چاپ کردن صفحه

تاملی بر مزامیر قسمت اول - ای خدا از عمقها- مزمور 130

شاید بتوان به جرات گفت که در میان مخلوقات تنها انسان است که آگاهانه رنج می کشد. رنج بشر تنها در نتیجه رخداد وقایع دردناک نیست. گویی انسان بودن خود بهترین دلیل رنج کشیدن است.


به قول ابوسعید ابوالخیر:
دردا که در این سوز و گدازم کس نیست
همراه در این راه درازم کس نیست
در قعر دلم جواهر راز بسیست
اما چه کنم محرم رازم کس نیست

ولی چه زیباست که مزمور به جای واژه رنج از کلمه "عمق" استفاده می کند. اگر رنج غالبا مفاهیم ناخوشایندی را در ذهن تداعی می کند، عمق ما را به فضایی اسرار آمیز و سرشار از ابهام می برد. آری حقیقت زندگی به حقیقت فرو رفتن در اعماق پیچیدگی ها، سوالات بی پاسخ و چراهای جانکاه است. مزمور نگار با تشبیه رنج به عمق به رنج مفهومی مثبت می بخشد. گویی رنج مجالی است که در آن میتوان عمقی را تجربه کرد. عمقی که در آن نیاز به خدا واقعی تر و فریاد به سوی او با معنا تر می گردد. گویی در اعماق، حقیقت حیات (رنج) و حقیقت خدا با هم تماس برقرار می کنند. آنجاست که از نگاه قشری به حیات در می گذریم در می یابیم که باید جدی تر به زندگی نگاه کنیم حال بیایید تاملی بر دستاورد های حضور در اعماق را داشته باشیم.

1)درک عمیق تر آمرزش الهی 
8 بار نام خداوند ذکر می شود. او بخشنده و فراموش کننده گناه (آیات 3و4)، خالق امید (آیات 5و7) ، در آیه ۸ این مزمور عامل نجات (آیات 7و8) قوم خداست. شاید اولین سوال دردناک که در رویارویی با رنج از خود می‌پرسیم این باشد که آیا وضعیت فعلی من نتیجه گناهان و خطایایم نیست؟ یاس و نا امیدی در این لحظات بر ما سایه می افکنند. خود را دور از خدا در اعماق انزوا، تنها می بینیم. گویی زمستان سرد و یخ زده تمامی عرصه های وجودمان را تسخیر کرده است. به قول شاعر نامی آقای اخوان ثالث :

منم من سنگ تیپا خورده ای رنجور،
منم من دشنام پست آفرینش نغمه ناجور، بیا بگشای در بگشا که دلتنگم.

اما خبر خوش آن است که دقیقا در چنین لحظاتی می توان آمرزش الهی را تجربه کرد. خداوند ما را میبخشد چون برای او و تنها برای او، جدای از افعالمان با ارزشیم

نا امیدم مکن از سابقه لطف ازل
تو پس پرده چه دانی که که خوبست و که زشت (حافظ)
الهی آفریدی رایگان و روزی بدادی رایگان
بیامرز رایگان که تو خدایی، نه بازرگان (خواجه عبدالله انصاری)
الهی چون به تو نگرم، پادشاهیم تاج بر سر
و چون به خود نگریم، خاکیم بلکه از خاک کمتر (خواجه عبدالله انصاری)

او با کلامش به ما امیدی می بخشد و به طرق بی نهایت گوناگون ما را از اعماق بیرون می آورد. اما از یاد نبریم که شما با خروج از اعماق به انسانی متعالی تر و عمیق تر تبدیل شده است.

2) چه باشیم نه آنکه چه بکنیم
اعماق به ما یاد آوری می کنند که آنچه که هستیم مهمتر از آنچه که انجام می دهیم می باشد. واکنش طبیعی بشر در رنج آن است که افعال مختلفی را برای خروج از رنج در پیش می گیرد. اما عمق فرصتی است تا در آن به آنچه هستیم بیندیشیم. مزمور نگار از انتظار در اعماق سخن می گوید، انتظاری همانند محافظان شهر و آبادی (داروغگان آیه 6). آنان به انتظار صبح به شب را سپری می کنند. آنها چشم انتظار طلوع خورشیدند، گر چه هیچ نقشی در حرکت زمین و ایجاد انرژی نور خورشید ندارند، اما به یقین می دانند که طلوع فجر در راه است.

در ره منزل لیلی که خطر هاست در آن شرط اول قدم آن است که مجنون باشی (حافظ)

در اعماق می آموزیم که باید منتظر طلوع محبت و بخشش خدا باشیم.

نتیجه گیری: رنج به عنوان بخشی لاینفک حیات بشر ما را به عمقی می برد که در آن صدای خدا به گوشمان برسد. رنج به ما می آموزد که باید برای طلوع بخشش و امید انتظار پیشه کنیم. انتظاری زنده تر و پویا تر از داروغگان شهر. رفتن به عمق ها به ما می آموزد که به جای خیره شدن در بظاهر تابلو های زیبا به چشمان خود را بار دیگر برای درمان به دست چشم پزشک الهی بسپاریم تا بهتر نظاره گر حقیقت حیات باشیم.

  • مطالعه 2085 مرتبه

Twitter

Facebook

Google+