چاپ کردن صفحه

شادی تندرها ، جشن صاعقه ها .............

گابریل گارسیا » مارکز نویسندۀ اهلِ کلمبیا و خالقِ رُمانِ " کسی به سرهنگ نامه نمی نویسد " که او را بعنوان قلم پردازی صاحب نام مطرح کرد و موجب شد تا درعرصۀ ادبیات بدرخشد و جایزۀ نوبلِ ادبی را مالِ خود کُند همان کسی است که با نوشتنِ رمانِ" صد سال تنهائی" سبکِ رئالیسمِ جادوئی را در گسترۀ ادبیات جهانی ابداع کرد وبا این کار مرزهای شُهرت را درنوردید و تبدیل به شخصیتی مشهور و پُر آوازه شد.


ماجرای رُمانِ اخیر در کلُمبیا و دردهکده ای بنامِ"مکادونا" ، روی می دهد. گابریل در این نوشته، وضعیتِ نابسامانِ کارگرانِ کشاورزی، را برجسته کرده است که چگونه کارگرانِ "مزارع موز"بخاطر افزایش دستمُزدِ ناچیز خود، و اعتراض به کاری طاقت فرسا دست به اعتصاب می زنند و چون به در خواست آنها توجه نمی شود خشم آنها بخاطر این بی اعتنائی سر ریز شده و به عُصیانی نافرجام ُمنجر می شود. اما حکومتِ نظامی مُعترضین را " اخلالگر" می نامد و آنها را دستگیر کرده و پس از بازجوئی آنها را به جوخه های اعدام می سپارد! 
در جریان اعدام های دسته جمعی، کشیشی بعنوانِ "پدرِ روحانی " حُضور دارد که برای آمرزش گناهان محکومین و نجاتِ روح آنها پیش ازتیر باران دعا می کند. اما کشیش پیش از آنکه به مراسم اعدام ها برسد و قبل از رسیدن به ساختمان فرمانداری نظامی، که محل استقرار جوخۀ آتش است لحظه ای چند درنگ می کند "پدر" می ا یستد! و در رازگاهانی نه چندان طولانی دُعای کوتاهی بزبان می آورد: 
این همه ستم ! این همه عصیان! و انبوهِ خُفتگانِ غُنوده در باران ! " و اشک هایت دریا را وسیع تر می کند.... " 
قطعأ اشارۀ " پدر " به جسد هائی است که پس از اغتشاش ها اعدام شده اند اغتشاشی که بعد ها به " جنگ موز در کلمبیا " موسوم شد! اما خداوند که منشاء و خالق تمامی احساس بشری است خود نیز عمیق ترین و رقیق ترین تاثرات، و غمخواری را با ما تجربه می کند، و فقط به هنگامِ ماتم و سوگواری" مریم و مرتا"، خواهران عزادار ایلعاذر نیست که اشک می ریزد ( یوحنا 33:11 و38 ). بلکه چشمان او بلاانقطع جاری است، و باز نمی ایستد. 
( مراثی ارمیا 48:3)! گوئی چشمان خدا پیوسته نگران است و نهرها از آن جاری است و"اشکهایش دریا را وسیع تر می کند"......! ( مراثی 49:3 )! چشمان خداوند بلا انقطا ع جاری است هم در مرگِ" ایلعاذر"، هم در صحنه اعدام ها و هم برای بیعدالتی و "هم فقر فکری انسانها"! ( مزمور 5:69 ). 
با ا ینوجود خدای ما خدای جمیعِ تسلیات است. ( دوم قرنتیان 3:1 و4 ) ! پس متبارک باد نام او! که میتوان از آبشخورتسلیّاتِ او نوشید و از منابع دلداری او مکید، آشامید، و سیراب شد ! ( اِشعیاء 11:66-12 ). 
سُنتِ ایجادِ جنگِ مُسلحانه علیه دولت های آمریکای لاتین، اولین بار برهبری" سیمون بولیوار"( 1879 ــ 1783 ) و برا ی اسثقلال کلِ آمریکای جنوبی، از تسلُط اسپانیا بوقوع پیوست، و کمی بعد " امیلیانو زاپاتا " ( 1919 1879 ) نهضتی علیه مالکان وزمینداران بزرگ را در مکزیک رهبری نمود، و سپس در دهۀ 60 انقلابی مشهور آرژانتینی " ارنستو چه گوارا"بهمراه "فیدل کاسترو" در کوبا، و بعد"دانیل اورتگا"در دهۀ 70 در یکارا گو ئه کارزاری خونین برای رسیدن به حقوقِ زحمتکشان ، و ایجاد مناسباتی عادلانه را رهبری کردند! 
