چاپ کردن صفحه

محرک شاگردان در بشارت

محرک شاگردان عیسی مسیح در تبشیر کلام او
قرائت : یوحنا 14 : 15 - 20 اعمال 2 : 1 - 12 یوییل 3 : 2 - 28

 


هر انسانی در زندگی خویش احتیاج به یک محرکی دارد تا بتواند به تحریک آن به مقصد خود برسد. مثلا ً محرک رشوه خواری و پول پرستی هر شخصی طمعی است که در وجود اوست. محرک قتل و خون ریزی در جهان، جاه طلبی و مقام پرستی انسان است.
محرک ناپاکی و زناکاری انسان شهوتی است که در وجود او قرار دارد. محرکی که انسان را وادار به فداکاری و از خودگذشتگی می نماید، محبتی است که وجود او را فرا گرفته است. به طور حتم و یقین در وجود انسان محرکی باید باشد تا بتواند عملی را چه نیک و یا بد، انجام دهد و الا هیچ امکان ندارد کسی بدون محرک، فداکاری و از خود گذشتگی نشان دهد و یا مرتکب عمل بد و نیک گردد.

امروز می خواهیم به طور مخصوص به این سئوال فوق جواب داده و پی ببریم و بفهمیم که در حقیقت محرک اصلی حواریون عیسی مسیح چه بوده است که آنها را وادار کرده تا با وجود همه مشکلات و مخالفت ها و زحمات و شکنجه هایی که در این راه می دیدند، دست از ایمان و مقصد خود نکشند، بلکه در برقراری و پیشرفت ملکوت عیسی مسیح و بنای کلیسای مقدس او تا پای جان خویش بکوشند و پیش بروند. وقتی به اوضاع آن روزه شاگردان مسیح نگاه می کنیم، می بینیم که آنها مردمانی فقیر و بی چیز بودند که به وسیله شغل ماهیگیری امرار معاش می کردند و در موقعی که پیرو مسیح شدند همچنان به کمک دیگران، نیازمند بودند. در انجیل می خوانیم که حتی از گرسنگی خوشه های گندم را به کف دست ها مالیده می خوردند. لوقا 6 : 1 و 2 : 6 .

خود عیسی مسیح نیز از خانواده بسیار فقیری چشم به جهان گشود که به وسیله فقر والدینش در طویله در شهر بیت الحم متولد گردید و او را در داخل آخوری خوابانیدند. اولین کسانی که برای زیارت او رفتند، عده ای از شبانان ساده دل بودند که مشغول شبانی گوسفندان خود بودند. لوقا 2 : 15 . وقتی که عیسی بزرگ شد، شخصا ً به وسیله شغل ضعیف نجاری آن هم در محل کوچکی به نام ناصری زندگی خود و فامیلش را تأمین می نمود. وقتی که مأمورین معبد جهت اخذ مالیات سرانه به درب خانه آمده بودند، پولی نداشت که آن وجه ناچیز را بپردازد. دستور داد تا پطرس به وسیله صید ماهی آن را پرداخت نماید. متی 17 : 14 .

همچنین وقتی کاتبی از عیسی تقاضا نمود تا جزو پیروان او گردد، عیسی به او گفت روباهان صحرا سوراخ ها و مرغان هوا را آشیانه هاست، اما من جای سر نهادن را هم ندارم. در موقع صلیب میراثی از او به جای نماند، جزء همان ردایی که بر تن داشت و سربازان بر آن قرعه افکندند. حتی در موقع طفولیت که او را به هیکل جهت تقدیس و تقدیم بردند، پولی نداشتند که مراسم را با تقدیم بره قربانی انجام دهند، بلکه یک جفت فاخته و یا کبوتر را قربانی نمودند. در مواقع سفر، زنان مقدسه و با ایمان که به وسیله عیسی مسیح از امراض و گناهانشان رهایی یافته بودند، عیسی و حواریونش را در قسمت خوراک و پوشاک کمک و حمایت می کردند. در این صورت ما نمی توانیم بگوییم و یا حتی فکر کنیم که محرک شاگردان عیسی مسیح در پیشرفت ملکوت او، ثروت و یا پول و مادیات بوده، زیرا که همگی مستمند و محتاج نان روزانۀ خویش بودند. پس محرک اصلی آنها در پیشرفت امر مسیحیت حتما ً چیز دیگری بوده است. عیسی به وسیله نشان دادن طفلی کوچک به شاگردانش فهمانید که باید در زندگی فروتن و کوچک و بردبار باشند. حتی به آنها فرموده، گفت باید مانند نمکی که در غذا حل شده به آن طعم می بخشد باشند. یعنی برای طعم بخشیدن به این دنیا بایستی خود را فدا سازند و محو گردند.

