آیا عیسی به جهنم رفته و به ارواح در زندان بشارت داد؟

یکی از عقاید غلطی که قرنها در دنیای مسیحیت مورد بحث بوده، این است که عیسی بعد از مصلوب شدن و قبل از قیامش به جهنم رفته است.

اظهارات تاریخی موجود در مسیحیّت، عمدتاً مسئول بوجود آمدن چنین عقیده ای شده است. بعنوان مثال در اعتقاد نامۀ رسولان می خوانیم: " ... که توسط روح القدس شکل گرفته، از مریم باکره متولد شده، توسط پیلاطوس مورد شکنجه قرار گرفته و مصلوب شده، دفن شده، به جهنم نزول کرده و سه روز بعد از مردگان قیام کرده است." اعتقادنانۀ آتاناسیان می گوید: " او رنج صلیب را بخاطر نجات ما متحمّل شد. او به جهنم نزول کرده و دوباره از مردگان قیام کرده است." پدران کلیسا و اصلاح طلبان اظهارات متفاوتی در این مورد داشته اند. جان کالوین در کتاب حجیم خود بنام اصول مذهب مسیحیّت مفصّلاً به این موضوع پرداخته است. او در کتابش از الهیدانانی که با او در این موضوع اتفاق نظر دارند، نقل قول می کند، مثل هیلاری که نویسندۀ کتابی است تحت عنوان در تثلیث. الهیدان کاتولیک مشهور قرون وسطی، توماس اکویناس نیز نظری مشابه دارد. انجیل نقیدیموس متعلق به قرن پنجم که اعتبار آن مشکوک است، ادعّا می کند که عیسی برای باز پس گیری و احیای تمامی مقدسین عهد عتیق، منجمله آدم، داود، حبقوق و اشعیا به هاویه رفته است.
بخاطر ترجمۀ انگلیسی قرن 16 و 17، ابهامات و سوء تعبیرهای بیشتری در این مورد بوجود آمد. این ابهام درمورد تفاوت ترجمۀ اختصاصی موجود بین مفهوم کلمات یونانی «هادس» و «جنّا» است. اختصاصاً کلمه یونانی هادس (هاویه) به جایی متوسط و میانی برای مردگان (اروحایی که دیگر در بدن نیستند) اطلاق می شود، که منتظر قضاوت آخر می باشند. درعوض جنّا (جهنم) به جایی اطلاق می شود که محل نهایی افراد شریر بعد از قضاوت است. این مسئله وقتی به اوج خود رسید که ترجمۀ King James Version در تمامی عهد جدید کلمۀ هاویه را جهنم ترجمه کرد ( متی 11 : 23 ؛ 16 : 18 ؛ لوقا 10 : 15 ؛ 16 : 23 ؛ اعمال 2 : 27 و 31 ؛ مکاشفه 1 : 18 ؛ 6 : 8 ؛ 20 : 13 ـ 14 ). ترجمۀ جهنم بجای هاویه در اعمال 2 : 27 و 31 به خواننده این تصویر را می دهد که وقتی عیسی روی صلیب از بدن انسانی اش خارج شد، به جهنم رفت. اولین ترجمه هایی که بین «هادس» و «جنّا» تفاوت قائل شدند، ترجمۀ English Revised Version و همتای آمریکایش American Standard Version در سال 1901 بودند.
در اول پطرس 3 : 18 ـ 20 جدّی ترین آیه است که در نگاه اول، ظاهراً نشان می دهد که عیسی به عالم ارواح، اموات نزول کرده تا به مردگان موعظه کند. به هر صورت دقت در دستورالعمل زبان، معنی حقیقی این متن روشن می شود. اول اینکه موعظه ای که در اینجا از آن صحبت می شود، توسط شخص عیسی انجام نشده است. متن اینطور می گوید که عیسی از طریق روح القدس به آنها موعظه کرده ( آیه های 18 ـ 19 )؛ روح من ( پیدایش 6 : 3 ) = روح خدا = روح مسیح ( رومیان 8 : 9 ؛ افسسیان 2 : 17 ). متن های دیگری از کتاب مقدس روشن می سازد که عیسی از دیگران برای انجام کارهایی که بایستی انجام می داد، استفاده می کرده است ( یوحنا 4 : 1 ـ 2 ؛ افسسیان 2 : 17 ). ناتان نبی داود پادشاه را اینطور متهم می کند که "... اوریای حتّی را به شمشیر زده ... و به قتل رسانیدی؟ " درحالیکه داود دستور داده بود که اینکار توسط شخص دیگری انجام شود. ایلیّای نبی اخاب را به کشتن نابوت متهم کرده و می گوید: " ... آیا هم قتل نمودی و هم متصّرف شدی؟ ..." ( اول پادشاهان 21 : 19 )، اگرچه ایزابل همراه با دو شخص دیگر مرتکب این عمل نادرست شده بودند. پولس می گوید که عیسی موعظۀ مصالحه را به ملتها رسانید ( افسسیان 2 : 17 )، جائیکه درواقع عیسی اینرا از طریق دیگران انجام داد، چون وقتی که انجیل به اولین ملتهای غیر یهود موعظه شد، خود مسیح قبلاً به آسمان برگشته بود ( اعمال 15 : 7 ). پس کتاب مقدس در جاهای مختلف اشاره به انجام کاری می کند که مشخصاً توسط آن شخص به انجام نرسیده بلکه توسط نماینده او و یا شخص دیگری به انجام رسیده است. 
