چاپ کردن صفحه

بهار ایرانی من

نوروز- چگونه مسیحیان ایرانی سپیده دم نوروز را می بینند؟

همانطوری که ایران و ایرانیان سراسر دنیا خود را برای برگزاری جشن نوروز که سال نو ایرانیها می باشد، آماده می کنند، در کشور یک یأس و نوامیدی وجود دارد.

هیجانات و خوشنودی زیاد از انتخاب روحانی بعنوان رئیس جمهور که همراه با سازشهای نسبی دو جانبه و پایان تنش با غرب همراه بود، حالا جای خود را به تاسف داده و مردم متوجه شده اند که این رویایی بیش نبوده است. کلیساهای تبشیری و مسیحیان با سخت ترین مقاومت ها در طول تاریخ جمهوری اسلامی مواجه شده اند.

خبری که امروز توسط مرکز آمریکایی قانون و عدالت (ACLJ) در مورد وضعیت حال حاضر کشیش سعید عابدینی منتشر شد: در طی یک هفته و نیم پیش، از ایشان آزمایشهای زیادی گرفته شده و در همین ارتباط  کمبودهای غذایی ایشان برآورده شده است. این بسیار حرکت مثبتی بوده و البته برای بهبود وضعیت او کارهای زیاد دیگری باید انجام شود. اما امروز همه چیز ناگهان تغییر کرد. امروز صبح محافظان ایرانی  با خشنونت فراوان با کشیش سعید و یکی از اقوام سالمند ایشان  که برای ملاقات به بیمارستان آمده بود برخورد کردند. کشیش سعید همراه با فشار و خشونت شدید دستبند زده می شود و خویشاوند سالمند ایشان با خشونت تمام از بیمارستان به بیرون هدایت می شود.

محافظین اذعان داشتند که این دستور را از دادگاه داشتند که ایشان ممنوع الملاقات باشند و همیشه بایستی این شکل دستبند به دست تردد کنند. دکترهای بیمارستان نیز به کشیش سعید گفته اند که باید بیمارستان را ترک کرده و به زندان برگردد. آنها از دادن چیزی بیش از مسکن به او خودداری کردند. آنها منکر نیاز او به جراحی که تنها راه حلی است که به ایشان کمک خواهد کرد، شدند. حتی از اعلام نتایج آزمایش هم به ایشان خودداری کردند.

وقتی چنین برخوردی با یک دارنده پاسپورت آمریکا می شود که مجلس سنای آمریکا، کاخ سفید و بسیاری از افراد در وزارت امور خارجه برای پیگیری وضعیت او مداخله کرده و همچنین دولت روحانی نیز اشاره به مساعدت نموده، برای بسیاری از مسیحیان ایرانی که از بیرون از ایران حمایت نمی شوند و در زندانهای زاهدان تا تبریز، مشهد تا آبادان در حبس به سر می برند، تصور وضعیت نابسامان آنها دور از ذهن نیست.

به همین ترتیب توضیحی برای کوچ اجباری از ایران برای کشیشانی چون لئونارد کشیشیان، وارتان آوانسیان، روبرت آسریان و آرمیک شاه نظری وجود ندارد. مثلا در مورد آخر به کشیشان وارتان و روبرت دو پیشنهاد داده شد یا اینکه جاسوس رژیم بشوند و یا به زندان بروند. این بازتاب کوچکی از سیاست کلان حاکم برای کوچ اجباری جامعه مسیحی است که ما قبلا شاهد آن در عراق و سوریه هم بوده ایم.

هفته ای وجود ندارد که ما شاهد رسیدن خانواده های مسیحیان ایرانی به ترکیه و یونان نباشیم. آنها به گروه عظیمی از مهاجرانی ملحق می شوند که در جستجوی پناهندگی هستند. اگرچه سازمان های مسیحی ممکن است در پاسخ به فاجعه  ملی که در سراسر دنیای اسلام نسبت به مسیحیان انجام می شود سریع عمل کنند که البته عادلانه و به درستی انجام می شود، اما ما متوجه نمی شویم چرا به نیازهای مقدسینی که همه چیز خود را از دست داده و سرزمین مادری خود را ترک کردند، توجه کافی نمی شود.