عیسی مسیح در شب آخر زندگیش که با شاگردانش دور سفره شام آخر گرد آمده بودند، از جا برخاسته ردای خود را بیرون آورده و دستمالی به کمر بسته، آب در لگن ریخت و شروع کرد به شستن پاهای شاگردانش و خشکانیدن آنها با دستمالی که بر کمر داشت. چون پاهای آنها را شست رخت خود را گرفته باز نشست و بدیشان گفت: آیا فهمیدید آنچه به شما کردم. شما مرا استاد و آقا می خوانید و خوب می گویید، زیرا که چنین هستم. پس اگر من که آقا و معلم شما هستم پاهای شما را شستم، بر شما نیز واجب است که پاهای همدیگر را بشویید. زیرا نمونه ای به شما داده ام تا چنانکه من با شما رفتار کردم، شما نیز همانطور بکنید. عیسی مسیح به ایشان فرمود، حقیقتا ً به شما می گویم که غلام بزرگتر از آقای خود نیست و نه رسول از فرستندۀ خویش. هرگاه این را دانستید خوشا به حال شما اگر به عمل آورید. یوحنا 13 . عیسی فرمود: من نیامده ام تا مختوم شوم، بلکه خدمت کنم و جان خود را فدای بسیاری سازم و به حواریون خود فرمود: بزرگان جهان بر قوم ها سروری می کنند و پادشاهان بر مردم حکمرانی می نمایند، لیکن شما این طور نباشید، بلکه هر که از شما بزرگتر باشد خادم همه گردد.

پولس رسول نیز تعلیم داده می گوید: پس همین فکر در شما باشد که در مسیح نیز بود که چون در صورت خدا بود، آن را غنیمت نشمرد بلکه خود را حقیر ساخته صورت غلام را پذیرفت و در شباهت مردمان شده و مطیع گردید. حتی تا به موت بر صلیب خود را فروتن ساخت. پس با این همه تعالیم و رفتار فروتنانه، آیا کسی می تواند بگوید و یا قبول کند که وعدۀ مقام و یا ریاست این جهان، شاگردان را تحریک کرده باشد که ملکوت او را در جهان گسترش دهند و پیش ببرند؟ بعد از قیام و صعود عیسی هم مشاهده می کنیم که حواریون او با کمال فروتنی و افتادگی و روح خدمت گذاری، نیرو و زندگی خود را فدای دیگران نمودند. حتی امروزه هم مسیحیان واقعی به امید مقام و ریاست کاری را انجام نمی دهند بلکه وظیفه انسانی و ایمانی خود می دانند.

پس محرک اصلی حواریون و پیروان اولیه عیسی مسیح در حقیقت چیز دیگری بوده، نه حب جا و مقام دنیوی. عیسی مسیح هیچگاه دستور نداد که پیروانش برای پیشبرد کار ملکوتش و رسیدن به این هدف عالی الهی به تقیه و دروغ متوسل گردند، بلکه به آنها فرمود: سخنان شما بلی بلی و نی نی باشد. زیرا هر که از این تجاوز نماید از عادلان نیست بلکه از شریران خواهد بود. متی 5 : 3 . همچنین به حواریونش گفت: هر که مرا پیش مردم اقرار نماید، من نیز او را در حضور خدا و فرشتگانش اقرار خواهم نمود. لوقا 12 : 8.

در شبی که دشمنان عیسی جلو آمده تا او را برای محاکمه و صلیب دستگیری نمایند، از آنها سئوال نموده، گفت: چه کسی را می طلبید؟ گفتند: عیسی ناصری را. به آنها گفت: من هستم. حتی وقتی پیروان عیسی را قدغن اکید نمودند که هیچگاه به نام او بشارت ندهند، آنها در جواب حکام وقت و فرمانداران با کمال صراحت و دلیری گفتند: ما را محال است از بیان حقایقی که شاهد و ناظر بر آن بوده ایم لب بربندیم، تا به امروز هم مسیحیان حقیقی در راستگویی و صدق قول و فعل در جهان نمونه واقعی بوده و هستند. پس به هیچ وجه نمی توانیم بگوییم که محرک شاگردان عیسی مسیح در پیشبرد ملکوت او دروغ و یا تقلبی و یا تظاهر بوده است. بلکه باید چیز مهمتری از اینها محرک آنها بوده باشد.

