سرمقاله خواندن همواره کاری دشوار است و گاهی که سرمقاله نویس به کار آمار دهی و کسب مشتری و تبلیغات سازمانی و گروهی و فرقهای میپردازد مطالعه آن انسان را به حال اغماء میبرد. من که هرگز عادت نکردهام مقدمه هیچ کتابی را با دقت مطالعه کنم چه رسد به سرمقاله یک مجله و یا تارنما. اینست که چون از حوصله شما عزیزان آگاهم سخن کوتاه کرده و این هفته را با ذکر تاملی کوتاه بر احوالات خویشتن و بسیار محتمل شما دوست عزیز بسنده میکنم. باشد که به آن بیندیشیم و هم را بنا کنیم و با تفکر بر قلب بزرگ این خدای با عظمت دلهای کوچک خود را تقویت بخشیم.
کمی بیش از یکماه از سال جدید گذشت و هنوز ۱۱ ماه دیگر باقی است. سوالی که همواره برای همه ما مطرح میشود اینست که آیا خدا مرا بکار خواهد گرفت؟ آیا با این همه ضعف و مشکلات شخصیتی برایمان امیدی هست؟ آیا خدا میتواند از کسی چون من برای خود استفاده کند؟ پس تکلیف گناهان و عاداتی که هنوز دچارشان هستم چه میشود؟ مگر نه اینست که پیام مسیحیت آزادی است، اما من که هنوز اسیر این تخته بند تن و نفس اماره خویشم،
یکی از نویسندگان مسیحی میگوید: "مسیحیان بیش از هر کس دیگر با موضوع ریاکاری و درد ناشی از آن در حال جدالند و دائم خود را به آن ملزم میبینند. چرا که همه واعظین نیکی و نورند و در عین حال میدانند که خود آنچه موعظه میکنند نیستند و با آن بس فاصله دارند. اما باز با همه این احوال، آنچه مقدس و پاک و شایسته تقدیر است و قلب خدا را خشنود میکند، نبرد خستگی ناپذیرشان در رهایی از آن و درد مقدسی است که در اشتیاق خلوص، قلبشان را میفشارد."
دوستان، خدا نه تنها از همه این ضعفهای ما آگاه است بلکه ما را با همه این ضعفها بکار میبرد و اصلا نقشه او اینست که از کسانی چون ما استفاده کند، بگذارید به جای خیالپردازی شما را رودرروی واقعیات قهرمانان کتاب مقدس قرار دهم تا ببینید که چطور خدا از چنین افرادی بطرزی شگفت انگیز در نقشه خود استفاده کرد و هرگز آنها را ترک ننمود.
نوح کسی بود که دچار گناه و لغزش مستی و میگساری شد.
ابراهیم برای اجابت نقشه خدا شخصی بسیار پیر بود.
اسحق فردی بود که دائما در حال خیالپردازی بود.
یعقوب دچار گناه دروغگویی و فریبکاری بود.
لیه شخصی زیبا و جذاب نبود.
یوسف مورد جفا و آزار برادرانش قرار گرفت.
موسی میترسید و مشکل لکنت زبان داشت.
جدعون میترسید.
سامسون گرفتار فساد اخلاقی بود.
راحاب یک روسپی بود.
ارمیا و تیموتائوس بسیار جوان و خام بودند.
داوود زناکاری کرد و مرتکب قتل گردید.
ایلیا دچار افسردگی گردید و در فکر خود کشی افتاد.
یونس سنگدل بود و از اراده و فرمان خدا فرار میکرد.
نعومی زنی بیوه بود.
ایوب دچار ضعف و بیماری و ورشکستگی و انواع مصیبتها گردید.
یحیی تعمیددهنده به مسیحا بودن عیسی شک کرد.
پطرس حواری مسیح او را سه بار انکار کرد.
شاگردان در زمان نیاز مسیح به خواب رفتند و همه فرار کردند.
مرتا خود را با خواهرش مقایسه میکرد و برای هرچیز در نگرانی و اضطراب بود.
زن سامری زنی طلاق گرفته بود که در گناه با مردی دیگر زندگی میکرد.
پولس شخصی متعصب و مذهبی بود که در جفا و سنگسار استیفان دست داشت.
اگر خدا توانست از این افراد شکسته دل و گنهکار در پیشبرد پادشاهی خود بهره جوید، از من و شما نیز میتواند استفاده کند، اما تنها چیزی که لازم است این است تا خود را در دستان خدا قرار داده و از او اطاعت کنیم. تنها لازم است تا خود را به او بسپاریم و حاضر باشیم تا هر آنچه بخواهد انجام دهیم، حتی اگر قدم بعدی واضح و روشن نیست حتی زمانی که طوفانها زندگی ما را به چالش و اضطراب میاندازد. ضربان قلب خود را با صدای روح القدس تنظیم کنیم و گوش فرا دهیم برای شنیدن صدایی که ما را میخواند از فراسوی ابدیت و در عین حال بسیار نزدیک در اعماق وجودمان.
باور کنیم که خدا منتظر ماست. به گفته سنت فرانسیس آسیزی اگر مسیح ما را ببوسد پروانه خواهیم شد.
منتظر بوسه خداوند، عیسی مسیح باشید. او دوست گنهکاران است.