرائط جایز نیست! عصر جدیدی در تاریخ ایران شروع شده، در این جنبش نقش شهدای کلیسا و اعتراض و همبستگی کلیسای جهانی و شخصیت های موجه برجسته است! رهبرضعیف وناتوان است و فرماندهان خونریز نظامی تظاهر می کنند که او جوان قدرتمندی است که هنوز می تواند با زیبا رویان هما غوشی کند (اول پادشاهان ! :1و2 ) ! جنبش ترقی خواهی در حال جوش و خروش است! دیگر مشک نظام، کهنه و فرسوده شده و ناکارمدی خود را بعنوان نظامی ایدئولوژیک از دست داده و تحمل جوش و خروش و غلیان شراب تازه را ندارد که: حامل مطالبات جدید و احترام به حقوق فردی و حریم خصوصی افراد است! 
شراب نومشک های کهنه را سوراخ کرده و سیل آن در خیا بانها جاری است! پیوند" داود پیر" با ملکۀ زیبائی اسرائیل، وصلتی است که فقط قادر است بستر لرزان آنها را گرم کند، اما ملکه همچنان "باکره" مانده است. ازدواج هر چند مشروع رهبر پیر و دختر جوان ایران نتیجه ای جز جدائی نخواهد داشت! 
فصل جدیدی در تاریخ ایران شروع شده است، این دوره مژدۀ طرحی نو را نوید می دهد! فصل جدیدی شروع شده که بتداوم آن امیدواریم، فصلی که در آن قوانین تازه ای نوشته خواهد شد! و دیگر" تثلیث" واژۀ غریبی نیست و نان و شراب میثاقی است که در آن سنگسار و قصاص، مردود و ممنوع است. ودیگر کسی عشق را بازداشت نمی کند و بزندان نمی اندازد، و لبانت را بخاطر بشارت "انجیل" نمی دوزند! دوره ای شروع شده که فداکاری و قربانی دادن، قرائت تازه ای از دوستی است و تلاشی است که: در آن کسی برادر خود را بخاطر انتقام نمی کشد!

 

بر دفتر تاریخ مبارزات مسالمت جوی مردم، برگ تازه ای ورق خورده و باردیگر صلیب مسیح، محبت در مقابل خشونت را آشکارا بنمایش گذارده است! جنبش احیای دوستی و آشتی ملی با کلامی نو شروع شده، ما هم با کلام آغاز شده ایم و درنور شکفته ایم که نوید اضمحلال تاریکی است. ما با کلام جان گرفته ایم و در خون شهیدان کلام تعمید می گیریم! جنبش نو از میثاق جدیدی خبر می دهد که شب جای خود را به صبح امید می سپارد! بهار دوستی های سبز و "داشتن حق انتخاب" خواستگاهی است که خدای سبحان " پاسدار" آن است! بیاد داشته باشیم که خداوند ازلی و ابدی و قادر مطلق، با عطای حق انتخاب به انسان، حاکمیت خود را به خطر انداخت ( پیدایش 2 : 15 ) ! ولی انسان قدرت مدار و میرا بخاطر منافع موقت و ماندن بر اریکۀ قدرت، مذبوحانه چنگ و دندان نشان می دهد و مردم خود را بخاک و خون می کشد! برگزاری دوبارۀ انتخابات و ابطال تمامی رای های قدیم، برکت امروز و موضوع "دعای" ماست، بهار سبزامید شروع شده! در طلوع آزادی، جای شهدا خالی. آمین

  • مطالعه 2371 مرتبه

مطالب مرتبط

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42
  • 43
  • 44
  • 45
  • 46
  • 47
  • 48
  • 49
  • 50
  • 51
  • 52
  • 53
  • 54
  • 55
  • 56
  • 57
  • 58
  • 59
  • 60
  • 61
  • 62
  • 63
  • 64
  • 65
  • 66
  • 67
  • 68
  • 69
  • 70
  • 71
  • 72
  • 73
  • 74
  • 75
  • 76
  • 77
  • 78
  • 79
  • 80
  • 81
  • 82
  • 83
  • 84
  • 85
  • 86
  • 87
  • 88
  • 89
  • 90
  • 91
  • 92
  • 93
  • 94
  • 95
  • 96
  • 97
  • 98
  • 99
  • 100
  • 101
  • 102
  • 103
  • 104
  • 105
  • 106
  • 107
  • 108
  • 109
  • 110
  • 111
  • 112
  • 113
  • 114
  • 115
  • 116
  • 117
  • 118
  • 119
  • 120
  • 121
  • 122
  • 123
  • 124
  • 125
  • 126
  • 127
  • 128
  • 129
  • 130
  • 131