عیسی مسیح قشون و یا سپاهی نداشت، اعمال نفوذ و یا زوری را هم بکار نبرد، بلکه شاگردانی ترسو و بی وفا و کم ایمان گرد او جمع شده بودند. چنانکه در شب گرفتاری عیسی به دست دشمنان شاگردانش او را تنها گذارده فرار کردند. غیورترین شاگردان او یعنی پطرس سه بار مسیح را در شب محاکمه انکار کرده و حتی لعنت فرستاده، گفت، من عیسی را نمی شناسم. در موقع صلیب می خوانیم که فقط یکی از شاگردانش به نام یوحنا و مادرش در پای صلیب او حضور داشتند. بقیه به دنبال شغل قبلی خود یعنی ماهیگیری رفتند. با این توصیف به هیچ وجه نمی توانیم محرک شاگردان مسیح را در پیشرفت ملکوت او در زور و یا اعمال نفوذ و یا نیروی حربه بدانیم بلکه محرک اصلی آنها چیزی مهمتر از اینها بوده است. پس هرگاه ثروت و یا مادیات، یا مقام و ریاست دنیوی، یا دروغ و تقیه، یا زور و اعمال نفوذ، محرک شاگردان عیسی مسیح در پیشرفت مسیحیت نبوده، چه چیزی را می توانیم محرک اصلی چنین نهضت عظیمی که هنوز هم درحال پیشرفت است و سبب گردیده که شاگردان ترسو و بی وفای عیسی به طور ناگهانی تغییر حالت داده، وقت و نیرو و حتی جان خود را نیز در راه پیشرفت مسیحیت و برقراری سلطنت مسیح بر قلب های میلیون ها نفر بدهند و این ملکوت روحانی را به درجۀ اعلاء ترقی برسانند و جهان را به وسیله تعالیم حیات بخش عیسی مسیح مسخر نمایند. عیسی مسیح در روزهای آخر زندگیش بر روی زمین راجع به رفتن خود به سوی پدر آسمانیش با شاگردان گفتگوی بسیار می دارد.

حواریونش از اینکه استادشان آنها را تنها گذارده و به سوی پدر می رود، دلتنگ و محزون گردیدند، عیسی مسیح آنها را امیدوار ساخته فرمود: دل شما مضطرب نشود، به خدا توکل کنید و به من نیز ایمان داشته باشید. اگر شما مرا دوست دارید، دستورهای مرا اطاعت خواهید کرد و من از پدر درخواست خواهم نمود و او پشتیبانی دیگر به شما خواهد داد که همیشه با شما بماند. یعنی روح و راستی که جهان نمی تواند آن را بپذیرد. زیرا او را نمی بیند و نمی شناسد. ولی شما او را می شناسید، چون که او پیش شما می ماند و در شما خواهد بود. اگر پشتیبان شما که او را از جانب پدر نزد شما می فرستم، بیاید، یعنی روح و راستی که از پدر صادر می گردد، او دربارۀ من شهادت خواهد داد و شما نیز شاهدان من خواهید بود، زیرا از ابتدا با من بوده اید. این چیزها را به شما گفتم، دل های شما پر از غم شد. با وجود این حقیقت را به شما می گویم که رفتن من برای شما بهتر است. زیرا اگر نروم، پشتیبانتان پیش شما نمی آید. اما اگر بروم او را نزد شما خواهم فرستاد. وقتی که او می آید جهان را در مورد گناه و عدالت و مکافات متقاعد می سازد. گناه را نشان خواهد داد، چون که به من ایمان نیاوردند. در هر حال وقتی که روح و راستی بیاید شما را به تمام حقیقت رهبری خواهد کرد. زیرا از خود سخن خواهد گفت، بلکه دربارۀ آن چه بشنود، سخن می گوید و شما را از امور آینده باخبر
می سازد. او مرا جلال خواهد داد، زیرا حقایقی را که از من دریافت کرده به شما اعلام خواهد نمود. یوحنا 16 : 7 - 14

همچنین در وقت صعودش به آسمان به شاگردان فرمود: از اورشلیم جدا مشوید بلکه در انتظار آن وعدۀ پدر که در خصوص آن به شما گفته بودم باشید. یحیی با آب تعمید می داد، اما بعد از چند روز شما با روح تعمید خواهید یافت. وقتی روح القدس بر شما نازل شود، قدرت خواهید یافت و در اورشلیم و تمام یهودیه و سامره و تا دورافتاده ترین نقاط عالم شاهدان من خواهید بود. این وعدۀ عیسی مسیح در ارسال تسلی دهنده به حواریونش ده روز پس از صعودش به آسمان به انجام رسید. روح القدس نزول فرموده، شاگردان را پر ساخت و قوت بخشید و محرک آنها گردید تا به نام عیسی مسیح اعمال خارق العاده ای انجام دهند. چنانکه در کتاب اعمال رسولان ثبت گردیده است.

