1. OIKONOMIA
  2. OMNIPOTENCE
  3. OMNIPRESENCE
  4. OMNISCIENCE
  5. ONTOLOGICAL ARGUMENT
  6. ONTOLOGY
  7. ORDINANCE
  8. ORDINATION
  9. ORDO SALUTIS
  10. ORIGINAL SIN, ORIGINAL RIGHTEOUSNESS
  11. ORTHODOX CHURCH
  12. ORTHODOXY
  13. ORTHOPROXY
  14. OUSIA

1. OIKONOMIA

انتظام، واژه اي يوناني به معني ”اقتصاد“ يا ”مديريت“ . از نظر الهيات مسيحي به معني تاريخ نجات يا نقشه مشيتي خدا و مراقبت از خلقت مي باشد. در معناي اخص آن اشاره به رويدادهاي عمده و اصلي در نقشه خدا براي نجات به ويژه تجسم مسيح و نزول روح القدس دارد.

2. OMNIPOTENCE

قدرت مطلق، يكي از ويژگي هاي خدا كه حاكي از توانايي او در ايجاد تغيير در طرح خلقت مي باشد. قدرت مطلق خدا عمدتاً براي بيان سيطره خدا بر نيكويي به كار مي رود. اين امر به ويژه در مرگ مسيح مشهود است از آن سبب كه وسيله خدا براي نجات انسانها مي باشد.

3. OMNIPRESENCE 

حضور مطلق، ويژگي الهي كه حاكي از حضور خدا در هر نقطه از خلقت در آن واحد مي باشد و در نتيجه هيچ جايي در جهان وجود ندارد كه فراتر از دسترس و توجه خدا باشد.

4. OMNISCIENCE 

علم مطلق، ويژگي الهي كه بيانگر علم و آگاهي خدا بر همه چيز است. علم مطلق به معناي آن است كه همه رويدادها در ذهن الهي حاضرند و خداوند شناخت مستقيم به همه چيز در خلقت دارد.

5. ONTOLOGICAL ARGUMENT

برهان وجود شناسي، برهاني بر وجود خدا كه از ايده يا مفهوم خود خدا براي اثبات واقعيت وجود خدا استفاده مي كند. اين برهان حاكي از آن است كه از آنجايي كه خدا بنا بر تعريف كامل ترين وجود است، بنابراين خدا بايد وجود داشته باشد، در غير اين صورت خدا فاقد كامليت و به عبارت ديگر وجود خواهد بود.

6. ONTOLOGY

وجود شناسي، هستي شناسي، شاخه اي از علم ماوراء الطبيعه كه مربوط به طبيعت هستي يا وجود است. بحث هستي شناسي پيرامون يك چيز متوجه طبيعت اصلي و ضروري آن چيز است.

7. ORDINANCE

فرمان، قانون، حكم، آيين، برخي از گروههاي كليسايي ( مانند تعميدي ها) به تعميد و شام خداوند به عنوان فرامين نگاه مي كنند نه مراسم مذهبي و در انجام اين امور بر طبيعت اختياري و داوطلبانه اين اعمال همانطور كه توسط مسيح فرمان داده شد، تأكيد مي كنند.

8. ORDINATION

منصوب نمودن، انتصاب، دستگذاري، اغلب به معني منصوب نمودن فردي به يك مقام كليسايي است كه با قراردادن دست ها بر روي سر همراه است.

9. ORDO SALUTIS

انتظام نجات، ترتيب نجات، واژه اي لاتيني به معني توالي و ترتيب رويدادها در نقشه نجاتبخش خدا. شامل توبه، ايمان، تجديد حيات، عادل شمردگي، فرزند خواندگی، تقديس و جلال يافتن مي باشد.

10. ORIGINAL SIN, ORIGINAL RIGHTEOUSNESS

گناه اوليه، نيكويي اوليه (پارسايي اوليه)، گناه اوليه وضعيت بيگانگي نسبت به خدا است كه همه انسانها در اين وضعيت متولد مي شوند. عدالت اوليه در مقابل اين موضوع قرار دارد و وضعيت معصومانه و پاكي است كه گمان مي شود آدم و حوا قبل از دچار شدن به گناه در آن حالت به سر مي بردند. بنابراين بر اثر نافرماني از خدا اين پاكي را از دست دادند. از نظر تاريخي گناه اوليه مربوط به خطاي اوليه اي است كه توسط آدم صورت گرفت و تأثير آن بر كليه انسانها بر جاي ماند. در الهيات مسيحي مفهومي كه به گناه اوليه اشاره دارد، بوسيله توارث به همه انسانها منتقل شده و جنبه جهان شمول دارد.

11. ORTHODOX CHURCH

کليسای ارتدکس، کليسای راست دين، عنوانی که به کليساهای شرق اطلاق می شود. اين کليساها معتقدند که اصول صحيح ايمان مسيحی و راست دينی، در سنن دينی آنها بی کم و کاست حفظ شده است.

12. ORTHODOXY

راست دينی، اعتقاد صحيح، باور به اصول بنيادين ايمان مسيحی بر اساس سنت تاريخی مورد پذيرش اکثريت قاطع مسيحيان.

13. ORTHOPRAXY

راست کرداري، راست کرداري به لحاظ لغوي به معني (عملکرد درست) است و بيانگر عمل مطابق حقايق مکشوف شده کلام خدا مي باشد.

14. OUSIA

واژه اي يوناني به معني ”جوهر“ يا ”ذات“ .براساس آموزه تثليث، پسر جوهره يا ذاتش را از پدرمي گيرد اما در عين حال با پدر عيناً همذات است. پدران كاپادوكيايي در فرمولي كه از آموزه تثليث ارائه دادند، اظهار كرده بودند كه خدا يك ذات يا جوهره اما سه اقنوم يا شخصيت است.