درواقع در مورد رسالۀ اول پطرس نیز، پطرس خود قبلاً این واقعیت را خاطرنشان کرده است که روح القدس" ... از زحماتی که برای مسیح مقرّر بود و جلالهایی که بعد از آنها خواهد بود، شهادت می داد." ( اول پطرس 1 : 11 ). امّا درواقع این انبیا بودند که این عمل را انجام دادند ( آیۀ 10 ). دوباره در باب 4 ، پطرس ذکر می کند که انجیل به مردگان نیز بشارت داده شد ( اول پطرس 4 : 6 ). در اینجا ما اشخاصی را داریم که وقتی زنده بودند (در جسم)، انجیل به آنها بشارت داده شده بود و کسانی هم بودند که به این پیغام پاسخ مثبت داده و مسیحی شدند. و بعد «توسط انسانهایی که در جسم بودند مورد قضاوت قرار گرفتند»؛ یعنی توسط افراد هم عصر خود مورد غضب و رفتار ناعادلانه قرار گرفته و درنهایت شهید شدند. زمانی که پطرس این رساله را می نوشت، آنها مرده بودند؛ از روی زمین برداشته شده بودند. اما پطرس گفت که آنها بر حسب ارادۀ خدا در روح زندگی می کنند، یعنی در روح زنده و سالم بوده و در قلمرو هاویه و فیض خوب خدا قرار داشتند.
نکتۀ دوم اینست که چه زمانی عیسی این موعظه را از طریق روح انجام داده است؟ در اول پطرس 3 : 20 به دو کلمۀ « سابقاً» و «وقتی» توجه کنید. درواقع این موعظه توسط عیسی بوسیلۀ روح، در ایّام نوح انجام شده است، روحی که الهام دهندۀ موعظۀ نوح هم بود ( دوم پطرس 2 : 5 ).
نکتۀ سوم درواقع این است که چرا به این اشخاصی که نوح به آنها موعظه نمود، ارواح در زندان می گویند؟ چونکه در زمانی که پطرس آن رساله را می نوشت، آنها در آنجا قرار داشتند. آنانی که در طوفان نوح غرق شده بودند، به قلمرو هاویه نزول کرده بودند، جائیکه که در زمان پطرس نیز در آنجا قرار داشتند. این همان قلمرویی است که آن فرد ثروتمند ( لوقا 16 : 23 ) و فرشتگان شریر (تارتاروس) ( دوم پطرس 2 : 4 ) نیز در آنجا حضور داشتند. درهرصورت، عیسی به زندان و یا تارتاروس نرفت. او گفت که او به «فردوس» می رود ( لوقا 23 : 43 ).
نکتۀ چهارم اینکه چرا عیسی بایستی به هاویه برود تا به هم عصران نوح بشارت دهد؟ چرا او نبایستی سراغ افراد قبل از طوفان برود؟ پس چه بلایی سر آنهایی که قبل از طوفان بودند، می آید؟ از آنجایی که خدا را نظر به ظاهر نیست و بین انسانها تفاوتی قائل نمی شود ( اعمال 10 : 34 ؛ رومیان 2 : 11 )، عیسی نمی توانسته فقط مردم عصر نوح را برای دریافت موعظه در قلمرو روح، انتخاب کرده باشد. 
نکتۀ پنجم اینکه محتوای چنین موعظه ای چه می تواند باشد؟ عیسی نمی توانسته انجیل کامل را در آنجا موعظه کرده باشد. زیرا که انجیل شامل قیام مسیح از مردگان نیز است ( رومیان 4 : 25 ؛ اول قرنتیان 15 : 4 ). در هر صورت، زمانی که معتقدند این موعظه اتفاق افتاده است، عیسی هنوز از مردگان قیام نکرده بود.
درک غلط مبنی بر دادن فرصت دوباره بعد از مرگ برای شنیدن انجیل، یک تعلیم بسیار خطرناک است که برای کاری که مسیح انجام داده، اثر معکوس دارد. امّا چرا؟ چونکه اساساً باعث می شود که مردم فکر کنند که می توانند اطاعت از انجیل در این دنیا را به تأخیر بیندازند. درحالیکه کتاب مقدس مکرراً تأکید می کند که به هیچ کس فرصت دوباره ای داده نمی شود. زندگی در این دنیا برای تمامی انسانها توسط خدا فراهم شده تا تصمیم بگیرند که ابدیت را در کجا می خواهند بگذرانند. این تصمیمی است که هر شخص بر اساس رفتار و کردار شخصی اش می گیرد. وقتی کسی می میرد، سرنوشت ابدی اش بسته می شود. او برای داوری نگاه داشته می شود ( دوم پطرس 2 : 4، 9 ). شرایطش نمی شود و نمی تواند تغییر کند، حتی توسط خود خدا ( لوقا 16 : 25 ـ 26 ؛ عبرانیان 9 : 27 ).