عدالت اجتماعی و" سوسیالیزم" که کار، عادلانۀ تر شدن تقسیم ثروت، و کاهش فاصله های طبقاتی را بعهده دارد، از دیرباز، در پژوهش دانشمندان علوم اجتماعی و اقتصاد سیاسی، و تقریبا از یک قرنِ پیش، بصورت علمی و مدون، مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته، که پرداختن به جزئیات آن، در حوصله و مجال، این مقاله نیست! 
درجامعۀ ما نیز بخاطرپدیدۀ زشت ا نباشت ثروت، از یک سو، که باعث دولتمند شدن عدۀ اندکی شده، و از سوی دیگر کمبود وفقدان سرمایۀ در گردش را فراهم آورده به نحوی که آثار شوم آن یعنی بیکاری و گرانی رو به تزاید تا آنجا پیش رفته که کانون خانواده های ایرانی را دستخوش گسیختگی و گسست جدی قرار داده است که آمار منتشره ازسوی سازمان های پژوهشی، مددکاری و آسیب شناسی اجتمائی براستی نگران کننده است. خداوند در حکایت قنطارها هشدار میدهند که سرمایه باید در گردش باشد و غلام شریربیکاره که سرمایۀ خود را پنهان کرده بود، مورد سرزنش و توبیخ قرار می گیرد. و جوان ثروت مند که در حسرت ورود به " ملکوت" چانه می زند اما خداوند شرط ورودش را تقسیم ثروت او قرار می دهد ! ( متی 16:19 ــ 22 و متی 26:25 ــ 28 ).
علرغم مذاکرات اتحادیه های کارفرمایان و کارگران در اروپا و بعضا در آمریکا که برای ایجاد توازن و تخفیف شکاف های طبقاتی بین قشرهای تهیدست و فرادست و برای تعدیل حقوق و د ستمزد ها و بر اساس شاخص های تورم بانکِ مرکزی، هر ساله و خوشبختانه اکثرا به توافق می انجامد، اما شایان ذکر است که هنوز متاسفانه بخشهای عمده ا ی از کشورهای جهان درگیر فقر و فاقۀ دامنه داری است که بگونۀ پیش رونده ای اقشار ضعیف را به زیر خط فقر فرو کشیده است، و البته جامعۀ ما نیز مستثنی نیست! از این قاعده اکر چه طبق وعده خداوندمان تا بازگشت ثانویۀ او چیزی باقی نمانده وطبق روایت یوحنای رسول در رویدادهای آخر زمان او با آمد ن خود اشک ها را از چشم ها خواهد زدود و دیگر نه گریه ای خواهد،بود و نه ماتمی ، و نه مرگی خواهد بود و نه غمی و اینها متعلق به دنیای ماست که در حال گذر است و در آن هنگام به خاطرۀ بی رمقی مبدل خواهدشد. (مکاشفه 4:21 ) 
با اینوجود لازم است در ا ین برهه طبق فرمان و فراخوان آماده باش خداوندمان عیسی مسیح کمر همت ببندیم و با گامهائی مطمئن وارد این مزرعۀ گسترده شویم ! زیرا اکنون بذرها به بار نشسته و هنگام حصاد است، کار فراوان است اما خوشه چینان اندک . ( متی 37:9 )
در آغاز و عنفوان مسیحیت باورمندان و مومنان مسیحی با همدلی و یکرنگی کامل امکانات مادی و خوراک خود را در طبق اخلاص می گذاشتند و در مراسم شام خداوند حاضر می شدند و با همدلی و یکرنگی از همدیگر دلجوئی و رفع احتیاج می کردند. ( اعمال رسولان 46:2 و27:35 ) و خداوند می فرمایند: هرکس دو لباس دارد یکی را بدهد و آن که خوراک دارد نیز چنین کند ! ( لوقا 11:3 )
