«عظیمترین اکتشاف مذهبیِ قرن»
در پاسخ به این سؤال که کدام یافتۀ باستانشناسی در تمامی تاریخ بزرگترین تأثیر را بر کتابمقدس داشته است، دکتر برایان وود باستانشناس معروف مسیحی چنین میگوید:
«به احتمال زیاد طومارهای دریای مرده بیشترین تأثیر را داشته است. چرا که این یافتهها تاریخ آخرین نسخههای عهد عتیق را هزار سال به عقب برد. طومارهای دریای مرده نشان داد که عهدعتیق در این فاصلۀ زمانی به دقت و با صحت کامل انتقال یافته است. علاوه بر این اطلاعات غنی و بسیار با ارزشی از دوران نزدیک به عهد جدید و زندگی عیسای مسیح فراهم نمود».
«آنگاه نشانی عظیم و شگرف در آسمان پدیدار شد: زنی که خورشید به تن داشت و ماه زیر پا داشت و تاجی از دوازده ستاره بر سر داشت. زن آبستن بود و فریادش از درد زایمان بلند بود. آنگاه نشانی دیگر در آسمان پدیدار شد: اژدهایی سرخفام و عظیم که هفت سر داشت و ده شاخ، و هفت تاج بر سرهایش بود. دُمش یک سوم ستارگان آسمان را جاروب کرد و بر زمین ریخت.
رستاخیز – موضوعی با ابعاد بسیار
تصورِ یک چیز بدون خصوصیات ذاتی و ماهوی آن ممکن نیست، برای مثال نمیتوان روزی بارانی را بدون باران تصور کرد. به قول معروف، باران ذاتیِ روز بارانی است. به همین سان، نمیتوان کلیسا را بدون صلیب و رستاخیز تصور کرد. ذات و هستی کلیسا چنان با این دو رخدادِ محوریِ زندگی مسیح گره خورده است که گاه دربارۀ کلیسا با همان الفاظ و تعابیر مربوط به صلیب و قیام سخن گفته میشود، برای مثال در افسسیان ۲:۵ و ۶ میخوانیم: «حتی زمانی که در نافرمانیهای خود مرده بودیم، ما را با مسیح زنده کرد ...
چرا مطالعه مزامیر مهم است؟
گرچه تمامی کتابمقدس حقایق عجیبی را در بارۀ خدا آشکار میکند، اما کتاب مزامیر ما را برمیانگیزاند تا به خدا پاسخی عمیق و شخصی دهیم. مزامیر دعوت به پرستش و نیایش است تا واقعاً به حضور خدا رفته، با او صمیمی شویم. حال به برخی از کاربردهای مزامیر میپردازیم:
کلام خدا میفرماید: «بیائید تا پرستش و سجده کنیم و در پیشگاه آفریننده خویش، خداوند، زانو زنیم» (مزمور ۹۵:۶). حال در این راستا چند سؤال پیش میآید از آن جمله: چه شرایطی برای پرستش وجود دارد؟ در کدام مکان باید خدا را پرستش کنیم و چه کسانی میتوانند در این پرستش شرکت کنند؟ آیا زمان مخصوصی برای پرستش وجود دارد و هدف از این پرستش چیست؟
هیچکس نمیخواهد نادان باشد. هیچکس از شکست لذت نمیبرد. اما از زمان سقوط انسان (پیدایش باب ۳)، شکست به سرنوشت طبیعی ما مبدل شد و جهالت جزئی از ذات ما گردید. همچون قایقی که جریان آب آن را با خود میبرد، ما نیز همواره در کوران جریانهای زندگی به مسیرهای نادرست کشانده میشویم.
وقتی به تاریخ مسیحیت مینگریم به دورانی برخورد میکنیم که در اقشاری از مسیحیان لزوم کنارهگیری از دنیا و رفتن به خلوت و انزوا بیشتر رواج یافت تا جایی که مکانهایی بهنام صومعه و دیر برای زندگی جمعی اینگونه افراد تأسیس شد.وقتی با افراد زیادی در مورد تاریخ مسیحیت به صحبت مینشینیم با نگرش منفی آنان نسبت به صومعهها روبرو میشویم. اغلب مسیحیان ایرانی نیز به مسیحیت صومعهها بهعنوان بخشی تاریک از تاریخ مسیحیت مینگرند که با تعالیم عیسای مسیح در تضادی بارز قرار دارد زیرا مسیح پیروانش را به نور و نمک تشبیه نمود.
داستان وفاداری سه تبعیدی یهودیتبار در فصل سوم کتاب دانیال همواره بهعنوان سمبل مقاومت در برابر درخواستهای تمامیتخواهِ رهبران خودشیفته ذکر میگردد. در این داستان پادشاه بابل تمثالی بزرگ از طلا را به نشانۀ عظمت و کبریایی خود و خدایان خویش در دشتی قرار داده و با موسیقی بسیار بلند تابعان خود را به سجده آن وامیدارد. بر همه بابلیان مشخص بود که سرپیچی از فرمان پادشاه سزای مرگ داشت. اما در فضایی که جار و جنجال و ظواهر پر زرق و برق همه را فریفته بود، سه مرد یهودی از اجرای فرمان پادشاه سرباز زدند و خطر مرگ را به جان خریدند. این داستان همچون درامهای خوشپایان با شادی تمام میشود. خوبها مزد وفاداری خود را مییابند و بدها تنبیه شده، حقیقت را درک میکنند.