 

مطالعات بیشتر:
Calvin, John (1599), Institutes of the Christian Religion, trans. Henry Beveridge (London: Arnold Hatfield).
James, M.R., trans. (1924), The Apocryphal New Testament (Oxford: Clarendon Press).
Lewis, Jack (1981), The English Bible From KJV to NIV (Grand Rapids, MI: Baker).


ترجمه: آرش

  • مطالعه 3224 مرتبه

مطالب مرتبط

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42
  • 43
  • 44
  • 45
  • 46
  • 47
  • 48
  • 49
  • 50
  • 51
  • 52
  • 53
  • 54
  • 55
  • 56
  • 57
  • 58
  • 59
  • 60
  • 61
  • 62
  • 63
  • 64
  • 65
  • 66
  • 67
  • 68
  • 69
  • 70
  • 71
  • 72
  • 73
  • 74
  • 75
  • 76
  • 77
  • 78
  • 79
  • 80
  • 81
  • 82
  • 83
  • 84
  • 85
  • 86
  • 87
  • 88
  • 89
  • 90
  • 91
  • 92
  • 93
  • 94
  • 95
  • 96
  • 97
  • 98
  • 99
  • 100
  • 101
  • 102
  • 103
  • 104
  • 105
  • 106
  • 107
  • 108
  • 109
  • 110
  • 111
  • 112
  • 113
  • 114
  • 115
  • 116
  • 117
  • 118
  • 119
  • 120
  • 121
  • 122
  • 123
  • 124
  • 125
  • 126
  • 127
  • 128
  • 129
  • 130
  • 131