سکوت جامعه مسیحی دنیا در برابر بسته شدن  کلیساها جای تأسف دارد. وقتی که کلیسای جماعت ربانی تهران با بیش از 1000 عضو بسته شد هیچ فریادی از دنیای مسیحیت شنیده نشد. به خاطر همین نیروهای تاریکی جرات بیشتری پیدا کردند و با وقاحت کلیسای تبشیری صد ساله در خیابان قوام السطنه (سرگرد سخایی) در تهران را با خشونت و رفتار غیرانسانی بستند و حقوق بشر را مورد تمسخر قرار دادند. مورد کشیش عابدینی، او یک رشته از کلافی است که نتیجه سالها سکوت است.

واحد پول ایرانیان «ریال» که در اخبار موفقیت های ممکنه، مقداری ارزشش بالا رفت، ولی در حال حاظر درحال سقوط است. تورم، افزایش قیمتها و نبودن یک امید برای آینده در جامعه، یک پریشانی ایجاد کرده است. و متأسفانه علاوه بر این فشار، مسیحیان باید فشار تلخی، خشم و ظلم آیت الله ها و سپاه پاسداران اسلامی را نیز تحمل کنند.

وقتی که سخنان فصیح رهبران بزرگ ایران، آیت الله خمینی و بعدها خامنه ای را در شروع به قدرت گرفتن خود به یاد می آوریم، تفاوت این سخنان در رفتار و نحوه احترام حال حاضر آنها نسبت به مردم سایر ادیان قابل توجه است. و اینکه چطور مردم سایر ادیان فریب آنها را خوردند جای تعمق دارد. من معتقدم که از این هم بدتر خواهد شد.

با وجود همۀ این مسایل، من ذره ای شک ندارم که کلیسا بدون آنکه کسی آنها را متوقف کند رشد خواهد کرد و شاید در ده سال آینده ما شاهد بیش از ده میلیون مسلمانی که مسیحی شده اند، باشیم و همراه با ما همه قدرتهایی که به کلیسای ایران جفا رساندند شاهد آن خواهند بود. کلیسای عیسی مسیح توقف ناپذیر است، کلیسای عیسی مسیح را نمی توان مجبور، محدود و تسخیر کرد. در انجیل متی باب 16 آیه 18 عیسای مسیح می گوید: "و من نیز تو را می گویم که تویی پطرس و بر این صخره کلیسای خود را بنا می کنم و ابواب جهنم بر آن استیلا نخواهد یافت." مرزی برای این جمله عیسی مسیح وجود ندارد. این به صورت قدرتمندی مشخص است. اما جریان حاکم در ایران می خواهد تصویر دیگری ار این واقعیت ترسیم کند، در حالی که وعده های خداوند غیر قابل تغییر است.

حتما نبایستی مسیحی باشیم تا این را باور کنیم. ما تنها با خواندن تاریخ می توانیم شهادت بدهیم بر اعمال افرادی چون فرعون مصر، قیصر روم، مائو در چین، انورهوگسا در آلبانی، ژنرال جاروس سلکسی در لهستان، نیکولا چئوشسکو در رومانی و غیره . من متحیرم که چرا آیت الله ها در ایران از تاریخ درس نمی گیرند.

نویسنده این مقاله کشیش لازاروس یقنظر یک تاجر موفق همراه با همسرشان مگی، سازمان مسیحی 222 را تأسیس کردند که این سازمان به صورت بین المللی، در حال رشد است. او در سن 28 سالگی به عنوان رئیس شعبه ایران             Full Gospel Businessmen's Fellowship International انتخاب شد. دولت ایران در سال 1979 از ایشان خواست که در دو زمان کریسمس و عید قیام گروگانهای آمریکایی را ملاقات و آنها راخدمت کند. ایشان یک سخنگوی شناخته شده بین المللی هستند که برنامه های تلویزیونی به زبان فارسی خود را دارند. اعتقاد بر این است که دهها هزار نفر از طریق خدمات سازمان 222 خود را به مسیح تسلیم کرده تا شاگرد مسیح شوند.

  • مطالعه 4922 مرتبه

Twitter

Facebook

Google+