دوستان عزیز به عقیده راسخ کلیه مسیحیان عالم همین تسلی دهنده، همین روح راستی، همین روح القدس، همان محرک اصلی پیروان عیسی مسیح بوده که آنها را تحریک و وادار به انجام اوامر استادشان نموده است تا پیام حیات بخش و سازنده او را به سرتاسر عالم برده، فرزندان خدا را که خود را گرفتار چنگال شیطان ساخته بودند از موت به حیات رهبری و هدایت نمایند و وارث ملکوت بی زوال الهی سازند. لوقا در باب دوم کتاب اعمال رسولان چنین نوشته است: چون پنجاه روز از قیام عیسی مسیح گذشته بود، همگی شاگردان به یک دل در یک جا جمع بودند که ناگاه آوازی چون صدای وزیدن باد شدید از آسمان آمده خانه را که در آن جمع بودند، پر ساخت و زبان های منقسم شده مثل زبانه های آتش بر هر یکی از ایشان قرار گرفت، به طوری که همه از روح القدس پر گشته به زبان های مختلف به نوعی که روح بدیشان قدرت تلفظ بخشیده بود، سخن گفتن آغاز کردند.

لوقای کاتب در کتاب اعمال رسولان می گوید: چون این صدا بلند شد گروهی در حیرت افتادند. مبهوت و متعجب شده به یکدیگر گفتند مگر همه اینها که حرف می زنند، جلیلی نیستند. پس چون است که هر یکی از ما زبان مادری خود را که در آن واقف هستیم می شنویم. پطرس و سایرین برخاسته آواز خود را بلند کرده، گفتند: ای مردان یهودی و جمیع سکنه اورشلیم این را بدانید که این واقعه همان است که یوییل نبی پیشگویی کرده گفت، خداوند می فرماید در ایام آخر از روح خود بر تمام بشر خواهم ریخت تا دختران و پسران شما نبوت کنند، جوانان شما رویاها و پیران شما خواب ها خواهند دید. حتی بر غلامان و کنیزان از روح خود خواهم ریخت که نبوت خواهند نمود. پطرس به آن جماعت که اطراف آنها بودند، فرمود: چون عیسی به آسمان بالا برده شد، روح القدس را که وعدۀ آن را داده بود جهت تسلی و رهبری و قوت و قدرت بر رسولان نازل نموده، این را که شما مشاهده کرده و می شنوید که بر ما فرو ریخته شده است، همان است که عیسی مسیح وعده آن را داده بود. لوقا می گوید که مردم در اثر بیانات پطرس و سایر رسولان به خطایای خویش نسبت به حقایق مسیحیت پی برده، دل ریش شده، گفتند: حال تکلیف ما چیست؟ پطرس به آنها گفت: توبه کنید و هر یکی از شما به جهت آمرزش گناهان خویش به اسم عیسی مسیح تعمید گیرید که عطایای روح القدس را خواهید یافت. پس جماعت کلام او را پذیرفته تعمید گرفتند که در همان روز سه هزار نفر ایمان آورده به رسولان پیوستند.

دوستان عزیز نتیجۀ وعدۀ عیسی مسیح یعنی آمدن روح راستی، تسلی دهنده، روح القدس به همین جا خاتمه نیافت، بلکه با مطالعه کتاب اعمال رسولان می توانید به پیشرفت ملکوت مسیح و خدمات رسولان او در سرتاسر مسیحیت پی ببرید. ما به این نتیجه می رسیم که پیشرفت ملکوت عیسی مسیح احتیاج به پول و یا زور، یا اعمال نفوذ و یا دروغ، تقیه و یا وعدۀ مقام و ریاست را ندارد، بلکه فقط احتیاج به هدایت روح خدا دارد تا انسان را نیرو بخشیده و عوض کند تا به جای ترس، شجاعت و به جای جاه طلبی و خودخواهی، فروتنی و خدمت گذاری و به جای کینه و نفرت، روح محبت و اتحاد را در ما به وجود آورد و محرک اصلی ما در انجام امور خیر باشد. دعای ما این است که خداوند روح القدس خود را به همه عطا فرماید و نیرو بخشد تا محرک اصلی ما در کلیۀ امور خیر برای پیشرفت ملکوت الهی گردیم.

  • مطالعه 2143 مرتبه

Twitter

Facebook

Google+