زبان عبری حاوی واژگان مختلف برای مقولۀ محبت است که طیف وسیعی از محبت انسانها به یکدیگر (رومیان ۹:‏۱۷)، عشق خدا به انسان و عشق انسان به خدا را در بر می‌گیرد. آنچه در بررسی محتوای این محبت چه از نقطه‌نظر الهی و یا انسانی حائز اهمیت است تأکید آن بر اهمیت نزدیکی رابطه و شخصیت‌ورزی آن است. به بیان دیگر محبت در عهدعتیق معطوف به دیگری است (تثنیه ۶:‏۵)، نیرویی است که شخص را به‌سوی کنشی برای خیر دیگری به‌پیش می‌راند.

شادی چه در عهدعتیق و چه در عهدجدید معرف وضعیتی است فراتر از عواطف صرف که در آن خداوند سرچشمۀ همۀ نیکویی‌ها و خوشی‌ها قلمداد می‌شود (مزمور ۱۶:‏۱۱، فیلیپیان ۴:‏۴ و رومیان ۱۵:‏۱۳). به یک معنا، شادی توشۀ زندگی مسیحی بر زمین (اول پطرس ۱:‏۸) و همچنین به یاد آورندۀ کیفیت حیات جاودانی است که شخص مسیحی در پادشاهی خدا از آن برخوردار خواهد بود (مکاشفه ۱۹:‏۷).