مكاشفه عام، آنچه كه از خدا در طبيعت و وجدان آدمي مكشوف گشته است و انسان با عقل و فهم خود قادر به درك و فهم آن است.
جلال يافتن، آخرين مرحله نجات كه با بازگشت مسيح، بدن ايمانداران نيز رستاخيز كرده و به شباهت بدن پر جلال مسيح در مي آيد.
جلال
تكلم به زبانها، قابليت تكلم به زبانهايي بيگانه كه فرد آنها را نياموخته است و روح القدس قدرت تكلم به آنها را مي بخشد.
ناستيسيسم، نگرشي مذهبي كه در قرن اول و دوم ميلادي رواج داشت. ناستيسيسم بر اين باور بود كه گروهي صاحب معرفت (در يونانيgnosis) خاصي هستند كه باعث نجات آنها مي شود. معرفتي كه ديگران فاقد آنند. ناستيكي ها ماده و جسم را شر مي دانستند و تنها براي روح اصالت قائل بودند.
فيض، لطف الهي، عمل داوطلبانه خدا كه به وسيله آن انسانها را كه فاقد لياقت و شايستگي نجات هستند، نجات مي دهد و آنچه را كه براي تداوم نجات ضرورت دارد در اختيار آنها قرار مي دهد.
انجيل
تقصير، احساس تقصير