و خداوند تاکید میکند: چشم براه باشید، من بزودی می آیم و برای هر کس مطابق اعمالش پاداشی بهمراه خواهم آورد .( مکاشفه 12:22 ) 
و ما مومنان که مقدسین و کاهنان و وارثین........هم خوانده شده ایم شایسته است با اعتماد به امور امید داشته شده به آیندۀ پر جلالی یقین کنیم که به بازگشت خداوندمان می انجامد. اکنون جا دارد بمناسبت فرا رسیدن ایام خجستۀ کریسمس ما نیز تن پوش عدالت به تن کنیم و یکبار دیگر به حساب درآمدها و هزینه های خودبرسیم و با طیب خاطر و گشاده دستی آنچه را برای خود می خواهیم به همسایه خود نیز روا بداریم و با امساک و خوداری از ریخت و پاش ها و جلوگیری از هزینه های نقش مباشری زیرک را ایفاء و با دادن هدیه ای هر چند کوچک دلی را شاد کنیم.( اِشعیا 7:58 ) 
باشد که از این رهگذر مو جبات رضایت خدا وند و انبساط خاطر او را فراهم آوریم !... و در آن وقت خدمتگزاران خدا رویش را می بینند و نام او بر پیشانی شان ، خواهد بود .( مکاشفه 22: 4 )
و در آن هنگام ، یقینا فاصله ها و موانع طبقاتی فرو خواهد ریخت و فقر و فاقه و و بی عدالتی از بین خواهند رفت. و دیگر کسی از چیزی، و یا کسی گله و شکایت نخواهد کرد و هیچ کس عرض حال به " سرهنگ ها و گزمه ها " نخواهد برد وکسی به دادستانی دادخواهی وتظلم نخواهد کرد و انسان گرگ انسان نخواهد شد بلکه گرگ و بره باهم خواهند چرید و شیر مثل گاو کاه خواهد خورد . ( اِشعیا 25:65 )
اکنون به آستانۀ بزرگداشت کریسمس ِ دیگری رسیده ایم، جا دارد بهنگام ِآتش بازی و ایجاد صاعقه در فضای دلخوشی ها برای گرامی داشت زاد روز سرور عا لم کان بیاد آوریم که با آمدن خداوندمان عیسی مسیح او خود رعد های ابتهاج و سرور را با ایجاد تندرهای شادمانی در آسمان ایجاد خواهد کرد و آماده باشیم و بسپاریم : که مانند صاعقه ای که از شرق ایجاد می شود، و تلاءلو، ودرخشش آن به غرب می رسد خداوند نیز، اینچنین خواهد آمد. ( متی 27:24 هزاره نو ) 
و با سرزندگی ، وقدرت سرهایمان را بالا بگیریم و بخوانیم: تو با شادی تندرها می آئی، از جشنِ صاعقه ها، با آغوشی پر از ترانه و شعر، و فانوسی پر از شفا، و به انسان سلامی دوباره خواهی داد، و ما را به میهمانی عاطفه ها فرا می خوانی، و با ارتفاع سر بزیر "عادلانت" دیده بوسی خواهی کرد، و اشک های" مرضیه" را پاک می کنی، و مریضخانه ها را می بندی، و وردهای" سید جواد" را یکسره باطل می کنی، و جانماز" مادر" را کنار عهد عتیق می گذاری، و "بابا" اجارۀ اتاق را بموقع خواهد داد و " مرتضی " دیگر به حبس نخواهد رفت، تو با شادی تندرها میآئی از جشن صاعقه ها، با آغوشی پر از ترانه و شعر، و چلچراغی پر از محبت و صفا، به یقین این نسل می ماند و در این جشن شرکت میکند جشنی که کمترین سرود آن آغوش است، و کمترین نگاه آن عاطفه است، و دروازه های آن با طاق نصرت عدالت آذین بسته اند، و با گل بته های محبت آینه کاری را کرده اند. " با هم به استقبال این جشن برویم ! " " آمین" 
2007 / 12 / 03

  • مطالعه 1993 مرتبه

Twitter

Facebook

Google+